11-23-2012, 07:54 PM
از پست های بلند بیزارم ولی خب چون منابع مختلفی در متن مرجع وجود داشت،نیاز به آوردن همشون بود،فکر میکنم پاسخ کاملی به ادعای شماره یک باشه.
هرچند شاید بعضی از اینها تکرار مکررات یا توضیح واضحات باشه(اینجا واقعا نیاز به پارسی سازی احساس میشه!) و احتمالا سایر دوستان هم اشاره کردند بهش.به هر حال اولین مورد رو میخوام روشن کنم،اثر محیط زیستی و کارایی گوشت خواری در مقابل گیاه خواری:
بعضی گیاه خواران ادعا میکنند حیوانات اهلی نیاز به علوفه ای دارند که به جاش میشه با کاشت گیاهان خوراکی مردم قحطی زده دنیا رو سیر کرد و اینکه تغذیه حیوانات اهلی باعث گسترش گرسنگان در سطح جهان میشه(به خاطر کمبود غذایی که احتمالا به جاش آدما میتونند بخورند!) بنابراین راه حل رفع گرسنگی در سطح جهان اینه که گیاه خوار بشند.
خب این استدلال ها کمی غیر منطقی و ساده انگارانه هستند.
اولین استدلال این حقیقت رو نادیده میگیره که دو سوم مساحت قاره ها مناسب کشاورزی نیست.در بیشتر این قسمت های صحرایی،کوهستانی و... گیاهانی میرویند که حیوانات میتونند ازشون استفاده کنند و به نوعی استفاده خوبی ازشون میشه.تازه این رو باید در نظر گرفت با توجه به وسعت دریاها، غذاهای دریایی از این نگاه برتر هم هستند،یعنی به جز اون هایی که پرورشی هستند باقی منابعی رو به انسان ارائه میکنند که در حالت طبیعی نمیشه هیچ گیاه مفید خوراکی رو در اونها پرورش داد(گیاهان دریایی هم یا خوراکی نیستند یا ارزش غذایی قابل توجهی نسبت به حیوانات دریایی ندارند)
دومین استدلال هم مشکل داره به این خاطر اینکه سهم حیوانات اهلی رو در رفاه و خوراک انسان ها نادیده میگیره.البته این هم گمراه کننده هست که فکر کنیم غذاهایی که به حیوانات اهلی داده میشند قابل استفاده برای انسان ها هستند .
حیوانات اهلی با فراهم کردن غذا،سرپناه،سوخت،کود و سایر محصولات و ...سهم زیادی در گسترش رفاه انسان ها داشتند.اونها منابع تجدیدپذیری هستند که از منابع تجدید پذیر دیگه ای استفاده میکنند(گیاهان) تا این محصولات و خدمات رو برای ما تولید کنند و کود تولیدی اونها هم کیفیت و باروری خاک رو زیاد میکنه،در بعضی کشورها هم البته بخشی از کود خشک میشه تا به عنوان منبع سوختی استفاده بشه.
تعداد خیلی زیادی فکر میکنند که سرعت رشد جمعیت از منابع غذایی بیشتره و ما هر چه کمتر میتونیم غذای حیوانی تهیه کنیم چون دادن خوراک گیاهی به گیاهان یک روش ناکارا برای استفاده از منابع قابل مصرف برای انسان هست.البته این درسته که برای انسان ها خوردن گیاهان خوراکی بهینه تر از خوردن حیوانات هست که همین گیاهان خوراکی رو بخورند.حیوانات در بهترین حالت فقط یک سوم گیاه خورده شده رو تبدیل به گوشت میکنند با این حال این ناکارایی فقط در مورد گیاهان خوراکی درسته ولی واقعیت اینه که بیش از دو سوم خوراک حیوانات اهلی یا خوراکی نیست یا طعمش برای انسان نامطلوبه.بنابراین حیوانات اهلی با توانایی تبدیل گیاهان غیر خوراکی به خوراک گوشتی نتنها با انسان(در زمینه خوراک) رقابت نمیکنند بلکه کمک بزرگی هم با افزایش کیفیت و کمیت رژیم غذایی انسان ها بهمون میکنند.
به اینها بهتره اضافه کنیم که منابع غذایی فعلی بیش از نیاز جمعیت انسان هاست!مشکل اصلی فقر گسترده هست که نمیزاره گرسنگان و قحطی زدگان بهش دسترسی داشته باشند.در یک گزارش قابل توجه پی آر بی اشاره کرده که دلیل اصلی گرسنگی جهانی فقر هست(نه گوشت خواری) و البته گیاه خواری هم راه حلی برای رفع قحطی در نظر گرفته نشده.
