02-12-2013, 06:29 PM
من هنوز تمام پیک ها را نخوانده ام، پس آنچه میگویم، اگر تکراری بود و قبلا بیان شده بود، ببخشایید.
نگاه من در این مورد این است که اگر بتوانیم کارها را به دو دوسته "ضروری" و "اخلاقی" تقسیم کنیم و توان اینرا داشته باشیم که مرزها را به درستی تشخیص دهیم، آنگاه شاید قدری با اطمینان بیشتر بتوانیم به فایده گرایی فکر کنیم.در همان مثال بمب و شکنجه، اگرچه شکنجه کردن اخلاقی نیست، اما واقعا لازم است.این مثال خیلی کلی است و مرزش کاملا مشخص است.اما در جایی مثل اینکه بخواهیم برای دفاع از کشور مثلا بمب اتم بسازیم ، موضوع قدری پیچیده میشود.بنابراین به نظرم این فایده گرایی صرفا در جاهایی که موضوع خیلی روشن باشد میتواند "تصمیم پذیر" باشد.
اما از منظری دیگر ، انچه فایده گرایی را به کلی از میدان خارج میکند این است که اساسا در هر موضوعی (جز تعدادی از این مثالهای خیلی شفاف) آنقدر به پارامترهای مختلف وابسته است که هیچ جور نمیتوان با فایده گرایی آنرا حل نمود.یعنی اینکه وقتی بخواهید مشکلی را حل کنید که در سطح کلان و ملی مطرح است، به هزارتویی بر میخورید که هیچ جور نمیتوانید از آن خارج شوید.چرا که شما معمولا با احتمالات روبرو هستید.
از سویی دیگر ، با راسل گرامی هم قول هستم که فردیت در معرض خطر قرار میگیرد و اینکه افراد در برابر منافع توده ها کم الویت شوند چیزی ست که مرا نگران میکند و هر آینه استالین را به خاطرم می آورد.
اما این فایده گرایی در حوزه مسائل شخصی و زندگی عادی قدری فریبنده است و میتوان از این منظر بیشتر رویش مانور داد.
نگاه من در این مورد این است که اگر بتوانیم کارها را به دو دوسته "ضروری" و "اخلاقی" تقسیم کنیم و توان اینرا داشته باشیم که مرزها را به درستی تشخیص دهیم، آنگاه شاید قدری با اطمینان بیشتر بتوانیم به فایده گرایی فکر کنیم.در همان مثال بمب و شکنجه، اگرچه شکنجه کردن اخلاقی نیست، اما واقعا لازم است.این مثال خیلی کلی است و مرزش کاملا مشخص است.اما در جایی مثل اینکه بخواهیم برای دفاع از کشور مثلا بمب اتم بسازیم ، موضوع قدری پیچیده میشود.بنابراین به نظرم این فایده گرایی صرفا در جاهایی که موضوع خیلی روشن باشد میتواند "تصمیم پذیر" باشد.
اما از منظری دیگر ، انچه فایده گرایی را به کلی از میدان خارج میکند این است که اساسا در هر موضوعی (جز تعدادی از این مثالهای خیلی شفاف) آنقدر به پارامترهای مختلف وابسته است که هیچ جور نمیتوان با فایده گرایی آنرا حل نمود.یعنی اینکه وقتی بخواهید مشکلی را حل کنید که در سطح کلان و ملی مطرح است، به هزارتویی بر میخورید که هیچ جور نمیتوانید از آن خارج شوید.چرا که شما معمولا با احتمالات روبرو هستید.
از سویی دیگر ، با راسل گرامی هم قول هستم که فردیت در معرض خطر قرار میگیرد و اینکه افراد در برابر منافع توده ها کم الویت شوند چیزی ست که مرا نگران میکند و هر آینه استالین را به خاطرم می آورد.
اما این فایده گرایی در حوزه مسائل شخصی و زندگی عادی قدری فریبنده است و میتوان از این منظر بیشتر رویش مانور داد.
کسشر هم تعاونی؟!