03-06-2013, 11:28 PM
Dariush نوشته: من مطمئن نیستم که بتوانم نامیرایی و جهان بدون مرگ را بپذیرم.چرا که به نظرم جهانی ایستا،سرد و بیروح،لبریز از بطالت و قدری مضحک خواهد بود.ترس از مرگ (یا تلاش برای زیستن) از مهمترین غریزهها است و انگیزاننده راستین بسیاری از افعال و افکار در واقع اوست.از هنر گرفته تا عشق و تولیدمثل. یعنی به نظر من همین ترس از مرگ و میل به باقی گذاشتن چیزی از خود است که ما را به سوی تولید مثل میکشاند. و جهانی که در آن هیچ کس نمیرد، کسی هم زاده نخواهد شد.
اینکه میگویید علت بسیاری از عقاید خرافی همین مرگ است، این تنها یک روی سکه است.آنطرف سکه باید انسانهای شریر نامیرایی چون چنگیزخان را تصور کنید و بدتر اسیرانی چون آنهایی که در گولاگ روزی هزاربار میمردند را تصور کنید که مرگ برایشان آخرین دروازه رهایی از دست استالین است و همین یک نعمت هم از آنها ستانده میشود!
در اینباره جایِ سخنِ بسیار است, شوربختانه فرنام این جُستار فراخور نیست و برداشت نادرستی میدهد که پایین روشنگری میکنم.
ما در زبان پارسیک واژگان بسیاری پیرامون مرگ و نا/میرایی داریم که نشان از بینش ویژهیِ نیاکانمان به پندارهیِ
آن دارد و میان آنها دگرسانیهایِ ریزی است که شوربختانه چندان نگرش نمیشوند, من تا آنجاییکه میدانم ولی هر کدام این مشوند:
جاویدانگی = Eternity؟; همیشگی, ابدی, پاینده: به پایستگی یک چیز برای همهیِ زمانهها مینمارد, برای نمونه خود جهان جاودانه است, ولی ما باشندگان نمیتوانیم جاودانه باشیم.
امُردادگی (ا+مُرداد+گی) = Immortality (ریشه از Amertât اوستایی): در پارسیک میشود نامیرایی ولی با این سامه
(شرط) که با آسیب ناپذیری همراه باشد (نبود پاشنهیِ آشیل). باشندهای که امُرداد است نه تنها نمیمیرد, که کسی هم نمیتواند وی را بکشد.
همیشگی= Eternal: پیوند تنگاتنگی با پندارهیِ زمان دارد, آنچه در همهیِ زمانها باشد و ببایست «باشنده - being» نیز نیست.
انوشگی (ا+اٸوش {هوش}) = بیشتر دربارهیِ پایستگی هوش و خرد است, هوش و آگاهیای که هرگز نمرده و بی مرگ میزیوند.
دراززیوی = Longevity: دراززیستن یا دیرپایی, که میتواند از سد سال به بالا و تا هر بازهیِ دلخواهِ مرزمندی پیش برود.
نامیرایی = Immortality: ولی به این چم که تنها "مرگِ طبیعی" در کار نیست, ولی امُردادگی ندارید و باشنده میتواند با آسیب از پیرامون بآسانی بمیرد.
امُردادگی (ا+مُرداد+گی) = Immortality (ریشه از Amertât اوستایی): در پارسیک میشود نامیرایی ولی با این سامه
(شرط) که با آسیب ناپذیری همراه باشد (نبود پاشنهیِ آشیل). باشندهای که امُرداد است نه تنها نمیمیرد, که کسی هم نمیتواند وی را بکشد.
همیشگی= Eternal: پیوند تنگاتنگی با پندارهیِ زمان دارد, آنچه در همهیِ زمانها باشد و ببایست «باشنده - being» نیز نیست.
انوشگی (ا+اٸوش {هوش}) = بیشتر دربارهیِ پایستگی هوش و خرد است, هوش و آگاهیای که هرگز نمرده و بی مرگ میزیوند.
دراززیوی = Longevity: دراززیستن یا دیرپایی, که میتواند از سد سال به بالا و تا هر بازهیِ دلخواهِ مرزمندی پیش برود.
نامیرایی = Immortality: ولی به این چم که تنها "مرگِ طبیعی" در کار نیست, ولی امُردادگی ندارید و باشنده میتواند با آسیب از پیرامون بآسانی بمیرد.
آنچه ما در نگر داریم دراززیوی + نامیرایی بوده است, که در این چهره یک پاسخِ کوتاه به چیزی که آوردید, یعنی کسانی که مرگ ما را
از شرشان آسوده میکند این میباشد که این دسته نه تنها نامیرایی به سودشان نیست, که هنگامیکه نامیرا و دراززیو شدند برای پاسداری از زندگی
اشان نمیتوانند بمانند گذشته خودکامگی هم بکنند, زیرا اینبار دیگر تنها ٦٠ سال زندگی نیست که از دست میدهند, میتواند ٦٠٠ سال زندگی و بیشتر باشد!
.Unexpected places give you unexpected returns