02-25-2013, 01:17 PM
Russell نوشته: البته این هم سخن چندان درستی نیست،خشونت میتواند اخلاقی و نااخلاقی باشد ولی ربطی به اول و آخر بودن استفاده از آن ندارد.با اینکار بمانند اردک منفعل باید بنشینیم چاقوکشان هر وقت خواستند بیایند سر وقتمان.
نه, نکته در اینه که نیکسرشتی آدمها زاب پیشانگاشتیکه,
اگر رفتار نااخلاقی میبینیم باید بپرسیم از کجا آمده و چرا:
Mehrbod نوشته:pary66 نوشته: شاید...
اما اگر زندگی رو یک فرصت بدونیم که تکرار پذیر نیست و البته ما هیچ محدودیتی در انجام امور نداریم و میتوانیم لذت ببریم بدون اینکه نگران مواخذه باشیم در نهایت ترسی در کارنخواهد بود چون پذیرفتیم زندگی مادی فقط همین جاست وقتی به انتها برسیم اتفاقا خوشنودیم چون گذشته پرباری داشتیم . کیفیت زندگی مهمه .
پری جان شما فراموش کردهاید انگار، ولی همه ما یک چیزی به نام "وژدان" هم داریم! در کنار آن
نمیشود که آدم همینجوری سر خودش را پایین انداخته و هر کاری میخواهد بکند. اگر من
بخواهم هر کاری بکنم، اگر دیگری بخواهد هر کاری بکند که سنگ روی سنگ بند نمیشود!
این برداشتی نادرست و خام هست که مردم از ترس پادافره (= مجازات) کار درست را انجام میدهند که بس
چرته، به یاد دارم در یکی از شهرهای هلند برای آزمایش یک هفته همهی نشانههای راهنمایی رانندگی را
جمع کرده بودند و گذاشته بودند هر کس با دانش خودش از قانونها و بی نگرانی از پادافره در شهر رانندگی کند.
بر پاد چنین پیشبینیهای نابخردانهای که اگر تابلوی راهنمایی رانندگی نباشد یا اگر ترس از جریمه
نباشد مردم مانند نمیدانم جانور! رانندگی میکنند و یکدیگر را میکشند و زمین به خون کشیده میشود و
این داستانهای سوزناک دیگر، در هفته نامبرده همه مردم در آسایش و آرامش همیشگی رانندگی کردند
و هتا در آمد که بهتر از زمانیکه تابلوها بود رانندگی میکردند، زیرا شمار فراوان
تابلوهای نامبرده بیشتر زمانها به جای کمک "حواس" رانندهها را پرت میکردهاند!
از آزمایش این فرجامیابی را کردند:شمار تابلوهای راهنمایی رانندگی باید کاهش یابد.ولی یک برداشت دیگری هم میشد کرد:
نباید بالای سر مردم حتما "زور" باشد تا کار درست را بکنند.همه آدها به خودی خود نیکسرشت* هستند و کار درست را انجام میدهند، نیازی به ترس از یک خدای
(...)
* در زبان پارسی واژه "آدم" همان "هومن" است که از هو+منش گرفته شده، مانند دُژ+منش (—> دُشمن)
که چمی وارونه دُشمن داشته و به چَم کسی است که منش (شخصیت) نیک و والای دارد.
Mehrbod نوشته:onali نوشته: این مسئله برایم مهم است لطفا اگر منبعی دارید که میتواندصحت این گفته ها را از نظر علمی بررسی کند،مطرح کنید.
به عقیده ی من وجدان در اثر حضور در اجتماع و میل به یک رنگی با بقیه یا از سر اجبار صورت میگیرد. به نظرتان اگر دو انسان بالغ را که هرکدام راجداگانه در محیطی بسته بدون هیچ گونه اموزشی تربیت کرده ایم کنار یکدیگر قرار دهیم،میتوان حس ترحم نسبت به دیگری را(مثلا با مشاهده شکنجه دیگری)در انها مشاهده کرد؟وجدان عادتیست که در طی زمان با منافع سیاسی،اقتصادی،اجتماعی .غیره شکل گرفته اگر وجدان یک پارامتر ثابت و درونی بود باید نظیر همان ها راهم در هر انسان که به گفته ی شما تحت اموزه ای نادرست قرار نگرفته اندمشاهده کرد.یا شاید اقلن میتوانستیم انهارا در حیوانات که گونه ای هستند که به نسبت ازدانه تر رشد یافته اند بیابیم
برای نشان دادن "نیکسرشتی" آدم نیاز به اثبات داریم!؟ (:
نخست اینکه، بر پایهی مهاد فیزیک تا نیازی نباشد کسی دستش را هم بلند نمیکند، چه برسد به اینکه برود برای دیگران دردسر کند و رفتارهای دگرستیزانه از خود نشان دهد!
دو اینکه، اگر همچنان قانع نشدید، از دیدِ فرگشت رفتارهای نیکخواهانه و دگردوستانه برگزیدگی دارند، زیرا
در جایگاه یک fact میدانیم که اگر آدمی در گذر این چند میلیون سالی که میفرگشته
ژنهای (=کُد نرمافزار) نیکخواهی و گونهدوستی بدست نمیاورده زادمان وی تاکنون از میان رفته بوده است.
نیاگان ما نیاز به همدلی و همکاری تنگاتنگ با یکدیگر داشتهاند تا بتوانند از پس دشواریهای
طبیعی و ستیزنده پرگیریک (environmental) بربیایند و همینها به فرگشتِ اخلاقیات راستا داده است.
پس در فَربود (=واقعیت)، آدمی نه تنها نمیتوانسته در برابر دیگران آدگرسان (بی تفاوت) باشد، که
میبایستی فرا رفته و با آنها همخودپنداری داشته و میتوانسته با آنها سازشگرانه و هماکارانه بِـزیود.
اگر هنوز هم شما را قانع نکرده بودید، بنگرید به نگرهی بازیها ، در رایانش سود دوسویه شما میبینید که همکاری همیشه برآیند بالاتری دارد —> رویکرد همکاری و سازش کمابیش همیشه برتر از «خودخواهی افزون» یا «دگرخواهی افزون» است.
.Unexpected places give you unexpected returns