01-22-2013, 10:40 PM
Ouroboros نوشته: من و شما پیرامون بسیاری چیزها همدلی داریم، به گمانم وقت آن رسیده دیگر دوستانی که مخالف هر دوی ما به حساب میآیند وارد گفتگو بشوند و ما را به چالش بکشند تا گفتگو جان دوبارهای بگیرد. با عنایت به این، گوشزد چند نکته خالی از لطف نیست: همین برتری دادن «باور منتج از گواهی و دلیل» به «باور منتج از ایمان» میشود متافیزیک مدرنیته، این به عنوان مقدمه. دوم: اینکه ما از کدام راه به ناکجاآباد میرسیم چه اهمیتی دارد؟ مشکل خود رسیدن به یقین(باور؟)در شرایطیست که رسیدن به آن تحت زبان ممکن نیست. چه تفاوتی میکند از چه روشی به این یقین میرسید؟ و سوم: پوزیتیویسم یک انحراف «شناختشناختی» از مسیر اصلی علم نیست، به نظر میرسد نتیجهی طبیعی جایگزینی متدولوژی علمی با دیگر انواع آن باشد. اینکه آشکارا حیطههایی از دانش بشری هستند که علم در آنها فاقد اعتبار است به کمرنگ شدن اعتبار دیدگاه پوزیتیویستی نمیانجامد، باعث سقط اعتبار از آن حیطهها میشود!خب من اصولا به نقاط اشتراک علاقه ای ندارم تفاوت هاست که باعث قدرت گرفتن اندیشه میشه،و گاهی بازی در نقش وکیل مدافع شیطان هم بد نیست:) (البته کلا موافقم زیاد هم نمیشه همینجوری مخالفت کرد بهتره مخالف واقعی وجود داشته باشه)
اصلا متافیزیک به معنای عام ناگزیره،حتی مثلا متریالیسم یک دیدگاه متافیزیکی به حساب میاد چون اصل اولیه متریالیستی رو به هر حال به شکل یک گزاره متافیزیکی مطرح میکنه،اینکه "همه واقعیت فقط ماده هست"ذاتا و ناخوداگاه یک دیدگاه متافیزیکی هست چون یک ناظر فرضی داره از بیرون واقعیت رو تفسیر میکنه.
مسئله اینجاست اگر به نسبی بودن و موقتی بودن حقیقت باور داشته باشیم دستاوردهای دانش دیگه یک باور قاطع و ابدی نیست،این به همون فلسفه علم برمیگرده که ظاهرا پوزویتیسم به شدت در این حوزه پیشتازه.
من پوزیتیویسم رو انحراف نمیدونم بلکه یکی از دیدگاه های فلسفه علم میدونم،در حال شاید یکی از قوی ترین دیدگاه ها در فلسفه علم باشه(که واقعا هم توانایی زیادی درکم اعتبار کردن سایر حوزه ها داره).دیدگاه من پوزویتیسم مثل یک شاخه هست،یک روش ، یک متود اینکه اینها انحراف هستند یا نیستند از نظر من تشخیص دادنی نیست.
Russell نوشته: با اینکه پوزیتیویسم هم راهی جز مواجهه با متافیزیک نداره ولی اساسا کل این جریان برای خلاص شدن (تا حد ممکن بوجود اومده) از متافیزیک فلسفه هایی مثل فلسفه هگلی.بنظر من با پیشرفت عظیم علم در واقع اساسا فلسفه بسیار ضعیف و حتی نابود میشه و به چیزی تبدیل میشه برای خدمت به علم و فلسفه هست که باید یکجورایی خودش را به علم ببنده و توجیه کنه نه برعکس.همیشه روی مخالفت(از نوع واقعی!)من حساب کنید:))
پ.ن:امیر جان در اینجا بگمانم ارای دوستان شرکت کننده در بحث جوری موافق پوزیتیویسم است که خودت رو مجبوریم تنها مخالف حساب کنیم.
با اینکه در بعضی موارد دلبستگی خاصی به پوزیتیویسم احساس میکنم ولی خب انتقادهایی هم بهش وارد هست:
اولین مسئله مرجعیت دانش هست،چرا باید چیزی که در هر حال توسط موجوداتی خطاپذیر و با ابزاری خطاپذیر بدست میاد دارای مرجعیت باشه؟! دوم اینکه چرا تنها آگاهی که معتبر هست آگاهی علمی هست!؟
البته مثلا من خودم شدیدا باور دارم تنها نوع داده قابل ادراک برای اسنان داده حسی هست و چیزی که حسی و مادی نباشه حتی در صورت وجود قابل اثبات و ادراک توسط انسان نیست.ولی مسئه اینجاست که ممکن هست داده ای درست و معتبر از این راه بدست بیاد که در روش علمی به دلایلی مردود بشه یا اصلا توسط روش علمی قابل تجزیه و تحلیل نباشه.
To ravage, to slaughter, to usurp under false titles, they call empire; and where they make a desert, they call it peace
Tacitus-
Tacitus-