حالا بیاید فکر کنیم چه اتفاقی میافته اگر پرورش حیوانات رها بشه تا کشاورزی به صورت گسترده اجرا بشه که در نتیجه روی اوردن انسان ها به گیاه خواریه.(به نظر من به فاجعه شبیه ولی میزارم خودتون قضاوت کنید.
اگر بخش قابل توجهی از مردم به گیاه خواری روی بیارند تقاضا برای گوشت کاهش شدیدی پیدا میکنه،به ویژه در اروپا و آمریکا حجم ذخیره غلات و... زیاد میشه ولی قدرت خرید آسیایی ها و آفریقایی ها هیچ تغییری نمیکنه.
نتیجه کاملا قابل پیش بینیه،تولید گیاهان موقتا کاهش پیدا میکنه(به خاطر مصرف نشدن توسط حیوانات و افزایش ذخیره)تولید فعلی غلات میتونه ده میلیارد نفر رو سیر کنه(حدود سه میلیارد نفر دیگه هم میتونند سیر بشند!)ولی با این وضع به نرخ 7 یا 8 میلیون کاهش پیدا میکنه.آمار کشاوزانی هم که زمانهاشون رو به شرکت های بزرگ کشاورزی اگذار میکنند افزایش پیدا خواهد کرد.
به عبارت دیگه غذای کمتری برای جهان خواهد بود!و این رو هم باید اضافه کرد که کشاورزی تک محصولی یا دارای محصولات محدود(با توجه به رژیم غذایی انسان ها) در نتیجه رها کردن پرورش حیوانات و اتکا به خوراک گیاهی بوجود میاد ویان کشاورزی با سرعت باورنکردنی خاک رو ضعیف میکنه و نیاز به استفاده گسترده از بارورکننده های مصنوعی داره که هر یک تن از اون نیاز به ده تن نفت خام برای تولید داره(دوستان توجه کنید،نفت خام هم داره تموم میشه،بعدش چی؟!) که واقعا کارایی کمی داره.
به جز اثر فاجعه بار بر روی محیط زیست که شامل تضعیف خاک(که همین الان هم واقعا مشخصه این همه مواد غیر طبیعی رو به خاک اضافه کنیم و بهره کشی بیش از اندازه ازش داشته باشیم) و آلودگی هست،یک نگاه دقیق تر نشون میده که کشاورزی به این شکل در سطح گسترده چه آسیبی هایی داره.مارک پرودی(محقق در زمینه لبنیات ارگانیک) با هوشمندی اشاره میکنه که اگر روش های کشاورزی گیاه خواری بتونند گسترده بشند،استفاده از بارور کننده هیا مصنوعی،فرسایش خاک،برداشت بی رویه زیاد میشند و در نتیجه خاک های بی حاصل و بیماری روند افزایشی پیدا میکنند.
از گذشته های دور ورانگر ترین عامل نابودی محیط ریست کشاورزی تک فرهنگ(خوراک گیاهیی انسان ها!) بوده،تولید گندم در سومر باستان زمین های حاصل خیز رو به شوره زار تبدیل کرد که 5000 هزار سال بعد هم هنوز باروری کمی داره!
کشاورزی تک فرهنگ همراه تضعیف منابع خاکی و آبی ویرانی هایی رو در محیط زیست داره که به خاطر به هم ریختن تعادل طیعت هست.تولید برنج در مقیاس جهانی و در سال 1992(برای مثال)باعث شیوع مالاریا بین 155 میلیون نفر شد که در نتیجه ایجاد مکان مناسب برای زاد و ولد پشه ها در شالی زار بود.تماس انسان ها با اردک ها در همون سال(باز هم به خاطر شالی زارها)باعث 500 میلیون مورد آنفلونزا شده!
تردید کمی وجود داره که روش های تجاری کشاورزی،چه برای حیوانات و چه برای انسان ها برای میحط زیست زیان بار هست.استفاده شدید از بارورکننده ها،آفت کش ها،هورمون ها و آنتی بیوتیک ها در کشاورزی مدرن اثرات خوبی رو بر جای نمیزاره و ما باید دنبال روش ها کاراتر،بهتر سالم تر باشیم(مثلا محصولات ارگانیک)
یک راه حل ممکن میتونه کشاورزی متعادل باشه.مصرف کننده و کشاوز آگاه میتونند کشاورزی ترکیبی رو تقویت کنند،به طوری که کاشت سبزیجات، میوه و غلات با تولید علوفه و پرورش دام ها به شکلی ترکیب بشه که کارا باشه.این روش به نسبت اقتصادی و مفید برای محیط زیسته.
