02-08-2013, 02:58 AM
پیرو ء نگر بسیاری از پارسیک دوستان درباره ی دِگَرِشِ[SUP]1[/SUP] دبیره ی پارسیک از عربی به لاتین[SUP]2[/SUP]، چندی ست که در میان زبانشناسان و پارسیک شناسان، گفتمان ها و گاه بگومگو هایی به راه افتاده است. پیرامون نگری که بنده درباره ی شایندگی[SUP]3[/SUP] به "رسیمت" شناختن چندین دبیره در کشورمان به سان دیگر کشورهای پیشرفته (همچون ژاپن) که پیشتر در این باره بازگفتم، چند روز پیش به نوشتاری برخوردم که در تارنمای خبری DW درباره ی دبیره ی پارسی آمده بود. چیزی که برای من گیرا [SUP]4[/SUP] بود این بود که یکی از زبانشناسان، نگری همچون نگر من داشت[SUP]5[/SUP]، که آن بهره گیری از دبیره ی لاتین در نوشتارهای دانشیک و دانشگاهیک و بهره گیری از دبیره ی عربی در نوشتارهای ادبیک، چامه و ... است. من نمی گمانم پارسیکزبانی در همه جای گیتی باشد که به نابودی فرهنگ و هنری که از نیاکان و پیشینیانش برایش مانده، تن در دهد و از آن ها نگهداری نکند. این کار تنها با زِندایشِ[SUP]6[/SUP] نوشته ها و یادهای آنها شدنی خواهد بود. پس به نگر من، اینکه بخواهیم دبیره را از بیخ و بن بدگرانیم و نه تنها به این نَبَسَندیم[SUP]7[/SUP] هتا بیاییم همه ی نوشتار و نوشته های برجای مانده از هنروَران، چامه سرایان، دانشوَران و ... را به دبیره ی لاتین بدگرانیم؛ آن گاه با ساختمان ها و سازه های برجای مانده (همچون سازه هایی که در اسپهان، یزد، شیراز ،تبریز و ...) می باشند چه می توانیم بکینم؟!!! آیا می توان نوشته های آنها را کَند و دبیره ی لاین جایگزید[SUP]8[/SUP]؟!! شاید باخود بگویید آری، نوشته ای بر سر در آن ها می چسبانیم و برگردان نوشتار عربی را به دبیره ی لاتین می نویسیم!! من در پاسخ می گویم: چرا "لقمه" را دور سر خود بچرخانیم؟!! هنگامی که می شود چندین دبیره در کشور داشت و از هریک در جای خود بَهرید[SUP]9[/SUP]. گوشه ای از گفتمان این زبانشناسان را در اینجا می گذارم، هرکس خواست، می تواند جستار سره ی آن را در پیوندهایی که زیر نوشتار گذاشته ام، بخواند:
پیوندهای وابسته با این جستار:
خط فارسی؛ دورانداختنی یا قابل درمان؟ | کتاب و ادبیات | DW.DE | 30.01.2013
گشتو گذاری در وبلاگستان: خط فارسی را در یابیم | بلاگکده | DW.DE | 17.06.2007
پ.ن.:
1- دگرش /Degaresh/ = تغییر --> بنواژنام از کارواژه ی دگـَـراندَن/دگــَرانیدن
دگراندن | لغت نامه دهخدا
2- با ارج نهادن به پارسیک دوستانی که با این فرآیند همراستا نیستند!
3- شایندگی /Shaayandegi/ = امکان --> نامواژه از کارواژه ی شاییدن/شایستن
شاییدن | لغت نامه دهخدا
4- گیرا /Giraa/ = جذاب --> زاب از کارواژه ی گرفتن --> گیر(بن کنون)+پسوند "ا"؛ نمونه های دیگر: پویا، گویا، جویا و ...
5- امیدوارم این بخش از نوشته ی من را نشان از خودبزرگ بینی و خودپسندی من نپدارید!!
6 - زِندایش /Zendaayesh/ = زنده گردانی، زنده سازی؛ زنده نگهداری --> بنواژنام از کارواژه ی برساخته ی خودم! زنداندن/زندیدن (Zendaandan/ Zendidan)
7- نبسندیم /Nabasandim/= ن+بسند+ایم = بسنده نکنیم --> از کارواژه ی برساخته ی بسندیدن /Basandidan/
8- جایگزید /Jaygozid/ = جایگزین کرد --> از کارواژه ی برساخته ی جایگزیدن /Jaygozidan/
9- بهرید /Bahrid/ = بهره بُرد --> از کارواژه ی برساخته ی بهریدن /Bahrdian/ . بهتر است همچون زبان های دیگر، برای "بهره بردن" تنها یک کارواژه ی یک واژه ای داشته باشیم نه کارواژه ای که با بردن، کردن، گشتن و ... ساخته شده است. خود من که از این کارواژه خواهم بَهرید، چون به گمان من، از بهره بردن، سود جستن، بهره جستن و ... بهتر است. شما را دیگر نمی دانم!!!
نقل قول:[SIZE=2]مشکلات خط کنونی فارسی از نگاه کمتر کسی پنهان میماند. به ویژه آنها که با نوشتن سروکار دارند از نابسامانیهای این خط باخبر هستند. این روزها بحث درباره امکان اصلاح خط فارسی دوباره در نشریات ایران بالا گرفته است.[/SIZE]
.
.
.
