11-25-2012, 08:07 PM
undead_knight نوشته: این انحصاری کردن "ارزش ها" در "سود گرایی"هست.تازه این درحالتی که در نظر نگیریم که سود به چه کسی! میرسه.
ما چیزی را "منحصر" نکردیم، گفتیم هر چیزی یک سودی دارد چون به تراز هوتادین زیویک (quality of life) ما میافزاید یا در راستای فرازیست (survival) پیش میرود.
اگر نه شما بگو undead_knight جان که برای نمونه، "شکر" به خودی خود چه سودی دارد؟
undead_knight نوشته: مخالفم،هر چیزی بر اساس"اثرش" فهمیده یا شناخته میشه.بر این اساس به نظر من یک ارزش بیشتر وجود نداره و اون آگاهیه و حفظ اون هست،باقی ارزش ها فقط به خاطر کمک به این ارزش یا نگه داری اون ارزشمندند(باز هم میگم دوست داشتن یک چیز ربطی به ارزش مند بودنش نداره)
نخست اینکه این «آگاهی» در اینجا چیست؟ اگر همان خودآگاهی یا آگاهی از پیرامون (=awareness) است، پس برای
ما بگویید چگونه "فداکاری" یک آدم برای رهاندن دیگران "زیباست"، اگر در همین راستا آگاهیاش را از دست میدهد؟
اگر هم این آگاهی برای پاسداری از آگاهی خود و آگاهی دیگران است که پس میشود همان چیزی که بالا گفتیم = پاسداری از زیستن (فرازیست)
undead_knight نوشته: مثال زیبایی هم بی ربط هست،چون نتنها خود ارزش گذاری نسبیه(یعنی معیار ارزش دهی)بلکه مورد زیبایی حتی در تفسیر هم دچار نسبی گرایی شدیدیه!(مثل عدالت چه بسا هم بیشتر)
در ضمن زیبایی ربطی به تندرستی(اگر منظورتون سلامتیه) نداره،تندرستی یک معیار پزشکیه که کاملا قابل اندازه گیری و نسبی بودنش خیلی کمتره.اگر یک فرد زیبا ایدز داشته باشه،بر این پایه که زیبا هست،تندرست هم هست؟! :))
زیبایی در آدمی را گفتیم همان «تندرستی» است.
زیبایی در چیزهای دیگر هم از روی کارکرد آنها میاید و اندازهپذیر است.
برای نمونه، یک باغبان با هرس کردن باغچه از دیدگاه (point-of-view) خودش آنرا زیبا میکند، هنگامیکه از دیدگاه جانوران و
حشرههای ریزی که انجا میزیوند و خانه و زندگیاشان از هم پاشیده و میآشوبد، هیچ چیز "زیبایی" در اینکار نیست.
درباره بیمار ایدزی هم همینجور است، زمانیکه بیمار به جایگاه چهارم و پایانی بیماریاش
رسیده و نشانههای بیماری خود را در رنجوری و ناتوانی و رنگپریدگی و .. نمایاندند، بیمار دیگر زیبا نیست.
undead_knight نوشته: به نظرم کاملا غیر منطقیه،چیزی که ما در اون نقشی نداریم شرمندگی هم نداره!
خیر شرمندگی دلیلی برای محو فرهنگ آدمکشی نیست،چه بسا ما در خیلی از موارد احساس شرمندگی کنیم(دقت کنید که شرمندگی احساس هست و از سازوکار های احساسی استفاده میکنه که لزوما منطقی نیستند)که چیزهای بدی نیستند.
ما به این دلیل با آدم کشی مبارزه میکنیم که فکر میکنیم بد(دارای ارزش منفی)هست مگرنه اگر قبیله ما همگی انسان های متمدن و صلح طلبی بودند،آدم کشی قبیله های دیگه به ما ربطی نداره!
شرمندگی یک ابزار فرگشتیک است و کارکرد دارد. کسانی که پیوسته میگویند ما میهن نداریم و .. بگونهای دارند «انگلوار» زندگی میکنند.
چرا؟ چون نیاکان اینها با کار و کوشش و درستیها و نادرستیهایشان این خاک را به آنها رساندهاند، ولی ایشان بسادگی
زیر کارهای نادرست آنها زده و میگویند «به ما چه؟» و میروند در یک کشور بهتر زندگی کرده و میگویند «گور بابای نیاکان ما».
برای اینکه آسانتر دریافت شود، جای نیاکان ایرانی خودتان را با «پدرتان» جایگزین کنید. کارهای نادرست پدرتان هتا
اگر پیش از زاده شدن شما باشند، همچنان از دید اخلاقی بر دوش شماست که در راستای درست کردنشان بکوشید.
کسی شما را در بیشتر زمانها "وادار" به این نکرده، ولی از دیدگاه اخلاقی برای هر کس روشن است که کار درست، رسیدگی و تاوان دادن نادرستیهای پدر است. در کنار آن، میتوانید به کارهای درست پدرتان هم بنازید.
پس اکنون در همین نمونه، اگر همه هموندان تیره (قبیله) ما آدمکشهای بیاخلاقی بودند و اگر ما به این آگاهیدیم،
آنگاه از دیدگاه اخلاقی میبایستی "شرمنده" باشیم و این شرمندگی در راستای کارکردش، ما را به سوی «بهتر بودن
از نیاکان شرمآوران» سوق داده و ما دیگر «آدمکش» نمیشویم و این کار را ناپسند میشماریم.
.Unexpected places give you unexpected returns