برای مثال مرغ هایی که آزاده بتونند در بین کشت زارها حرکت کنند فت ها رو میخورند و تخم مرغ های با کیفیتی تولید میکنند،گوسفندان در باغ ها میتونند گیاهان هرزه رو بخورند و گاوها در اطراف جنگل ها وسایر محیط های پیرامونی چرا کنند و شیر با کیفیت و خوبی تولید کنند واین مکان ها رو برای کشاورزان قابل استفاده تر کنند.
در واقع پرورش حیوانات اهلی و علوفه نیست که باعث قحطی و گرسنگی میشه بلکه کشاورزی ناعاقلانه و انحصاری دلیل اصلیه.
کشاورزی ترکیبی برای خاک هم مفیدتره.مارک پرودی باز هم به خوبی اشاره کرده مزارع ترکیبی میتونند تا 5 برداشت در سال داشته باشند(بدون ضررهای محیط زیستی)در حالی که یک مزرعه تک محصولی معمولا یک یا دوبار قابل برداشته.خب حالا کدوم روش برای ما غذای بیشتری تولید میکنه؟!
باز هم پرودی نظر جالبی داره:مراجع کشاورزی ما میتونند با غیر قانونی یا محدود کردن کشاورزی های تک بعدی، دام داری فشرده(در محیط های سربسته و در تعداد بالا)، صنایعی که بیش از اندازه گوشت مصرف میکنند(مثلا مک دونالد! :) ) رو با همه روش های بی رحمانه و اسفناکشون، متودهای ضد ازونشون،نابودی جنگ های بارانی و... به اعماق تاریخ بفرستند.
راه حل آینده ما بهتره به سمت کشاورزی ترکیبی بره که سالم تر،انسانی تر هست.در ابتدا در مقیاس متوسط و در نهایت در مقیاس وسیع(بعد از اثبات کارایی) که نتیجه افزایش دانش بیولوژیک و کشاورزیه.
خب به نظر میاد که پرورش حیوانات اهلی به خودی خود حتی در مقیاس وسیع به محیط زیست آسیب چندانی نمیزنه و یا گیاه خواری جهانی و اتکا به محصولات خوراکی کشاورزی میتونه ایده های محیط زیستی خوبی باشه!
1. (a) S Fallon and M Enig. Nourishing Traditions, (New Trends Publishing; Washington, D.C.), 2000, 5; (b) Breeds of Livestock. University of Oklahoma, Department of Animal Science posted at Breeds of Livestock - Oklahoma State University.
2. Breeds of Livestock. University of Oklahoma, Department of Animal Science posted at Breeds of Livestock - Oklahoma State University.
3. W Bender and M Smith. Population, Food, and Nutrition. Population Reference Bureau;1997.
4. B Carnell. Could vegetarianism prevent world hunger? Posted at AnimalRights.Net: My Wordpress Blog, and accessed on January 3, 2002.
5. M Purdey. The Vegan Ecological Wasteland. Journal of the Price-Pottenger Nutrition Foundation [hereafter referred to as Jnl of PPNF], Winter 1998; also posted at The Weston A. Price Foundation - Weston A Price Foundation.
6. Ibid.
7. R Audette with T Gilchrist. Neanderthin. (St. Martins; NY), 1999, 200-2.
8. S Fallon and M Enig, Nourishing Traditions, 6.
9. M Purdey, op cit.
10. Ibid.
اینم رفرنس ها،که البته متاسفانه فراموش کردم دقیقا پاراگراف ها رو شماره گزاری کنم.
هرچند شاید بعضی از اینها تکرار مکررات یا توضیح واضحات باشه(اینجا واقعا نیاز به پارسی سازی احساس میشه!) و احتمالا سایر دوستان هم اشاره کردند بهش.به هر حال اولین مورد رو میخوام روشن کنم،اثر محیط زیستی و کارایی گوشت خواری در مقابل گیاه خواری:
بعضی گیاه خواران ادعا میکنند حیوانات اهلی نیاز به علوفه ای دارند که به جاش میشه با کاشت گیاهان خوراکی مردم قحطی زده دنیا رو سیر کرد و اینکه تغذیه حیوانات اهلی باعث گسترش گرسنگان در سطح جهان میشه(به خاطر کمبود غذایی که احتمالا به جاش آدما میتونند بخورند!) بنابراین راه حل رفع گرسنگی در سطح جهان اینه که گیاه خوار بشند.
