01-09-2013, 09:55 PM
Russell نوشته: من منطق پادشکنندگی را فقط تعمیم دادم.گفته شد که تنها چیزهای فرگشتی امتحان خود را پس داده اند و ما تنها و تنها باید بر این مبنا ریسک را حداقل کنیم،من هم نتیجه گرفتم که اینطور باشد بهترین و کم خطرترین راه زندگی در آفریقاست.
کجا گفته شود تنها چیزهای فرگشتیک آزموده شدهاند؟ گفتیم در درازنای زمان، چیزهایی که در فرگشت بودهاند آزموده شدهاند،
چیزهای نوی امروزین را تنها پژوهنده در پژوهشگاه کوشیده مانندسازی کند و نیاز به گذر زمان برای پایستگی و شناخت آن میرود.
ما هیچ راهی برای شتاباندن فرایند نداریم، فربود (=واقعیت) را میشود مانندسازی کرد، ولی نمیشود
فربودسازی کرد: هر چیز تنها در فربود + گذر زمان کارایی راستین و کاستیهای پنهان خود را میاشکارد.
Russell نوشته: اساسا این بردن اینگونه استدلالها به حداکثر خود بسیار سودمند است و در شفاف سازی هر سخنی و نشان دادن درون مایه آن کمک میکند. در اینجا بسیاری سوال اخلاقی وجود دارد مثلا اینکه دیگران را بفرستیم برای ما مینها را پاک کنند اخلاقیست؟
اگر مردم دوست دارند با جان خودشان بازی کنند و با microwave خوراک بپزند، به من و شما چه؟ در چنین جایی
که میدانیم گستردگی آسیب از شخص فراتر نمیرود، بار اخلاقی ما تنها آگاهاندن مردم به ریسکی است که میپذیرند.
در جایی که گستردگی آسیب فراگیر دارد (گرمایش زمین، بمب اتم، مهندسی ژنتیک، ...) نیاز به رویکردهای سختگیرانهتری میرود.
Russell نوشته: اگر همه قرار به پادشکننده عمل کنند (قرار است این آرمان پادشکنندگی باشد) نتیجه منطقیش این میشود که همه در جای خود باستند و همه پدیده های جدید را دست نخورده باقی بگذارند و درجا بمانند منتظر اینکه یکی بیاید اینها را امتحان کند.
باز هم که برگشتیم خانه یکم؟
Mehrbod نوشته: 1- به پژوهشگران زمان بدهیم تا آسیبهای ناشناخته را پژوهیده و درآورند.
2- بگذاریم دیگران بجای ما آزموده و پیشگام (+ پیشمرگ) شوند.
من اینجا بیخود که دو تا راهکار ندادم، چون میدانستم این گفتگو "منفعل شدگی" که دوست داری پیش میاید «یک» را هم نوشتم.
در کنار آن آری، شما میتوانید بگذارید دیگران با آگاهی خودشان پیشگام و پیشمرگ شوند. این رویکرد در اقتصاد برای
نمونه سراسر اخلاقی است و به آن Entrepreneurship یا «کارآفرینی» میگویند. شما روی یک فند نو که به
گِرایند بالا شکست میخورد سرمایهگذاری میکنید (= ریسک)، ولی اگر گرایند کم زد و کار کرد برداشت بالایی نیز میکنید.
نکته در اینجا در کوژیِ (convexity) کارآفرینی در برابر کاویِ (concavity یا negative convexity) دارودرمانی است: در یکمی شما ریسک مرزمند
میکنید (سرمایه آغازین) ولی پرداخت بیمرز دارید، در دومی شما سود مرزمند میکنید (سرما نمیخورید)، ولی دُژپرداخت بیمرز (مرگ) دارید.
russell نوشته: خوب این پست خیلی روشنگر بود.
این که بجای expected value خود پاداشها را مقایسه کنیم جالب است ولی در اینجا مساله اینکه ما یک جان بیشتر نداریم و ناپیوستگی آن همچنان به قوت خود باقیست.مثلا تصور کنیم ما در یک تونل در عمق زمین هستیم و سوال اینست که آیا برویم به سطح زمیم یا نه.در سطح زمین خطر برخورد شهاب سنگ بما وجود دارد(هزینه بسیار زیاد) در روی زمین میتوانیم لذت ببریم(سود بسیار کم در مقایسه هزینه) اینجا فارق از میزان احتمال نتیجه این میشود که باید مانند یک فرد دچار فوبیا عمل کنیم در حمله موارد چون هزینه مرگ همیشه بر زندگی میچربد اینطور نیست؟
آری ولی زندگی در ژرفنای تونل برای فرار از برخورد شهابسنگها میتواند زندگی شما را کوتاه کند: خوراک بدتر، زندگی سختتر،
امید کمتر، خوشی کاستهتر، ...
