01-19-2013, 09:26 PM
کیست که برتری رضاشاه را بر شاهان قاجار انکار کند . و نداند آن مرحوم چه زحماتی برای ایران نوین کشید . كه ظرف 15 سال مملکت را از هیچ به همه چیز رسانید . امامشكل او این بود كه به تمرین و ترویج دموکراسی باور نداشت . نهالهای دموکراسی مشروطه را با قهر خودکامگی درهم شكست . منقدین و روشنفكران را از میان برداشت .
شخصیت های فرهیخته ومستقل و سران قبایل را از صحنه سیاست بیرون راند . مراتع رویش رجال سیاسی یعنی احزاب را خشكانید . صحنه سیاسی كشور و مجلس ملی را از نخبگان تهی كرد . رجال برجسته و حتی شاعران ملی و انقلابی از جمله میرزاده عشقی و فرخی یزدی را ترور كرد و ملك الشعرای بهار را زندانی نمود . میرزاده عشقی در باره حذف آزادیهای مدنی و بنیاد خفقان و استبدادی دیگر چنین می سراید . این كاخ كهن خراب می باید كرد / این شهر به خون خضاب می باید كرد آزادی از انقلاب اول شد حذف / بار دگر انقلاب می باید كرد . رضا شاه در ایران و آتا ترك در تركیه همزمان زمام امور كشورشان را در دست داشتند . اما آتاترك به دموكراسی باور داشت و بر سكه های رایج كشور نوشت حاكمیت از آن ملت است . و رضاشاه به خودكامگی روی آورد . نتیجه این شد كه تمام اقدامات تجدد خواهانه اش با حمله خارجی یك شبه بربادرفت و رشته ها همه پنبه شد . در سوم شهریور هزار و سیصد و بیست 3/6/1320كشورایران از زمین و دریا و هوا مورد تهاجم قرار گرفت و نیروهای متفقین روس و انگلیس و آمریكا از سه محور وارد ایران شدند . در حالیكه نه ارتش و نه نیروهای مردمی واكنشی نشان ندادند . صدمه ای که رضاشاه بر وجهه ضعیف دموكراسی ایران وارد آورد . به مراتب بیش از خدماتی بود که انجام داد . او ملتی را خلع صلاح شده چشم و گوش بسته . در فضای رعب و وحشت . بی اختیار و بی اراده در بی خبری كامل از اوضاع جهانی نگه داشته بود . چنان كه هیچ حزب و گروه كارآمد و یا رجل سیاسی مجرب نبود كه حادثه را پیش بینی كند و یا نهاد مستقلی كه به دفاع موثر برخیزد . شد آنچه نباید . و كشور در اشغال اجنبی درآمد . و چنین است سرنوشت مستبدین تاریخ كه یا ازطریق تهاجم بیگانه می روند و یا از طریق انقلابات مردمی . درصورتی كه اگر به تمرین دموكراسی می پرداخت و ظرفیتهای ملی در بستر قانون شكوفا می گردید . و تصمیم گیریها در اختیار و صلاحیت مجلس می بود . چنین اتفاقی رخ نمی داد .
شخصیت های فرهیخته ومستقل و سران قبایل را از صحنه سیاست بیرون راند . مراتع رویش رجال سیاسی یعنی احزاب را خشكانید . صحنه سیاسی كشور و مجلس ملی را از نخبگان تهی كرد . رجال برجسته و حتی شاعران ملی و انقلابی از جمله میرزاده عشقی و فرخی یزدی را ترور كرد و ملك الشعرای بهار را زندانی نمود . میرزاده عشقی در باره حذف آزادیهای مدنی و بنیاد خفقان و استبدادی دیگر چنین می سراید . این كاخ كهن خراب می باید كرد / این شهر به خون خضاب می باید كرد آزادی از انقلاب اول شد حذف / بار دگر انقلاب می باید كرد . رضا شاه در ایران و آتا ترك در تركیه همزمان زمام امور كشورشان را در دست داشتند . اما آتاترك به دموكراسی باور داشت و بر سكه های رایج كشور نوشت حاكمیت از آن ملت است . و رضاشاه به خودكامگی روی آورد . نتیجه این شد كه تمام اقدامات تجدد خواهانه اش با حمله خارجی یك شبه بربادرفت و رشته ها همه پنبه شد . در سوم شهریور هزار و سیصد و بیست 3/6/1320كشورایران از زمین و دریا و هوا مورد تهاجم قرار گرفت و نیروهای متفقین روس و انگلیس و آمریكا از سه محور وارد ایران شدند . در حالیكه نه ارتش و نه نیروهای مردمی واكنشی نشان ندادند . صدمه ای که رضاشاه بر وجهه ضعیف دموكراسی ایران وارد آورد . به مراتب بیش از خدماتی بود که انجام داد . او ملتی را خلع صلاح شده چشم و گوش بسته . در فضای رعب و وحشت . بی اختیار و بی اراده در بی خبری كامل از اوضاع جهانی نگه داشته بود . چنان كه هیچ حزب و گروه كارآمد و یا رجل سیاسی مجرب نبود كه حادثه را پیش بینی كند و یا نهاد مستقلی كه به دفاع موثر برخیزد . شد آنچه نباید . و كشور در اشغال اجنبی درآمد . و چنین است سرنوشت مستبدین تاریخ كه یا ازطریق تهاجم بیگانه می روند و یا از طریق انقلابات مردمی . درصورتی كه اگر به تمرین دموكراسی می پرداخت و ظرفیتهای ملی در بستر قانون شكوفا می گردید . و تصمیم گیریها در اختیار و صلاحیت مجلس می بود . چنین اتفاقی رخ نمی داد .