03-19-2013, 10:16 AM
درود
شكست ایران متمدن از عرب بیابان گرد . چراهائی را پیش روی ما می گذارد و سئوالاتی مطرح می شود كه :چرا در اغلب جنگها به ویژه جنگهای تن به تن عربها موفق بودند . در حالیكه همه می دانیم ایرانی از نطرقدرت بدنی از عرب برتر است . و این ادعا در مسابقات جهانی كشتی و ورزش های رزمی به اثبات رسیده .
چرا با كشته شدن فرمانده سپاه ایران شیرازه كار ازهم می گسلد و لشگر پای به فرار می گذارد . در حالیكه با كشته شدن فرمانده تازیان . فرددیگری جای او را می گیرد و پای می فشارد تا به پیروزی می رسد . چرا ایرانیان بصورت موضعی و انفعالی عمل می كنند . هر شهر جداگانه دفاع می كند ومنتظر می ماند . تادشمن از راه برسد . چنانكه شهرهای همدان . ری . قم . كاشان . استخر . كرمان و سیستان كردند .
چرا نظم و سازماندهی و امكان تداركاتی در دستگاه ساسانی نبود ؟ تا نیروهای كمكی را ازمنطقه ای به منطقه دیگر اعزام دارد ؟ آنگونه كه اعراب می داشتند . این پراکندگی ها را چگونه می توان توجیه کرد ؟ چرا بزرگان كشور اصل و نصب و نژاد و فره ایزدی را بر شایستگی و لیاقت مقدم می داشتند ؟ چرا بزرگان ایران دشمن را دست کم گرفته بودند ؟ وقبل از آنكه عربستان قدرت بگیرد . تدبیری در جهت دفع آن نیاندیشیدند .
چرا موبدان زردشتی كه در میان مردم و دربار نفوذ معنوی و قدرت مادی داشتند . مردم را از نظر روحی و ایمانی تقویت و بسیج نکردند ؟ چنان كه آئین مزدک و مانی را قلع و قمع كرده بودند .و چرا بودائیان وهندوان در مقابل اسلام پایداری كردند اما زردشتیان نتوانستند ؟ و چرا اسلام نتوانست بر چین و ژاپن غلبه كند ؟ چرا هم زمان با پیروزی بهمن جادویه . آشوب وفتنه در تیسفون بر پا می شود که او از تعقیب اعراب منصرف شده برای فرو نشاندن شورش داخلی به تیسفون بازگردد؟
مورخان دلایل متعددی برای شكست ایران درقادسیه ذكر كرده اند . كه می توان در دو بخش برشمرد . الف- عوامل درونی . ب- عوامل بیرونی . شاید عوامل داخل مهم تر باشد . كه اگریك نظام از درون پوسیده نباشد . از بیرون آسان شكسته نمی شود .
شكست ایران متمدن از عرب بیابان گرد . چراهائی را پیش روی ما می گذارد و سئوالاتی مطرح می شود كه :چرا در اغلب جنگها به ویژه جنگهای تن به تن عربها موفق بودند . در حالیكه همه می دانیم ایرانی از نطرقدرت بدنی از عرب برتر است . و این ادعا در مسابقات جهانی كشتی و ورزش های رزمی به اثبات رسیده .
چرا با كشته شدن فرمانده سپاه ایران شیرازه كار ازهم می گسلد و لشگر پای به فرار می گذارد . در حالیكه با كشته شدن فرمانده تازیان . فرددیگری جای او را می گیرد و پای می فشارد تا به پیروزی می رسد . چرا ایرانیان بصورت موضعی و انفعالی عمل می كنند . هر شهر جداگانه دفاع می كند ومنتظر می ماند . تادشمن از راه برسد . چنانكه شهرهای همدان . ری . قم . كاشان . استخر . كرمان و سیستان كردند .
چرا نظم و سازماندهی و امكان تداركاتی در دستگاه ساسانی نبود ؟ تا نیروهای كمكی را ازمنطقه ای به منطقه دیگر اعزام دارد ؟ آنگونه كه اعراب می داشتند . این پراکندگی ها را چگونه می توان توجیه کرد ؟ چرا بزرگان كشور اصل و نصب و نژاد و فره ایزدی را بر شایستگی و لیاقت مقدم می داشتند ؟ چرا بزرگان ایران دشمن را دست کم گرفته بودند ؟ وقبل از آنكه عربستان قدرت بگیرد . تدبیری در جهت دفع آن نیاندیشیدند .
چرا موبدان زردشتی كه در میان مردم و دربار نفوذ معنوی و قدرت مادی داشتند . مردم را از نظر روحی و ایمانی تقویت و بسیج نکردند ؟ چنان كه آئین مزدک و مانی را قلع و قمع كرده بودند .و چرا بودائیان وهندوان در مقابل اسلام پایداری كردند اما زردشتیان نتوانستند ؟ و چرا اسلام نتوانست بر چین و ژاپن غلبه كند ؟ چرا هم زمان با پیروزی بهمن جادویه . آشوب وفتنه در تیسفون بر پا می شود که او از تعقیب اعراب منصرف شده برای فرو نشاندن شورش داخلی به تیسفون بازگردد؟
مورخان دلایل متعددی برای شكست ایران درقادسیه ذكر كرده اند . كه می توان در دو بخش برشمرد . الف- عوامل درونی . ب- عوامل بیرونی . شاید عوامل داخل مهم تر باشد . كه اگریك نظام از درون پوسیده نباشد . از بیرون آسان شكسته نمی شود .