01-30-2013, 03:00 PM
Mehrbod نوشته: چه لغزشهایی ستوده جان؟ بگو.
دبیره UniPers از جای ویژهای نیامده، چندتا واکه افزوده مانند š دارد که در بیشتر زبانهای اروپایی دیگر به کار میرود (بر پاد نگرش میلاد، اینها unicode
هم نیستند، ascii هستند). واکه â نیز از دیرباز برای سدای "آ" به کار میرفته، گاهی آن نمادک بالایش یک رژ (خط صاف) بوده، اینور یک 8 پارسیک.
شیوهی نگارش آن نیز آسانترین و کم دست و پاگیرترین شیوهی شدنی است، همه بندواژهها به واژه پیشین خود میچسبند:
Sedây e Mehrbod
Sedây-e Mehrbod
Sedâye Mehrbod
چه چیز دیگری میخواهیم که ندارد؟
دوست من، بنده بیش از 2 سال است که به تارنمای زیر سرمی زنم و می کوشم تا نویسه های درخوری برای آوای " اَ " و " آ " و "ذ" بیابم و به چندین نویسه هم برخورده ام ولی چندان درخور نیستند.
http://unicode-search.net
شما بسنده است تا برای نمونه نویسه ی "a" را در بخش جستجو بنویسید تا هر نویسه ای که با "a" همسان است (و همچنین نویسه های مادیفای شده) را به همراه یونیکد به شما بنمایاند.
شما می گویید â (آ سرکومفلکس A Circumflex) از دیرباز برای "آ" بکار رفته است!! "دقیقا" کدام دیرباز؟!! همه ی این نشانه هایی که امروزه در زبان های فرانسه، اسپانیولی،پورتوگالی و ... برروی نویسه ها می گذارند، از زبان یونانی گرفته شده. من دیگر ِ نشانه ها را هم می گویم همچون:
(´) Acute Accent و (`) Grave Accent و (¸) Cedilla و ...
باید دانست که نماد circumflex از به هم پیوستن Acute Accent و Grave Accent ساخته شده است. در زبان فرانسه از این نشانه (یا نماد) گاهی برای کشیده خواندن واکه و گاهی برای خوانش توبینی (=تو دماغی؛ نمونه ی آن rôle ) از آن بهره می گیرند. در زبان های گوناگون، کاربردهای گوناگونی دارد و ... که نوشته را بیش از اندازه دراز می کند.
Circumflex - WiKi
Grave accent - WiKi
Acute accent - WiKi
Cedilla - WiKi
کاستی ای که به نگر من در این دبیره (unipers) هست، نبودن پیش انگاشت (پیش فرض) نویسه هایی برای آواهای بلند و کوتاه در آن است. برای نمونه در زبان پهلوی و یا هتا زبان پارسی پیش از اسلام (پیش از دگراندن دبیره ی ما به عربی)، آواهای بلند و کوتاه در پارسی بود و هیچکس در دریافتن چم (معنی) واژه، دچار دشواری نمی شد، ولی اکنون چه؟!! برای نمونه در پارسی امروزین، 3 گونه شیر وجود دارد!!:
1- شیر (نوشیدنی)
2- شیر (شیر جنگل:جانور)
3- شیر (لوله ی آب) --> شیرآبه
و یا دو گونه سیر وجود دارد:
1- سیر (یک گونه گیاه)
2- سیر (زاب؛ نامواژه) --> پادواژه: گرسنه
و ...
نمونه هایی که در زبان انگلیش وجود دارند:
feel (با ایـ کشیده) = سُهیدَن (سوهیدَن) = احساس کردن
fill (با ایـ کوتاه) = پُریدَن = پُر کردن
و در دیگر زبان ها ...
این ها از کاستی های پارسی (و یا آن زبان ها) نیستند بلکه از کاستی های دبیره ای هستند که بیش از 14 سده است داریم با آن می نویسیم و باید کوتاهی را بر گردن این دبیره ی "مزخرف" انداخت!!
کاستی دیگری که دبیره ی عربی کنونی بر زبان پارسی "تحمیل" کرد، پشتیبانی نکردن از همخوان (صامت = بی صدا = consonant) در آغاز واژه است. برای نمونه اندک پارسی زبانی را می شناسید که بتواند "Steve" یا "clean" را به درستی بخواند! چرا؟!! بسیار ساده است. چون در این واژه ها، دو همخوان پشت سر هم و در آغاز واژه آمده و برای یک پارسی زبان، خوانش دو همخوان (هتا یک همخوان!) در آغاز واژه، دشوار است و بیشتر زمان ها، خود یک "اِ" به آن می افزایند و می گویند: "اِستیو" یا "کِلین"!!!!!! برای نمونه در زبان پهلوی (از اوستایی) واژه ی spanta و spant را داشته ایم که به چم (مقدس و قدیس) بوده اند ولی اکنون اگر هم بخواهیم آن ها را دوباره در این دبیره ی کنونی زنده گردانیم و از آن ها بهره ببریم، باید بگوییم اِسپَنت یا اِسپَنتَ !!!!!! بیخودی یک بخش (سیلاب= هجا) به واژه افزودیم و واژه را درازتر کردیم. نمونه ی آشکار از دراز سازی بیخودی را می توان در واژه ی ستاره دید که واژه ای هندواروپایی ست:
ستاره:
در زبان هندواروپایی نخستین = ster (یک بخش دارد)
در زبان انگلیش = star (یک بخش ...)
