03-06-2013, 11:02 PM
Mehrbod نوشته: ١٠٠%!من مطمئن نیستم که بتوانم نامیرایی و جهان بدون مرگ را بپذیرم.چرا که به نظرم جهانی ایستا،سرد و بیروح،لبریز از بطالت و قدری مضحک خواهد بود.ترس از مرگ (یا تلاش برای زیستن) از مهمترین غریزهها است و انگیزاننده راستین بسیاری از افعال و افکار در واقع اوست.از هنر گرفته تا عشق و تولیدمثل. یعنی به نظر من همین ترس از مرگ و میل به باقی گذاشتن چیزی از خود است که ما را به سوی تولید مثل میکشاند. و جهانی که در آن هیچ کس نمیرد، کسی هم زاده نخواهد شد.
در اینباره پیشتر سخنیدهایم:
مرگ - برگه 2
جاودانگی (گفتگوی آزاد)
جاودانگی (گفتگوی دانشیک)
مرگ چیزی بیشتر از یک دشمن و نابودگر نیست و میتوانیم آن را براستی سرسختترین دُشمنِ هومنی برای همهیِ زمانهها بدانیمش.
این همه دینداری و نادانی و نابخردی و تندروی و نااخلاقیات و بسیاری دیگر که در جهان داریم یکراست از کوتاهی ِ زندگی سرچشمه میگیرند,
زمانیکه تراهومنی (transhumanism) فرارسید بیگمان همهیِ اینها یکبار و برای همیشه دستکم برایِ بیشینهیِ مردم به دست فراموشی سپرده میشوند.
اینکه میگویید علت بسیاری از عقاید خرافی همین مرگ است، این تنها یک روی سکه است.آنطرف سکه باید انسانهای شریر نامیرایی چون چنگیزخان را تصور کنید و بدتر اسیرانی چون آنهایی که در گولاگ روزی هزاربار میمردند را تصور کنید که مرگ برایشان آخرین دروازه رهایی از دست استالین است و همین یک نعمت هم از آنها ستانده میشود!
کسشر هم تعاونی؟!