نقل قول:طرح مشکلات
میتوان گفت که میان صاحبنظران حتی در طرح نابسامانیهای خط فارسی نیز اتفاق نظر وجود ندارد. برخی مشکلات را فرعی، سطحی یا عرضی میدانند و بسیاری ساختاری و گوهری. برخی از پژوهشگران مشکلات خط کنونی فارسی را کمابیش به شکل مدونی باز نمودهاند.
مسعود خیام، نویسنده و پژوهشگر، در گفتوگویی با خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، مشکلات اصلی خط فارسی را زیر سه سرفصل خلاصه کرده است:
«اولین مشکل خط فارسی این است که حرکات و حروف صدادار خط فارسی در زنجیره این خط نیست. در خطهای دنیا صداها جزو حروف در زنجیره خط میآیند، اما در خط ما این حرکات در زنجیره خط شرکت نمیکنند.
مشکل دیگر این است که در خط فارسی، حروف به هم میچسبند. وقتی حروف ما به هم میچسبند، مشکلات دیگری هم پیدا میکنیم. چسبیدهنویسی باعث میشود برای یک حرف، اَشکال مختلفی داشته باشیم؛ مثلا به شکلهای مختلف نگارش حرف غ در واژههایی مثل غول، دروغ، جیغ و مغول دقت کنید...
بعضی از کلمات فارسی چسبیدهنویس نیستند، مثل ورزش، آرد، دود یا داد. اینها کلمات خوبی هستند. اما در بیشتر کلمات فارسی حروف به دنبال هم میچسبند و این اتصال، مشکلات مختلفی ایجاد میکند.
مشکل دیگر خط فارسی، راستنویس بودن آن است، به این معنا که همجهت با ریاضیات نیست. این موضوع در جاهایی مشکلات کوچکی ایجاد میکند، مثل وقتی که شما میخواهید متن فیزیک یا شیمی بنویسید. در جاهایی هم کار را غیرممکن میکند، مثل وقتی که میخواهید منطق ریاضی یا موسیقی بنویسید. در موسیقی، نت از چپ نوشته میشود و برای نوشتن آواز با خط فارسی، باید واژگان را از راست بنویسید که با این کار، بلبشو درست میشود.».
.
.
.
خطی تازه در کنار خط کهنه
برخی از پژوهشگران، به ویژه در پاسخ به نیاز دنیای مجازی به زبانی ساده و روشن و دقیق، عقیده دارند که در کنار اصلاح یا تحول خط کنونی، میتوان برای سیر در دنیای سایبری خطی تازه را تدوین و به جامعه معرفی کرد. به اعتقاد این گروه از پژوهشگران شالودهی چنین خطی عملا در میان جوانان پیریزی شده است.
مسعود خیام، در توضیح این نظر میگوید: «بگذاریم خط کنونی سر جایش باشد و از آن برای نامههای اداری، شعر و شاعری، متنهای ادبی و مانند اینها استفاده کنیم، اما خط دیگری را به صورت علمی تدبیر کنیم که کارهای علمی و کامپیوتری را برای ما انجام دهد، هرچند این خط عملا به دست بچهها و جوانترها تدبیر شده است. در پیامک، خطی که به آن فارگلیسی یا فینگلیش میگویند، به دست بچهها درست شده است که در عمل مقدار زیادی ناپختگی در آن دیده میشود.»
.
.
.
پیوندهای وابسته با این جستار:
خط فارسی؛ دورانداختنی یا قابل درمان؟ | کتاب و ادبیات | DW.DE | 30.01.2013
گشتو گذاری در وبلاگستان: خط فارسی را در یابیم | بلاگکده | DW.DE | 17.06.2007
پ.ن.:
1- دگرش /Degaresh/ = تغییر --> بنواژنام از کارواژه ی دگـَـراندَن/دگــَرانیدن
دگراندن | لغت نامه دهخدا
2- با ارج نهادن به پارسیک دوستانی که با این فرآیند همراستا نیستند!
3- شایندگی /Shaayandegi/ = امکان --> نامواژه از کارواژه ی شاییدن/شایستن
شاییدن | لغت نامه دهخدا
4- گیرا /Giraa/ = جذاب --> زاب از کارواژه ی گرفتن --> گیر(بن کنون)+پسوند "ا"؛ نمونه های دیگر: پویا، گویا، جویا و ...
5- امیدوارم این بخش از نوشته ی من را نشان از خودبزرگ بینی و خودپسندی من نپدارید!!
6 - زِندایش /Zendaayesh/ = زنده گردانی، زنده سازی؛ زنده نگهداری --> بنواژنام از کارواژه ی برساخته ی خودم! زنداندن/زندیدن (Zendaandan/ Zendidan)
7- نبسندیم /Nabasandim/= ن+بسند+ایم = بسنده نکنیم --> از کارواژه ی برساخته ی بسندیدن /Basandidan/
8- جایگزید /Jaygozid/ = جایگزین کرد --> از کارواژه ی برساخته ی جایگزیدن /Jaygozidan/
9- بهرید /Bahrid/ = بهره بُرد --> از کارواژه ی برساخته ی بهریدن /Bahrdian/ . بهتر است همچون زبان های دیگر، برای "بهره بردن" تنها یک کارواژه ی یک واژه ای داشته باشیم نه کارواژه ای که با بردن، کردن، گشتن و ... ساخته شده است. خود من که از این کارواژه خواهم بَهرید، چون به گمان من، از بهره بردن، سود جستن، بهره جستن و ... بهتر است. شما را دیگر نمی دانم!!!
,Living in a world which everybody is a sheep or a wolf
...!I'd rather be a shepherd
!Let them shred one-another! ... I do play my own flute
...!I'd rather be a shepherd
!Let them shred one-another! ... I do play my own flute