04-07-2013, 04:10 PM
Nâxodâ نوشته: آنجایش که "دادگری"ِ این نگرهیِ[1] باززایش[2] در خود هیچ دادگریای ندارد: اینکه کودک سرطانی چیزی از گذشتهیِ [کثیف] خود به یادنیاورد, ولی برای آن سرطانی باشداساسا باززایش برای حل معمای عدالت مطرح نشده است . قرار است در نهایت به رستگاریِ همهی ارواح بیانجامد . آگاهی موجوی به نامِ روح با آنچه ما در اینجا مییابیم متفاوت است و در هر زندگی گویا چیزی بر آن افزوده میشود (یا کاسته میشود) . و با هر بار مرگ یا تولد حافظهاش پاک نمیشود .
و بمیرد و در زندگی پسین دیگر سرطانی نباشد (و باز چیزی به یاد نیاورد) در خود دادگری ندارد, پس هیچ گرهی از پیشانگاشتِ[3] «جهان دادگرانه باید باشد» نمیگشاید.
پ.ن : به نظرم این واژهی باززایش برای تناسخ چندان مطلوب نیست . چرا که ما در برابرِ تناسخ ، مسخ را هم داریم .در حالی که از باززایش نمیتوان مسخ را تولید کرد.
ای که مثل من تک و تنهایی ...