04-14-2013, 06:34 PM
undead_knight نوشته: اصولا نظرات فلاسفه در مورد زنان چیزهای جالبی هست(که به نظرم ناشی از همون آفتی هست که از سمت ارسطو و سقراط به جون فلسفه انداخته شد و با قدرت گرفتن تجربه گرایی وضع تغییر کرد) و وقتی فلاسفه و روشنفکران رو نیروی محرکه ذهنی جامعه بدونیم طبیعتا سمت و سوی حرکت جامعه در بلند مدت هم اینطور تعیین میشه.من نمیدانم دوستان فمنیست تا کی میخواهند ما را با چنین چیزهایی شرمگین کنند. شما در پی اثباتِ چه چیزی هستید؟ اینکه فلسفه ضدزن است یا اینکه فلاسفهای بودهاند که گهگاه چیزهای بدی هم در موردِ زنان گفتهاند؟ یافتنِ سنتِ اندیشیدنِ مردانه انصافا آخرین چرندی بود که فکر میکردم بتوانم از فمنیستها بشنوم.همانطور که گفتم میتوان تمام این چیزهایی که در مورد فلسفه گفته میشود به سایر علوم نیز تعمیم داد.از جمله ریاضیات که اتفاقا بیشتر فیلسوفها ریاضیدان هم بودند.مشکلِ شما این است که ریاضی یا فلسفه را از بس مردان پیش بردهاند، آن را مردانه میبینید.یعنی ما وقتی به ریاضیدانانِ بزرگ میاندیشیم، هرچه به ذهنِ ما میرسد مرد است. اما آیا این برای اینکه اثبات شود ریاضی جنسیتِ مذکر دارد یا ضدزن است کافی است؟
البته من باور ندارم توطئه ای مخصوصا از جانب فلاسفه بر ضد زنان بوده باشه ولی سنت های فکری به این راحتیا شکسته نمیشند و با بررسی دیدگاه هاشون میشه به حقایق جالبی پی برد.
فقدان یا کمبود حضور زنان در این عرصه ها رو هم من تا حد قابل توجهی برخاسته از وضعیت اجتماعی و قانونی و... میبینم نه قهر کردن عمدی زنان با این عرصه ها :)
حالا فعلا چند نمونه رو مطرح میکنم امیدوارم فرصت بشه عمیق تر به این بحث بپردازیم:
Socrates:
My advice to you is get married: if you find a good wife you'll be happy; if not, you'll become a philosopher
یک جمله طنزآمیز از جناب سقراط;)فقط من موندم بدون زن ها نمیشه فیلسوف شد انگار:))
Aristotle:
So it is naturally with the male and the female; the one is superior, the other inferior; the one governs, the other is governed; and the same rule must necessarily hold good with respect to all mankind
در و گهر همینطور میریزه بیرون،مرد برتر است،فرمانرواست و... به کل بشریت هم تعمیم داده میشه:)
Rousseau :
"The education of women should always be relative to that of men. To please, to be useful to us, to make us love and esteem them, to educate us when young, to take care of us when grown up, to advise, to console us, to render our lives easy and agreeable; these are the duties of women at all times, and what they should be taught in their infancy."
دیدگاه روسو و وظایف و نقش زنان از اون جهت اهمیت داره که تاثیرش روی انقلاب فرانسه و اهیمت پیدا کردن نقش مردم و حقوق بنیادین انکار شدنی نیست و وقتی نقشه راه انقلاب از رو این ایده ها باشه وضعیت زنان هم بی تاثیر نمیونه:)
جالب نیست که چطور همه چیز در مورد رضایت مردان، مراقبت از مردان، آموزش به مردان و راحت کردن زندگی برای مردانه؟که وظیفه زنان نلقی میشه:))
در جایی دیگر هم میفرمایند:
by nature, because of their physical make-up: ‘emotional, credulous incapable of objective reasoning’
یک چیزهایی در مایه های صغیر عقلی در سنت اسلامی:))
دیدگاه های زن ستیزانه دیگه ای هم دارند که بیشترشون درست باشه یا نه؟!:))
بگذارید از زاویهای دگر به این موضوع بنگریم: هماکنون علم کامپیوتر عمرش به 100 سال هم نمیرسد. تقریبا میشود گفت همهی این علم در آمریکا به وجود آمده و آنها علم کامپیوتر را پیش بردهاند (از دانشگاههای آمریکایی همچون MIT و هاروارد گرفته تا دانشمندانی چون تورینگ و بابیج).مشخص است که آنها هر کاری در این عرصه میکنند مهرِ خود را روی آن میزنند و به هر حال همه جای این علم ، از برنامه نویسیاش گرفته تا معماری پردازندهها، از نامهای تجاریاش گرفته تا الگوریتمها، فرهنگِ آمریکایی و غربی دیده میشود.حال سوال این است : کشورهای خاورمیانهای باید بر آمریکاییها لعنتِ بفرستند که این همه مهرِ خود را بر این علم زدهاند و فقط خودشان آن را پیش بردهاند یا اینکه مشکل از خودشان است که سعی نکردند یا نمیتوانستند یا نخواستند یا ن... که کاری در این حوزه بکنند و آن را از انحصارِ آمریکاییها خارج کنند ؟ همین اتفاق برای فلسفه و دیگر علوم نیز ، بین زن و مرد افتاده است.
