02-27-2013, 02:10 AM
نقل قول:پیش از آغاز پرسشهای استاندارد، من یک سوال شخصی از شما دارم که اگر مایل نیستید میتوانید پاسخ ندهید، وانگهی مایهی سردرگمی بسیاری در من شده، چراکه تا امشب گمان میکردم شما زن هستید، اما ناگهان یادم آمد که شناسهی کاربریتان «شوالیه» دارد... ماجرا از چه قرار است؟هر فمنیستی زن نیست،هر زنی فمنیست نیست:))
ولی جدی اگر موجود ماده ای دیدی که این سبک آواتار و لحن گفتار رو داشته باشه بهم معرفیش کن حسابی میخوام مطالعش کنم:))
خیر من زن نیستم ولی زنان را بسیار دوست دارم،البته نه به سبک امام راحل:))
نقل قول:1. چه عنصری را در روابط اجتماعی از باقی مهمتر میدانید؟ توضیح بدهید.این از اون دسته پرسش هایی هست که به دلیل مربوط بودن به اجتماع درکش برام سخت بود مجبور شدم از دوستان تقلب کنم تا بهتر منظورش رو متوجه بشم:))
اگر منظور نیروهای بیرونی باشه من فرگشت رو از هرچیزی مهم ترمیدونم،البته اثر فرگشت بیولوژیک رو میپذیریم ولی فرگشت فرهنگ، اقتصاد، سیاست و... به طور کلی میم ها رو مهم تر از هر چیز میدونم.هر مقدار چیزی بتونه در این فضا فرگشت وار رشد کنه و تبدیل به عنصر غالب میشه.
اگر از نیروهای بیرونی صرف نظر کنیم خوشی و ناخوشی روانی رو نه فقط در روابط اجتماعی بلکه در همه ابعاد رفتار انسان ها مهمترین عنصره.حتی بیمارگونه ترین و نادرترین روابط اجتماعی یک نوع خوشی روانی یا اجتناب از ناخوشی روانی دیده میشه.بنابراین هر جا درصد بالایی از خوشی روانی مثل ستوده شدن وجود داشته یاشه طبیعتا اهمیت بالاتری در روابط اجتماعی داره.
نقل قول:3. در زندگی روزمره آیا مقید به اصول اخلاقی مشخصی هستید یا نخست به نتیجهبخشی اعمال خود توجه میکنید؟پایبندی ناخوداگاهم بیشتره تا اینکه آگاهانه دست به انتخاب های اخلاقی بزنم.مثلا وقتی راست گویی یا آزادی جایی بهش خدشه وارد میشه تنفرم، ناتوانی از نقض کردن اینها و... بیشتر نتیجه یک واکنش ناخواداگاه فلج کنندست، میشه گفت بر اساس امیال ناخوداگاهم به دنبال چرایی اخلاقی بودن اینها رفتم:)با این حال در داوری اخلاقی آگاهانه ساده گیری بیشتر و سرسختی کمتری بروز میدم.
گهگاه میتونم معیارهای اخلاقیم رو اگر نتیجه چشمگیر باشه در سطح کمی نادیده بگیرم:)
نقل قول:4. آیا در زندگی شما نقطهی دگرگونی برجستهای وجود داشته؟ لحظهای، رخدادی، شخصی ... که زندگی شما به پس و پیش از آن تقسیم بشود؟ اگر بله، بدون ذکر جزئیات، حالات خود و چگونگی آن تغییرات را توصیف بکنید.بی تردید در لحظه وجود داشته ولی به یاد ندارم روی چیزی بیش از خودم و اندیشه و رفتار خودم به عنوان عامل دگرگونی حساب بازکرده باشم و چیزهای بیرونی دیگه از نطر من بی اهمیت هستند.
نقل قول:5. با استیصال چه میکنید؟ یعنی اگر تمام آنچه ممکن است را برای حل یک مشکل انجام دادهاید اما همچنان عاجز ماندهاید، برای کنار آمدن با عجز منتج چه طریقی را برمیگزینید؟کمی افسردگی در مدت کوتاه(حداکثر یکی دو روز)،تازه اگر مورد حاد و شدیدی باشه.در هر حال واکنش نهایی من تاخیر در مواجه تاخیر و حمله مجدد به توان بیشتر به مشکل یا دور زدن مشکل و بی خیال شدن هرگونه مواجه باهاش هست.کلا نمیزارم خودمو زیاد اذیت کنم:))
6
نقل قول:. به باور شما برابری مهمتر است یا آزادی؟از نطر من چیزی مهمتر از آزادی وجود نداره چه از لحاظ اخلاقی و چه سیاسی.
من ارزش زندگی انسان و هرچیزی که در اون هست در درجه اول مرتبط به آزادی میبینم،هر مقدار از آزادانه بودن چیزی کم بشه ارزشش هم کمتر میشه.بنابراین برابری رو هم در درجه اول برابری آزادی انسان ها میبینم.
