02-28-2013, 09:53 AM
Ouroboros نوشته: اسپاگتی به فریادمان برسد، خُب آنوقت مردسالاری به راستی وجود نخواهد داشت، شما در آزمایش خود شکست خوردهاید!اسپاگتی رو به توان دو کن که به فریاد من برسه!:))امیدوارم شوخی نکرده باشی که این پست رو برای رد کردن یک شوخی نزده باشم:))
ابطالپذیری یعنی شرایطی را تصور بکنید که فرضیه در آن صحت نداشته باشد، شرایط را به آزمایش بگذارید و نتیجهی اشتباه بگیرید، شما فقط بخش اول را انجام میدهید. اسم این شفافسازی که کردهاید منطق خودرجوع است نه ابطالپذیری: «فرض وجود خدا ابطالپذیر است زیرا تصور عدم وجود خدا اثبات میکند خدا هست».
گفتم که اختلاف عمیقی داریم:))خیر این تعریف پوچش پذیری نیست و تا حد زیادی من دراوردیه و شما مفهوم پوچش پذیری رو با اثبات شدن فرض اشتباه گرفتید.
پوچش پذیری یعنی اینکه شرایط رد فرضیه رو بشه نشون داد،آزمایش نقیض فرضیه و نتیجه اشتباه باید [B]ممکن باشند نه اینکه لزوما انجام بشند.[/B]
انجام این آزمایش ها نشون دهنده درستی یا نادرستی فرضیه باشه ولی ربطی به پوچش پذیری نداره!:)
1_فرضیه:همه قوی ها سپید هستند=هیچ قوی رنگی وجود ندارد.نقیض فرضیه:یک قوی رنگی پیدا شود. اینجا وجود قوی سیاه مهم نیست،بلکه ما راه رد کردن فرضیه رو نشون دادیم.
2_فرضیه:بعضی قوی ها سپید هستند.نقیض فرضیه:حتی یک قوی سپید پیدا نشود. اینجا برای پوچش پذیری باز مهم نیست قوی سپید پیدا بشه یا نه.
باز هم تاکید میکنم این فرض ها پوچش پذیر هستند نه اینکه درست باشند ولی این دو مفهوم نباید اشتباه گرفته بشند.در نتیجه اثبات درستی یک تئوری علمی جدا از این هست که آیا اون تئوری پوچش پذیر هست یا نه.
در واقع ما میتونیم تئوری های پوچش پذیر و نادرست یا پوچش پذیر و درست داشته باشیم،چیزی که در علم درستی تئوری رو مشخص میکنه همون آزمایش هست نه آزمایش پذیری.
اینکه چه چیزهایی برای علمی بودن باید پوچش پذیر باشند هم نکته خیلی مهمیه.
زمانی هست که برای نمونه یک تئوری فیزیکی خودش پوچش پذیر نیست بلکه نتایج یا مدل هایی داره که اونها پوچش پذیر هستند و از این راه به دلیل پوچش پذیر بودن مجموعه،اون تئوری رو در نهایت پوچش پذیر میدونیم.
گاهی هم چیزهایی رو تعریف میکنیم که میتونند پوچش پذیر باشند یا نباشند،شرط لازم(نه کافی) برای پوچش پذیری این هست که بشه به صورت یک فرض دراوردش.
مثلا گاز رو مجموعه از اتم هایی تعریف میکنیم که شکل ویژه ای ندارند و بسیار روان هستند(البته برای دقیق تر شدن باید جزئیات دیگه ای هم اضافه بشه که از اونها صرف نطر میکنیم)این تعریف فارق از اینکه از روی مشاهده و استقرا و روش علمی بدست اومده، با این حال در ذات خودش پوچش پذیر نیست چون "گاز نمیتواند گاز نباشد"!:)) ما نمیتونیم تعریف گاز رو به صورت یک تئوری در بیاریم چون ارائه نقیض تعریف گاز،به معنای تعریف چیز دیگه ای هست!:)
تعریف وجود خدا هم با فرض وجود خدا تفاوت داره(هرچند فرض وجود خدا بلادرنگ بعد از تعریف خدا مطرح میشه و کمتر کسی به فکر تفاوت این دو میافته).هرچند هر دو پوچش ناپذیرند ولی دلایل کاملا متفاوتی دارند.تعریف خدا پوچش پذیر نیست چون یک سری خصوصیات رو معرفی میکنه و مدعی وجودشون نیست.
فرض وجود خدا پوچش ناپذیره چون ماورایی هست و ما هیچ راهی(به جز تخیلی و شخصی)نداریم که این فرض رو به آزمون بزاریم.
نتیجه:یک تعریف پوچش ناپذیر میتونه بخشی از یک فرض پوچش پذیر باشه یا نباشه.
نقل قول:فرض وجود خدا ابطالپذیر است زیرا تصور عدم وجود خدا اثبات میکند خدا هستپس اگر اشتباه آشکار این گزاره بگذریم و تصور کنیم خدا وجود مادی داره(و در نتیجه پوچش پذیره) اون وقت باید به دو بخش تقسیمش کنیم:
فرض وجود خدا پوچش پذیر است،چون میتوان نشان داد عدم وجود خدا ممکن است.
فرض وجود خدا درست/نادرست است،چون شواهد و آزمایشات این فرض را تائید میکنند/تائید نمیکنند.
To ravage, to slaughter, to usurp under false titles, they call empire; and where they make a desert, they call it peace
Tacitus-
Tacitus-