مشکل همین نگاهِ از انتها به ابتدایی است که دوستان دارند و اندک اندک مایه سر رفتن حوصلهمان میشود.اساسا دوستان خودتان خندهتان نمیگیرد وقتی چنین چیزهایی میگویید؟اینکه زنان به علم و دانش بهایی نمیدادند و نمیدهند را ما با استدلال بیولوژیک، با استنادِ تاریخی و با آمارها بارها اثبات کردهایم ، به ما گیر دادهاند که چون فلان فیلسوف گفته است زنان اَخ هستند به همین خاطر آنها هم علم و فلسفه را به خایههای نداشتهی خود گرفتند.
undead_knight نوشته: دیدگاه های زن ستیزانه دیگه ای هم دارند که بیشترشون درست باشه یا نه؟!:))خیر آندد جان.من خوب میدانم چه دارم میگویم و سوزنتان در پوستِ کلفتِ من فرو نتواند رفتن که کند شرمگینم. بله بیشتر آنهایی که خواندهام درست هستند.مثلا نیچه در مورد زنان اینچنین میگوید(پاره 412 از کتابِ انسانی ، بسیار انسانی، ترجمهی فیروزابادی):
نقل قول:یکی از نشانههای هوشمندی زنان آن است که همچون زنبورانِ ملکه در کندو بنشینند و از حاصلِ دسترنجِ دیگران تغذیه کنند.اما گاهی در این باب هم فکر میشود سرمنشا این امر چه بوده است و چرا مردان از دسترنجِ زنان زندگی نمیکنند.بیشک دلیل این امر آن است که خودپسندی و جاهطلبی مرد بیش از هوشمندی زن است، زیرا زنان دریافتهاند که در عین تظاهر به زیردست بودن ، برتری و حاکمیتِ خویش را تضمین کنند . هتا نگهداری از کودکان را در اصل با هوشمندی بهانهای ساختهاند تا در حد ممکن از کار دوری کنند.هتا اگرهم کار کار کنند، بازهم خوب میدانند که از کاری کوچک همچون خانهداری چمام سر وصدایی برپا کنند که مردان بنا بر عادت [فرگشتِ لعنتی] ارزشِ خدمتِ آنها را ده برابر در نظر آورند.
یا در پارهای دگر از همین کتاب :
نقل قول:در حال نفرت، زنان خطرناک تر از مردان هستند، به خصوص اینکه هیچ توجهی به رعایت انصاف در آن احساس خصمانه نمیتواند مانع آنان شود و حس نفرت آنان تا بی نهایت بی هیچ مانعی برانگیخته خواهد شد و چون در این کار مهارت دارند ، زخم ها را (که هر انسانی دارد) می یابند و حمله به آنجا میکنند.اینچنین عقل بسیار برنده ی آنها بهترین خدمت را انجام میدهد، در حالی که مردان با مشاهده ی زخم ها پاپس میکشند و اغلب بزرگوار و آشتی پذیر هستند.
از این گذشته، فیلسوفهایی چون راسل ،کانت ، لایب نیتز و ولتر هم هستند که سخنانِ جالبی در مورد زنان دارند که ممکن است به مذاقِ دوستانِ فمنیستِ ما خوش نیاید. خلاصه ما باید ضدزن بودن را در فلسفه،در ریاضیات،در فیزیک،در طبیعت،در آسمان،در زمین، در تهآتشفشانها،در درون سیاهچالههای فضایی،در E=MC^2 بگردیم و بیابیم، اما در خودِ زنان و گرایشها و تمایلاتِ آنها حق نداریم دنبالِ چیزی بگردیم.
کسشر هم تعاونی؟!