11-01-2010, 12:55 PM
Şanlı SƏHƏND نوشته: رنه گروسه فرانسوي معتقد هست که سومريان بدون شک تمدن خود را از مردم آذربايجان کسب
کرده اند.
هروزني "B. Hrozny" دانشمند چک، کسي که براي اولين بار موفق به قرائت و ترجمه لوحه
هاي هيتي شد؛ آذربايجان را اقامتگاه ثانوي سومري ها ميداند ( جامعه بزرگ شرق، صفحه
161 )
ساموئل نوح کريمر سومر شناس معروف که خيلي از لوحه هاي سومري را ترجمه کرده در کتاب
"الواح سومري" صفحه 258 تاييد مي کند که سومرها از آسياي ميانه و از طريق قفقاز به
آذربايجان آمده، و بعد از سکونتي دراز مدت در آنجا، به بين النهرين مهاجرت کرده و
در آنجا ساکن شدند. وي ادامه ميدهد: سومر ها در ايجاد تمدن آراتتا در آذربايجان و
تمدن هاي باستاني درغرب ايران نقش بزرگي داشتند. آراتتا، 5000 ق م در آذربايجان
زندگي ميکردند و بعدها از آنجا به بين النهرين کوچ کردند.
چارلز بارني عالم تاريخ شناس انگليسي بعد از تحقيق روي آثار پيدا شده از گورتپه و
حسنلو در آذربايجان به اين نتيجه رسيده که صنعت فلزکاري اولين بار در آذربايجان شکل
گرفته است. ( مجله ميراث فرهنگي، سال3، شماره 5، ص 53 )
باستان شناسان دامنه هاي جنوبي قفقاز را گهواره صنعت فلزکاري دانسته و تاييد ميکنند
که مواد اصلي در ساخت مفرع يعني مس و قلع در گنجه استخراج ميشده و معادن قلع 7000
ساله اين منطقه يادگار آن دوران هست.
ساموئل هوک در کتاب "تاريخ اوسانه در خاورميانه" ريشه نژادي سومريان را با ساکنين
قديم آذربايجان قوتتي ها، لولوبي ها، سابير ها، گيلانکاسپي ها و غرب ايران کاسسي
ها، ايلاميان يکي ميداند?
هنري فيلد در کتاب "مردم شناسي ايران ، صفحه 175" سکونت سومر ها در آذربايجان و جنوب
خزر را ثابت ميکند.
پروفسور ذهتابي ( تاريخ قديم ترکان ايران ، جلد 1 ) و محمد تقي سياه پوش ( پيدايش
تمدن در آذربايجان ) نيز با تحقيقات خيلي ارزنده ثابت ميکنند که خاستگاه سومريان
آذربايجان بوده است.
فريتز هومئل "Hommel، Fritz"در ترجمه لوحه هاي سومري، بيش از 300 کلمه ترکي پيدا
کرد، کلماتي که اکثرا به همان شکل قديمي اش در ترکي امروزي هنوز هم به کار برده
ميشود، و لذا هومئل با استناد به کشفيات علمي خود از کتيبه ها و لوحه هاي سومري،
زبان سومري را به عنوان ريشه زبان ترکي و "پروتو ترک" معرفي کرد.
"دل هايمزِ ، Dell Hyme" پژوهشگر و زبانشناس وابسته به دانشگاه شيکاگو در بخش انسان
شناسي در رابطه با ارتباط رياضي بين زبانها تحقيقي انجام داده و 200 لغت انگليسي را
در دو زبان "سومري و ترکي " مقايسه کرده است. او در پژوهش چاپ شدهاش رابطه مشترک
اين دو زبان را با مشابهت هاي لغوي موجود اثبات کردهاست. به اين صورت که بعد از 2000
سال گسست از يک زبان مرده ريشه لغات در زبان ترکي امروزي زنده است و مورد تکلم
واقع ميشود. اين همه حقايق و شواهد براي آن ذکر ميشود که نظريه هاي رايج در ايران
در مورد زبان کنوني ملت آذربايجان مورد بررسي مجدد قرار گيرد. چرا که عدم امکان
دسترسي به اطلاعات و نيز اعمال منافع سياسي سبب شده اند که يک موضوع مهم علمي در
مورد خاستگاه زبان کنوني مردم آذربايجان مخدوش شود و دانش صحيحي به مردم داده نشود.