سیاسی به این دلیل که آزادی مهمترین کالای سیاسی هست!:)
Ouroboros نوشته: 7. موثرترین شخص در زندگی شما که بوده؟ بدون درج اطلاعات شخصی، کمی پیرامون چگونگی اثرگیری خود توضیح بدهیدالبته من واقعا سخته برام کس دیگه ای رو در زندگیم موثر تصور کنم:))با این حال پدرم بی تردید در تقویت بخش هایی از شخصیتم که دوسشون دارم نقش داشته البته دقیقا به خاطر تلاشش برای زدودن این بخش هاست:))
من از لحاظ اجتماعی سر به راه ولی در روابط خانوادگی به شدت آزادی خواه شدم به خاطر شخصیت دیکتاتورمآبانه پدرم با این حال تخصص و منطق گراییم تا حدی بهش شبیهه:)
Ouroboros نوشته: 8. آیا تا بحال آرزوی مرگ کسی را کردهاید؟ اگر بله، توضیح بدهید.خیر هیچ وقت جدا آرزوی مرگ کسی رو نکردم چون کسی به اون درجه اهمیت در ذهنم نرسیده که نیروی تنفرم رو متوجه شخص بکنم:)
Ouroboros نوشته: 9. به نظر شما آیا کیفیت زندگی بشر از منظر زمانی درحال صعود بوده یا سقوط؟البته کیفیت رشد زیادی داشته هرچند هرزچندگاهی دچار کاهش های ناگهانی شده ولی کلا روندش افزایشی بوده.فقط اینکه به این راحتیا رضایتی حاصل نمیشه، همش هم زیر سر این نوستالوژی استکباری هست که به نطر من بهتره به زباله دونی تاریخ انداخته بشه:))
Ouroboros نوشته: 10. کدامیک از این دو را دستاورد مهمتری برای بشر تلقی میکنید: هنر، یا دانش؟هنر دستاورد بشر نیست حداقل نه در مقایسه با علم.هنر یک چیز ذاتی هست که در بعضی انسان ها زمینه بروز بهتری داره(و البته محیطم روش تاثیر داره)البته خلاقیت که من ریشه اون رو هنر میدونم از دانش مهمتره.
در مقابل دانش حقیقتا دستاورد بشر هست، یک دستاورد غیرطبیعی و به همین دلیل هست که بدون آموزش عده زیادی درگیر فعالیت های علمی نمیشند(بر خلاف علم) و با آموزش هم همچنان عده کمی واقعا دانشمند هستند ولی همین تعداد کم کل تاریخ ما رو دگرگون کرده:)
بنابراین به عنوان دستاورد بشریت دانش گزینه من هست.
Ouroboros نوشته: 11. آیندهی نزدیک جهان و ایران را از منظری سیاسی، اجتماعی و فرهنگی چگونه میبینید؟جهان به خاطر تجربه های گذشته و از اون مهمتر تکنولوژی های جدید مثل اینترنت در نظر من چند تغییر رو ممکنه در آینده نزدیک بوجود بیاره.
اولیش تضعیف شدن دولت ها و به تبع اون ضعیف شدن ناسیونالیسم هست هرچند من این روند رو همین الان هم شروع شده میبینم.حتی به یاد میارم در یک انجمن انگلیسی عده ای فرم حکومتی از طریق رایگیری آنلاین برای هر تصمیم سیاسی رو طلب میکردند و به دنبالش بودند.
دومی که به نطر من بد هست گسترده شدن بعضی چیزهای ناخوشایند مثل نزادپرستی یا باور به دانش نما هست که در اثر سادگی ارتباط و کم بودن میل به تحقیق ممکنه ادامه پیدا کنه البته ممکنه با گذشت زمان در این بخش ها کاهش بیشتری رو شاهد باشیم.
سومیش که هم خوب و هم بد به نطرم هست اینه که به خاطر عرضه شدن محتوای زیاد خیلی چیزها نسبی میشند و مدارا وتحمل دیگران یبشتر میشه و خب البته اندیشه های بی مایه هم از این فضا میتونند نهایت سواستفاده رو بکنند.
در مورد ایران من سقوط جمهوری اسلامی رو قطعی میدونم ولی اگر بتونه زمان یبشتری بخره احتمال انقلاب خشونت بار و به تبعش حکومت دیکتاتوری در آینده بیشتر میشه.البته این در حالتی هست که با آمریکا شاخ به شاخ نشه و حمله نظامی گسترده صورت نگیره:)
این هم از پارت اول1:)) فقط پرسش 2 موند چون من اینها رو چند ساعت پیش جواب داده بودم این یدونه رو با بقیه پارت 2 پاسخ میدم:))
To ravage, to slaughter, to usurp under false titles, they call empire; and where they make a desert, they call it peace
Tacitus-
Tacitus-