01-23-2013, 01:07 PM
chera نوشته: دقیقا
این معنا کاملا درست است .
در واقع دوستان سرگرم بحثی هستند که ریشه آن عدم دقیت در معنای کلمات است .
یک فیلسوف به کلماتی که استفاده می کند باید خیلی دقیق باشد چون ما همانگونه می اندیشیم که حرف می زنیم .
این مفهوم کاملا درست است که به علم اتکا می کنیم چون راه دیگری نداریم و این مفهوم کاملا غلط است که به علم اتکا می کنیم چون علم درست است .
این دو جمله و این دو معنا تفاوت فراوانی با هم دارند و محصول دو اعتقاد اپیستمولوژیکی متضاد هستند اولی نسبی گرایی را و دومی ایدئولوژی را تبلیغ می کنند .
دوستان این دو معنا را از هم تفکیک نکرده اند و از این رو این تصور ایجاد شده که علم مبنای ایدئولوژیکی دارد .
چرا ؟!؟!
چرای گرامی فَردید یا همان منظور شما از "ایدئولوژی" در اینجا چیست؟
تا آنجاییکه من در تعریف ایدئولوژی میدانم، یک ایدئولوژی چیزی بیشتر از یک گردآیه (set) از ایدههای گوناگون و همراستا نیست، برای نمونه
ایدئولوژی مارکس یک گردآیه از نگرههای «همبود (جامعه) بی طبقه»، «پیشگیری از بهرهکشی» و «نبود دولت مرکزی»، «نبود مالکیت ابزار فراوری» و ... است.
نسبیگرایی نیز تعریف گل و گشادی دارد، چه چیز آنرا دقیقا میگویید؟ نسبیگرایی میتواند بر این پایه
باشد که ما «فَـرهودِ کامگار» یا «حقیقت مطلق» در جهان نداریم و هر چیز نسبت به دیدگاهِ ما میدگرد.
هر آینه، دیدگاه دیگری از نسبیگرایی میگوید ما فَرهودِ کامگار داریم، ولی ناتوان از شناخت آن هستیم پس همه چیز را نسبی میسنجیم.
در کنار همه اینها، پیوند این دو به شناختشناسی (epistemology) را چه میبینید؟
چیزیکه من میبینم (با نگرش به سخن دوستان)، ما چند ابزار مرزمند برای شناخت جهان پیرامونمان داریم، چند چیز نیز درباره همهی آنها درست است:
همه ابزارهای شناختشناسیک (epistemological) لغزشپذیر هستند.
برخی ابزارهای شناختشناسیک دقیقتر از ابزارهای دیگر هستند: زمانبری بالا، دقت بالا
برخی ابزارهای شناختشناسیک تُـندتر از ابزارهای دیگر هستند: زمانبری کم، دقت کم
...
برخی ابزارهای شناختشناسیک دقیقتر از ابزارهای دیگر هستند: زمانبری بالا، دقت بالا
برخی ابزارهای شناختشناسیک تُـندتر از ابزارهای دیگر هستند: زمانبری کم، دقت کم
...
ابزارهایمان از اینها بیرون نیستند:
آروین (تجربه)
فرنود (منطق)
دانش (دانستههای گردآمده) —> خود برآمده از فرنود + آروین
؟
فرنود (منطق)
دانش (دانستههای گردآمده) —> خود برآمده از فرنود + آروین
؟
بجز اینها تا جاییکه من میبینم ابزار شناخت (سرشاخه) دیگری نداریم. دین برای نمونه یک دستورکار یا راهنمای
زندگی است که خود زیرگردآیهی دانش میرود و بخشهایی از آن دانشیک هستند، بخشهای (بزرگتر) دیگر آن نیستند.
.Unexpected places give you unexpected returns