در کتيبه اي آشوري از سال 716 ق. م. اسم قديمي کوه "سهند" که در بين اهالي ماد ـ
ماننا استفاده مي شد، کوه " او آ اوش" و منطقه کوهستاني نزديک آن " او ايش ديش"
آمده است. اين دليلي ديگر بر همزباني سومرها و قوتتي ـ لولوبي ها ميباشد. در زبان
سومري "o، u، او" به معني عدد 10 ميباشد که در ترکي امروزي همان کلمه بصورت"اون،
on" استفاده ميشود. "ايش، ائش" در زبان سومري به معني عدد3 که امروزه نيز در ترکي
به صورت" اوش" استعمال ميشود. "ديش" در زبان سومري به معني "دندانه" و در ترکي
امروزي به معني"دندانه؛ دندان" هنوز هم استعمال ميشود. لذا معني" او ايش ديش" ذکر
شده در کتيبه آشوري به معني" سيزده دندانه" ميباشد و امروزه بدان محل "بش بارماخ"
ميگويند. ( تاريخ ديرين ترکان ايران، ص 874، پروفسور زهتابي )
در لوحه اي سومري از 2100 ق. م.، شاعره اي سومري، به نام " بيدا"، «به معني يگانه
در زبان ترکي باستان"، در شعري که بخاطر فراق از پسرش که در "همدان" زندگي مي کرد،
سروده است؛ به کلمات و اسامي " کؤر"، " آراز"، " همدان"؛ " ساز"، "تار"، "غم"،
"ايل"، " آي"" آد" به همان صورت که امروزه در ترکي آذري رايج است، در آن شعر بکار
برده است. پروفسور تاريف آذرتورک، چارلز بارني، کوردون چايلد، هنري فرانکفرت و م.
تقي سياهپوش ( پيدايش تمدن در آذربايجان ) معتقد هستند، که سومرها موقع آمدن به بين
النهرين کاملا به علم فلزکاري مجهز بودند و فلزات همراه آنان نه فقط شامل طلا و مس
بود، بلکه شامل مفرع حقيقي نيز بود، اجداد آنان جايي ديگر، ( که قطعا آذربايجان
بود، چونکه آنجا نخستين پايگاه فلزکاري و گهواره اين صنعت شناخته شده است )، ياد
گرفته بودند که مس و قلع را ذوب کنند و مفرع بدست آورند، چون در سومر چيزي جز گل
وجود نداشت. سومريان در طول حکومتشان در سومر ارتباط تنگاتنگي با همنژاد هاي خود در
آذربايجان داشته و سنگهاي زينتي و مواد لازم براي صنعت فلزکاريشان را از اذربايجان
تهيه ميکردند، در حماسه گيل قميش، در يکي از جنگها، گيل قميش با کمک دوست و همرزمش
"enkidu" به جنگ "Huwawa" حاکم در کوهاي شمال، يعني آذربايجان، ميروند، تا با شکست
دادن او که مانع رسيدن چوب جنگلي و سنگ هاي گرانقيمت به سومر ميشد، بجنگند.
با مطالعه سير تکامل خط ميخي سومري، و با توجه به اين حقيقت تاريخي که، سومرها قبل
از مهاجرت به بين النهرين، قرنها در آذربايجان زندگي کردند، ميتوان با قاطعيت گفت
که تمدن سومري ادامه و شکل تکامل يافته تمدن قوبوستان آذربايجان بود. از تمدن
قوبوستان، که قديمي ترين تمدن شناخته شده تاريخ بشريت ميباشد هزاران نوشته تصويري
باقي مانده و سومرها بعدها اين خط تصويري را به خط ميخي تکامل دادند. پروسه اختراع
خط هزاران سال طول کشيده است و سومرها يکدفعه آنرا اخترا نکردند.
وابستگي و خويشاوندي زباني و فرهنگي بين مردم کنوني آذربايجان و سومرها خيلي قوي
بوده و مورد تاييد اکثر تاريخدانان ميباشد و خيلي ها مثل" ف. هومئل" زبان سومري را
پروتوترک مينامند. من فقط بطور خيلي مختصر به بخش کوچکي از اينها اشاره کردم، و در
خاتمه مطلبي را راجع به يک نمونه از صدها مشترکات فرهنگي بين سومريان و ترکان،
اشاره کرده و مطلب را تمام ميکنم، آن هم صنعت موسيقي ميباشد اوزان ها و عاشيق ها در
فرهنگ ترکي جايگاه بخصوصي دارند و در کل تاريخ هزاران ساله ترکان اوزان ها هميشه
حضور فعالي در بين اقوام ترک داشته اند. فرهنگ، تاريخ، داستانها و حماسه هاي ترکان
را، اين نوازندگان خلقي، سينه به سينه با صداي دلنواز سازشان زنده نگه داشته اند.