ولی داشتن تونلهایی که اگر برخورد شهابسنگ بزمین نزدیک بود در آنها برویم یک رویکرد سِتَپر (robust) است: ما نمیتوانیم
زمان دیق برخورد شهابسنگ را پیشبینی میکنیم، ولی میتوانیم خودمان را برای آن از چند روز پیش آماده کنیم و به تونلها پناه ببریم.
Russell نوشته: در واقع سوالات اخلاقی بسیاری هست که خود این پادشکنندگی باید جایگاه خودش را توجیه و مشخص کند در دنیای واقعی.
پریدن با طناب پادشکننده است یا نه؟ شاید!
اینکه پردین با طناب خوب است یا نه؟؟؟؟
Russell نوشته: این دو راه برای حداقل کردن شکنندگی ارائه شده در این حرف چندانی نیست.اما سوال در عمل این نیست و ما تا اینجا داریم یک چیزی بنام پادشکنندگی داریم میخواهیم بدانیم چطور میشود به آن رسید.
در کل سخن اینست که اینکه چه باید بکنیم یا نکنیم بااینکه عملی که این تئوری میگوید پادشکننده است چطور بهم میرسند؟
رویکردها سه دسته هستند:
شکننده
ناشکننده یا سِتَپر (robust)
پادشکننده
ناشکننده یا سِتَپر (robust)
پادشکننده
در جاییکه ما سراسر شکنندگی داریم مانند دارودرمانی و تن (جسم)، رویکرد پادشکننده نداریم، ولی میتوانیم
از شکنندهسازی بیشتر خودمان با نگساردن (= مصرف نکردن) دارو پیشگیری کنیم: به ستپری نزدیک شویم.
Russell نوشته: اما سوال دنیای واقعی اینست که چه کنیم؟یعنی بالاخره بپریم با طناب یا نپریم یا از تلفن همراه استفاده بکنیم یا نکنیم یا چه مقدار استفاده کنیم؟
سود پریدن اندک است (خوشی)، زیان آن میتواند بالا باشد: نمیپریم مگر آنکه از ناآسیبزایی آن دلاستوار باشیم.
سود microwave کردن اندک است، زیان آن میتواند بالا باشد: microwave نمیکنیم (یا کم میکنیم) تا زمانیکه دلاستوار شویم.
سود همراه (mobile) اندک است، زیان آن میتواند بالا باشد: با همراه کمتر میسخنیم یا بسادگی headset (برگزینانه سیمی) بکار میبریم.
هر آینه، زمانیکه سودمندی یک چیز بر زیانمندی آن چربید آنگاه در رویکردمان پرخاشگر (aggressive) میشویم.
اگر کس دچار بیماری سخت و کشنده شد، دیگر آسیبِ کنار-هنودها (side-effects) آنچنان مهندی ندارند زمانیکه بیمار اگر کاری نکرد
خواهد مرد؛ در اینجا کَـس نه تنها بهتر است ریسک کند، که بهتر است بزرگ هم ریسک کند: از واپسین فند و دستاوردهای پزشکی برای درمان سود جوید:
دارودرمانی
II- Take this medical application. The Second Principle of Iatrogenics: it is not linear. I do not believe that we should take risks with near-healthy people and treat them at all; I also believe that we should take a lot, a lot more risks with those deemed in danger. ~Opacity
هر آینه، در بیماریهایی که «گزینش طبیعی» برایشان راهکاری نیافته، دست روی دست گذاشتن و سپردن کار درمان به خود تن و یا هتا
سود بردن از روشهای درمانی "کمزیان (=> آنهایی که شانس کمی برای بهبودی میآورند)" نابخردانه بوده و بجای آن بایستی با
توان هر چه بیشتر راههای گوناگون و پیشرفته و نوتر درمانیک، اگرچه با ریسکپذیری بالاتر همراه باشند را آزموده و پیادهسازی نمود.
.Unexpected places give you unexpected returns