در زبان آلمانی = stern (یک بخش ...)
در زبان پارسی امروزین = ستاره setaare یا اِستاره estaare (سه بخش ...) و یا اَختر akhtar (دو بخش ...)
و یا واژه ی سپهر sepehr :
در زبان یونانی : [σφαιρώ [sfairow (دو بخش ...)
در زبان انگلیش : [sphere [sfer (یک بخش ...)
در زبان پارسی : سپهر [sepehr] (دو بخش ...)
می بینید که خودمان با دست خودمان، واژه هایمان را درازتر و پیچیده تر می کنیم!
شاید نباورید که در گویش دزفولی (که من هم از بُن دزفولی هستم!! :) )، هنوز هم این آواهای بلند و کوتاه باشنده هستند (حضور دارند)، هرچند که در نوشتار به سان پارسی هستند ولی در گویش دزفولی، به سادگی می توان این دو واژه را از هم شناساند بی آنکه دچار لغزش شد! برای نمونه، در گویش دزفولی سیر را به دو گونه می خوانند:
1- سیر (با ایـ کوتاه و همراه با اِ) : ناگرسنه
2- سیر (با ایـ بلند) : (گیاه) سیر
و یا درباره ی واژه ی "شیر":
1- شیر (با ایـ بلند) : شیر (نوشیدنی)
2- شیر (با با ایـ کوتاه و همراه با اِ) : شیر جنگل، جانور
3 - شیر (با ایـ بلند) + اُو (Ow) = شیر ِ اُو : شیرآبه [برخی هم به شیر ِ آب، می گویند لوله]
گویش دزفولی یکی از 6 زبانی بوده که در زمان ساسانیان با آن می سخنیده اند و بسیار نزدیک به زبان پهلوی است. (زبان های باشنده و "رسمی" در ایران پیش از اسلام: پارسی دری (درباری)، پهلوی، خوزی، آرامی، خوارزمی، سغدی و...). باید دانست که درفولی، بختیاری، شوشتری، لری و... همگی در رسته ی زبان های لُری دسته بندی می شوند و پس از سال ها از زبان به گویش دگریده شدند.
زبانهای ایرانی - WiKi
سیاهمشــــــــــــــــــــــــــــــــق - زبان و خط در ایران پیش از اسلام
سیاهمشــــــــــــــــــــــــــــــــق - زبان و خط در ایران پیش از اسلام
زبان و ادبیات فارسی - دگرگونی های زبان فارسی
زبان و ادبیات فارسی - 2 - دگرگونی های تاریخی در زبان فارسی
آرمانم از گفتن این سخنان این ست، اکنون که می خواهیم دبیره ی زبانمان را بِدِگَرانیم، چرا آن را با دبیره ای جای نگزینیم که هیچ کاستی و دشواری ای نداشته باشد؟!! اگر همان دشواری ها و کاستی های پیش برجای بماند، پس این همه تلاش و کوشش بیهوده برای چه؟!!!
باید دبیره ای برگزینیم که در آن بتوان همه ی آواها را درنگر گرفت: (آ، آ کوتاه، آ بلند؛ ایـ، ایـ کوتاه، ایـ بلند، او، او کوتاه، او بلند؛ اَ، اَ کوتاه، اَ بلند؛ اِ، اِ کوتاه، اِ بلند؛ اُ، اُ کوتاه، اُ بلند). نمی گویم که برای همه ی اینهاباید یک نویسه ی جداگانه درنگرگرفت! اگر بخواهیم این کار را بکنیم که می رویم از دبیره ی اوستایی بهره می کنیم با آن دشواری اش!! می گویم باید به گونه ای یاشد که بتوان همه ی این واکه ها و آوا ها را با آن نمایاند. اکنون هیچکس بر در دکانش نمی نویسد: فرآورده های شیری، چون شاید کسانی با شیرجنگل "اشتباه" بگیرند!! می نویسند: لبنیاتی!
کاستی دیگری که در unipers می بینم، نبودن همخوان "ذ" در این دبیره است. اگر می خواستیم (به سان سازندگان این دبیره)، همه ی همخوان های "ذ" را "ز" در نگربگیریم که همه چیز شیرتوشیر می شد!! نمی خوام از مُدافتاده بازی دربیارم ولی فردوسی یه چیزی می دونست که از این نویسه در شاهنامه بهره گرفت. شاید 90% پارسی زبون ها ندونند که همخوان "ذ" (در واژه های پارسی، نه واژه های عربی)، روزگاری "د" خوانده می شده و پس از تازش (حمله) عرب ها و "تاثیری" که آن ها بر زبون پارسی گذاشتند، این همخوان به "ذ" دگریده شد. نمونه:
پـَـدیرُفتــَن [Padiroftan] --> پـَـذیرُفتــَن [Padhiroftan]
گـُداردَن (گـُداشتـَن) [(Godaardan (Godaashtan] --> گـُذاردَن (گـُذاشتـَن) [(Godhaardan (Godhaashtan]
آدین [AAdin] (همچنانکه این واژه در آدینه هم هست) --> آذین [AAdhin]
{ایرانی ها پس از تازش تازیان، برخی از "سنت" های آنان را پذیرفتند و آن آذینبندی و جشن در روز آدینه بود. از آن پس آدین به آذین دگرگشت. برخی، به وارون این سخن می باورند، اینکه آدینه از آذین گرفته شده و ...