قديمترين ساز ترکي که تا حال پيدا شده در ترکستان شرقي و منطقه اورومچي پيدا شده که
قدمتش به 400 سال قبل از ميلاد ميرسد، ولي قديمترين پيکره يک اوزان با سازش در دست
مربوط به سومرها و در بين النهرين پيدا شده است و مربوط به 2400 ق م ميباشد، چيزي
که در نگاه اول، توجه بيننده را به خود جلب ميکند، اين هست که کلاه، کمربند وشکل
ساز، و مهمتر از آن طرز گرفتن ساز ايستاده و ساز را به سينه ميفشارد عينا شبيه
اوزان هاي امروزي آذربايجان و جهان ترک هست. موسيقي اوزاني که شاخص ترين و قديمي
ترين هنر موسيقي آذربايجان و ساير ملل ترک تبار است، در هزاره هاي قبل از ميلاد در
بين سومري ها و ايلامي ها رايج بود و نشانه هاي بعدي آن در هزاره اول قبل از ميلاد
در بين ماننا ها، کانقا ها و بعد ها در بين اشکانيان ديده ميشود. خاستگاه اصلي و
اوليه موسيقي اوزاني حوزه درياي خزر بوده و هنوز هم در آن حوزه رايج مي باشد. کتيبه
هاي زيادي از سومر و ايلام به موسيقي اوزاني اشاره ميکنند، مثلا: در سال 2250 ق م
"کوتيک ايشوسپناک" پادشاه عيلام به اوزان ها حقوق ميداد تا شب و روز در جلوي معبد
خداي ايشوسپناک بنوازند ( دنياي گم شده عيلام صفحه 68 ).
در سال 2150 ق م ، زمانيکه قوتتي هاي آذربايجان در بابل حکومت ميکردند" گوده" شاه
سومري "لاقاش"، که زير دست آنها بود، به سرپرست اوزان هاي شهر دستور ميدهد که
پرستشگاه اينانا نه نه، الهه سومري را با نواختن ساز پر از نواي شادي کنند ( تاريخ
پيشرفت علمي و فرهنگي بشر، جلد 1، صفحه 558 ). آلات موسيقي زيادي، همچون کمانچه،
ني، دهل، چنگ، قووال از سومرها پيدا شده است.
پس ميبينيم که علاوه بر زبان، موسيقي سومري نيز در بين ترکان امروزي زنده هست. با
توجه و تکيه بر آثار باقي مانده از سومر و تحقيقات وسيع سومر شناسان بطور قطعي ثابت
ميشود که سومر ها شاخه اي از ترکان باستاني بودند که درحوالي 5500 سال ق م همراه با
ديگر اقوام باستاني ترک، هوري ها، قوتتي ها، سابير ها، لولوبي ها، کاسسي ها و ...
از آسياي ميانه به آذربايجان کوچ کردند و سومر ها بعد از زندگي طولاني و تشکيل دولت
در آذربايجان به بين النهرين کوچ کرده و با علم و دانشي که از آذربايجان به همراه
داشتند توانستند اولين تمدن بشري را بنا کرده و بزرگترين خدمات را به بشريت انجام
دهند.
ترکان دنيا ، به خصوص ترکان آذربايجان ، به عنوان وارثين حقيقي سومرها به آنان
افتخار کرده و همچون فرزندان راستين آنها در راه صلح و خدمت به بشريت هيچ وقت
کوتاهي نکرده اند. همچون اجداد سومريشان، آذر بايجاني ها نيز هميشه مقدم مهمانان و
تازه واردين به سرزمينشان را گرامي داشته اند، هرچند که بعضي از آنها همچون ارمني
ها و آشوري ها در اين اواخر، نمک را خورده و نمکدان را شکسته اند.
نخست اینکه چون این تالار فعلن مدیر نداره من تذکر میدم بهتون. چیزی رو اگر از جایی کپی میکنید باید منبعش رو هم بنویسید. این کار صراحتن در قوانین به اسم دزدی ادبی اومده. لطفن تکرار نکنید.
دو اینکه سومری ها با هیچ کدوم از نژادها همخانواده نیستند. ترک ها ربطی به بین النهرین و جنوب عراق ندارند. همونطور که بارها گفتم و لینکش رو هم معرفی کردم و نخوندید، ترک ها از جغرافیای چین و روسیه بودند.
[ATTACH=CONFIG]14[/ATTACH]
[COLOR="royalblue"]
چو بخت عرب بر عجم چیره گشت --- هـمـه روز ایـرانیـان تـیـره گـشـت
جهـان را دگـرگونه شـد رسم و راه --- تـو گـویـی نتـابـد دگـر مـهر و مـاه
ز مـی نشئه و نغمه از چـنگ رفـت --- ز گل عطر و معنی ز فرهنگ رفت
ادب خــوار شــد، هـنـر شـد وبــال --- بـه بستـنـد انـدیشـه را پـر و بــال
«توصیف فردوسی بزرگ از تازش اسلام به ایران»
[/COLOR]جهـان را دگـرگونه شـد رسم و راه --- تـو گـویـی نتـابـد دگـر مـهر و مـاه
ز مـی نشئه و نغمه از چـنگ رفـت --- ز گل عطر و معنی ز فرهنگ رفت
ادب خــوار شــد، هـنـر شـد وبــال --- بـه بستـنـد انـدیشـه را پـر و بــال
«توصیف فردوسی بزرگ از تازش اسلام به ایران»
خردگرایی و ایمان ستیزی