12-14-2012, 09:35 PM
وقتی خدا مرد؛
کودکی هجده ساله بودم
وخوب یادم هست
که چطور آن خدای هجده ساله رابردوش میبردند؛
وخوب یادم هست
چگونه ازشکم مادر دوباره زاده شدم؛
بزرگ شدم؛آ
نقدرکه میتوانستم باچشمان بسته راه بروم؛
بی آنکه زمین بخورم
یازمین مرابخورد....
کودکی هجده ساله بودم
وخوب یادم هست
که چطور آن خدای هجده ساله رابردوش میبردند؛
وخوب یادم هست
چگونه ازشکم مادر دوباره زاده شدم؛
بزرگ شدم؛آ
نقدرکه میتوانستم باچشمان بسته راه بروم؛
بی آنکه زمین بخورم
یازمین مرابخورد....