12-07-2012, 11:03 PM
undead_knight نوشته: اوه،فرضیات روان شناسی
انگاره نه ؛ انگاره از انگاریدن به چم فرض کردن می آید ؛ من گفتم نگره !
undead_knight نوشته: خب بیاید با هم یه نگاه کوچیک بهشون بکنیم
خب بفرمایید نگاه بکنیم !
undead_knight نوشته: این بازدارنده ها بر اساس کدوم تحقیقات علمی ثابت شدند؟
بر پایه سال ها بررسی و پژوهش های بالینی ِ اریک برن در بزرگترین
دانشگاه های جهان !
+ بر پایه آروین های پیچیده ای که سر راست بروی کسان انجام داد ؛
undead_knight نوشته: ما اگر میگیم بازدارنده های روانی وجود دارند و بعد از اون مدعی میشیم که یک بازدارنده خاص در شخصی هست،باید جداگانه اینها رو اثبات کنیم.
شما می گویید درد و رنج + خودآگاهی = خودکشی !
پنداره رنج و درد برای کسی که از تندرستی روانی برخوردار است یعنی
چه ؟ اینجا پنداره «تندرستی روانی» به میان میاید ! برای نمونه شما
باید به من نشان دهید در نمونه ی پیشین (چند پُست پیشتر) چرا درد
و رنج های فربودین به خودکشی پایان نیافته اند ولی بهمان کس در
زندگی اش "بی آوند" در پی رنج و درد می گردد و سامه های ناخوشی
خودش را فراهم می آورد ؟
( در روانشناسی نوین میگویند به سوی بازنوازی پیشنویس میگردد )
در جاییکه بهترین زندگی را هم دارد ؟