02-06-2013, 11:12 PM
Mehrbod نوشته: این را میگویند فرجامیابی خام
سخن ما که از بیخ روشن است مهربُدجان ؛ در یک همبود هومانیک، نبرد جفتگیری
و فرایند رسیدن به مادینه همواره مانند جنگل که بزن بزن نیست ، بساکه نبرد بهینهتری
هست !
برای نمونه یکی میرود باشگاه و پروش اندام و موهای فشن (همان کاکول ماکولها)
تا مادینه را اندربگیرد، دیگری دانشش را رُخ مینماید و ادای روشناندیشها را درمیاورد تا
در این هماوردی دیگر نرینهها را تار و مار کند و غیره ... !
روشن است که "گرایش به گفتمان" میتواند n تا آوند دیگر هم داشته باشد ؛ ولی
در یک نگاه کلان شاید چیزی جز تنازع و هماوردی میان نرینهها نباشد !
یک نمونهی دم دست :
Ouroboros نوشته: یکی از اهداف ِ فرعی من از دانشمند شدن رسیدن به شرکای جنسی ِ مرغوبتر بوده، میدانستم که از این برج عاجی که در آن نشستهام قادر به تحقیر ِ تمامی رقبا(خوش تیپتر، خوشقیافهتر، پولدارتر و ....)خواهم بود. اگرنه خُب در خانه مینشستم و تیله بازی میکردم، چه مرضی بود؟!
-----
Mehrbod نوشته: گفتمان خودت با من بر سر "دستور زبان" (که از شنیدن نام آنهم خسته میشوم) باندازه بسنده آهنج (abstract) و فرنودین است.
خب اکنون که باز یادم انداختی، بیا کمی بیشتر هماندیشی کنیم دوست گرامی !
(پیرامون بنواژنام "پیرش")
رنگیدن = رنگ کردن
بررسیدن = بررسی کردن
اندیشیدن = اندیشه کردن
باوریدن = باور کردن
واغیدن = واغ واغ کردن
...
به دیگر سخن، اگر واژهای با کارواژگان «کردن، شدن، زدن و ...» یا یکی دوتا از آنها مانکدار
بود ، (مانند بررسی کردن و بررسی شدن) چهرهی ناآمایشی آن ، بهنجار با "کردن" چم میدهد !
(بررسیدن = بررسی کردن)
ولی اگر تنها با یکی چمدار بود ، همان میشود ! (زنگیدن = زنگ زدن، و نه زنگ کردن و ...)
بر همین پایه اگر یک کارواژهی برساخته بسازیم، برای نمونه «روشنیدن» یعنی ==> روشن کردن ؛
پس بنواژنام «پیرش» می شود = پیر کردن ! ( و نه پیر شدن)
بدینسان برای فرایند پیری ، /ای/ را به واپسین واج «پیر» بچسبانید می شود پیر شدن ؛ که نه
کژتابی دارد و نه چیز دیگری ، بسیار هم به هنجار است ! (تازه فرآیند نورم بنواژنام سازی نیز
همین است و نه بنواژنام عجیب و غریب "پیرش" که چم آن روشن نیست)
من پیرامون اینگونه کارواژهسازی بیشتر اندیشه کردهام ، دیرتر اگر حوصله داشتم شاید در
جُستار "ساختارشناسی.." بیشتر گفتمانیدیم ! (گفتمان کردیم)
به مهر این پیک را هم نجابجایید ! :)))
(یعنی جابهجا نکن ؛ جابجاییدن = جابجا کردن و نه جابجا شدن و ...)
بنواژنام = اسم مصدر
Catwoman: from here, Bane's men patrol the tunnels. And they're not your average brawlers
Batman: Neither am I
Batman: Neither am I