http://adel-ashkboos.mihanblog.com/post/...8%B9%D9%87
معنی: آدینه | فرهنگ لغت معین
}
و بسیاری از واژه های پارسی دیگر ...
به پیوند زیر "حتما" سر بزنید و نوشتاری که به پارسی میانه است را بخوانید. خواهید دید که بسیار مانند پارسی امروزین (بویژه گویش تاژیکی ست).
Middle Persian - WiKi
و این پیوند:
Persian language - WiKi
در برخی جاها اگر "ذ" را "ز" بنویسم، چم گزاره دگریده خواهد شد (گزاردن کجا و گذاردن کجا؟!!!)
در این باره (بازشناسی "د" از "ذ" در زبان پارسی نوین)، خواجه نصیرالدین توسی چامه ای سروده:
ما قبل وی ار ساکن جزاوی بود/ دال است وگرنه ذال معجم خوانند
امیدوارم که به کسی برنخورد ولی برای ما ایرانی ها، مرغ همسایه همیشه غاز است!! به نادرستی می پنداریم که هرچه دیگران (بیگانگان) دارند، می سازند، و ... خوب است و هرچه خود داریمو ... بد است!
آتاتورک هنگامی که برآن شد تا دبیره ی ترکیه را لاتین کند، از چندین زبان شناس بهره گرفت و به آنها زمان داد تا کارخود را به پایان برسانند ولی ما به یک دبیره با کاستی فراوان (عریی) گیر داده ایم و می خواهیم آن را با دبیره ای (unipers) که شماری از کاستی هار می کاهد ولی کاستی های دیگر می افزاید، جابجا کنیم!
پس خرد درست (sanity?) چه می گوید؟
Romanization of Persian - WiKi
یونیپرس را کسانی مانند من وشما [شاید هم با دانشی کمتر از دانش ما!] نوآوردند(اختراع کردند) و این دبیره که از آسمان فروفرستاده نشده! به تارنمای یونیپرس هم که سر زدم، از سال 2005 به این سو، به روز نشده بود و آن تارنما داشت کپک می زد!!!
در این زمینه من کوشیده ام یک دبیره ی لاتین برای خود بسازم که هیچ چالش و کاستی ای نداشته باشد و (خودم از آن بهره ببرم)! پس با آوردن این بهانه که چون دبیره ی لاتین درخوری برای پارسی نیست، ما از همین unipers یا دبیره ی عربی کنونی بهره می بریم، کار بیهوده ای ست! هرکس می پندارد که دبیره ی عربی و دبیره ی unipers کاستی هایی دارد، خود دست به کار شود! این را هم باید بگویم که ساختن یک دبیره در ویندوز کار بسیار ساده ای است و نپندارید که باید شاخ دیو را بشکانید!!! تنها می بایست از تارنمای http://unicode-search.net و یا برنامه ی character map ویندوز برای یافتن کدهای یونیکد دلخواه خود بهره بگیرید و سپس برنامه ی MSKLC زا بر روی رایانه تان برپاکنید (نصب کنید) و کدهای یونیکد به دست آمده (برای نمونه کد U+01E6 برای نویسه ی Ǧ) را به جای کلیدهای برگه کلید (صفحه کلید) برنامه ی msklc جایگزیند.
من چند روز دیگر فایل برپایش (نصب) دبیره ی لاتین را بر روی تارنما می گذارم، هرکس که می خواهد با آن آشنا شود و یا از آن بهره ببرد می تواند آن را فروبار (داونلود) کند.
در مورد شیوه ی نگارس با لاتین هم من به چنیدن شیوه پای می بندم (پایبند هستم) که هم خوانش آن نوشته را ساده تر می کند و هم کاستی های و لغزش هایی که درهنگام خواندن ساخته میشود به هیچ (صفر) میرسد ولی زمان گفتن آن ها را ندارم..
کامیاب باشید و هیچگاه در زندگی خود، متعصب نباشید! (مهربد جان مغزم دیگه نمی کشه که تعصب رو به پارسی بنویسم!! :) )
"علی الحساب بذارید برم سر درس و مشقم!! 19 بهمن کنکور دارم، خیر سرم!!!"
,Living in a world which everybody is a sheep or a wolf
...!I'd rather be a shepherd
!Let them shred one-another! ... I do play my own flute
...!I'd rather be a shepherd
!Let them shred one-another! ... I do play my own flute