02-08-2013, 09:50 AM
David Hume نوشته: به احساس ربطی نداره ، بسته به این دارد که کدام خردمندانه تر است ، شکنجه چیز بدی است ولی جان مثلا ۱۰۰ نفر مهمتر است. تا شما بیایید به اینها فکر کنید فرزند شما خفه شده است ، آیا اخلاقی هست که آن آدم ربا را در آن شرایط شکنجه کنید تا اطلاعات بگیرید؟ از نظر من بله، شاید شما بگویید که مرگ فرزند شما اهمیت کمتری نسبت به حقوق مدنی آن آدم ربا دارد که آن بحث دیگری هست و اگر اینگونه فکر میکنید rationale خود را لطفا توضیح دهید.
کسرا جان نخست میگویی پیوندی بهر احساس ندارد، سپس از مرگ فرزند میگویی!؟
این شیوهها نه کاربرد دارند، نه اخلاقی هستند. همین نمونه بمبگذار، بسیار خوب، نخستین بمبگذار تاریخ را ما گرفته و
تا جان دارد کتکش میزنیم و بمب را خنثی میسازیم، بمبساز دوم یاد گرفته و اینبار دو تا گذرواژه روی بمب میگذارد، اگر
او را شکنجه کردند یکمی را میدهد که مایهی زودتر ترکیدن بمب شده و دیگر کسی چیزی برای شکنجه کردن او ندارد —> ناکارآمد.
کجای این سخت است؟
رویکردهای نیکخواهانه نیز در فَرهود (حقیقت) همیشه پیشبُردینتر هستند، در نمونه بمبگذاری و تروریسم هم میدانیم که از این دو بیرون نیست:
1 تروریست بیمار روانی است: گِرایند بسیار کم
2 تروریست هنودگرفته از آسیبهای فرهنگی و همبودین بوده: گرایند بالا
2 تروریست هنودگرفته از آسیبهای فرهنگی و همبودین بوده: گرایند بالا
پس اگر یک را چشمپوشیم، یکبار دیگر همبود خود تروریستپروری کرده و سرانجام هم میخواهد با شکنجه و زیر پا له کردن حقوق مردم - زیرا هیچ
گارانتیای بر اینکه دولت یا نهاد قدرت از آزادی شکنجه کردن فردا کژبهره نبرد و N آسیب کمتر آشکار دیگر - او را پادافره دهد و کار نادرست خودش را درست کند؟
در اینجا باید ریشهیابانه پیش رفته و انگیزههای تروریسم را یافته و درمان کرد، نه اینکه باز به درمان symptom ها پرداخته و آدمها را برچسب اهریمنسرشت بزنیم.
.Unexpected places give you unexpected returns