خب این استدلال ها کمی غیر منطقی و ساده انگارانه هستند.
اولین استدلال این حقیقت رو نادیده میگیره که دو سوم مساحت قاره ها مناسب کشاورزی نیست.در بیشتر این قسمت های صحرایی،کوهستانی و... گیاهانی میرویند که حیوانات میتونند ازشون استفاده کنند و به نوعی استفاده خوبی ازشون میشه.تازه این رو باید در نظر گرفت با توجه به وسعت دریاها، غذاهای دریایی از این نگاه برتر هم هستند،یعنی به جز اون هایی که پرورشی هستند باقی منابعی رو به انسان ارائه میکنند که در حالت طبیعی نمیشه هیچ گیاه مفید خوراکی رو در اونها پرورش داد(گیاهان دریایی هم یا خوراکی نیستند یا ارزش غذایی قابل توجهی نسبت به حیوانات دریایی ندارند)
دومین استدلال هم مشکل داره به این خاطر اینکه سهم حیوانات اهلی رو در رفاه و خوراک انسان ها نادیده میگیره.البته این هم گمراه کننده هست که فکر کنیم غذاهایی که به حیوانات اهلی داده میشند قابل استفاده برای انسان ها هستند .
حیوانات اهلی با فراهم کردن غذا،سرپناه،سوخت،کود و سایر محصولات و ...سهم زیادی در گسترش رفاه انسان ها داشتند.اونها منابع تجدیدپذیری هستند که از منابع تجدید پذیر دیگه ای استفاده میکنند(گیاهان) تا این محصولات و خدمات رو برای ما تولید کنند و کود تولیدی اونها هم کیفیت و باروری خاک رو زیاد میکنه،در بعضی کشورها هم البته بخشی از کود خشک میشه تا به عنوان منبع سوختی استفاده بشه.
تعداد خیلی زیادی فکر میکنند که سرعت رشد جمعیت از منابع غذایی بیشتره و ما هر چه کمتر میتونیم غذای حیوانی تهیه کنیم چون دادن خوراک گیاهی به گیاهان یک روش ناکارا برای استفاده از منابع قابل مصرف برای انسان هست.البته این درسته که برای انسان ها خوردن گیاهان خوراکی بهینه تر از خوردن حیوانات هست که همین گیاهان خوراکی رو بخورند.حیوانات در بهترین حالت فقط یک سوم گیاه خورده شده رو تبدیل به گوشت میکنند با این حال این ناکارایی فقط در مورد گیاهان خوراکی درسته ولی واقعیت اینه که بیش از دو سوم خوراک حیوانات اهلی یا خوراکی نیست یا طعمش برای انسان نامطلوبه.بنابراین حیوانات اهلی با توانایی تبدیل گیاهان غیر خوراکی به خوراک گوشتی نتنها با انسان(در زمینه خوراک) رقابت نمیکنند بلکه کمک بزرگی هم با افزایش کیفیت و کمیت رژیم غذایی انسان ها بهمون میکنند.
به اینها بهتره اضافه کنیم که منابع غذایی فعلی بیش از نیاز جمعیت انسان هاست!مشکل اصلی فقر گسترده هست که نمیزاره گرسنگان و قحطی زدگان بهش دسترسی داشته باشند.در یک گزارش قابل توجه پی آر بی اشاره کرده که دلیل اصلی گرسنگی جهانی فقر هست(نه گوشت خواری) و البته گیاه خواری هم راه حلی برای رفع قحطی در نظر گرفته نشده.
حالا بیاید فکر کنیم چه اتفاقی میافته اگر پرورش حیوانات رها بشه تا کشاورزی به صورت گسترده اجرا بشه که در نتیجه روی اوردن انسان ها به گیاه خواریه.(به نظر من به فاجعه شبیه ولی میزارم خودتون قضاوت کنید.
اگر بخش قابل توجهی از مردم به گیاه خواری روی بیارند تقاضا برای گوشت کاهش شدیدی پیدا میکنه،به ویژه در اروپا و آمریکا حجم ذخیره غلات و... زیاد میشه ولی قدرت خرید آسیایی ها و آفریقایی ها هیچ تغییری نمیکنه.
نتیجه کاملا قابل پیش بینیه،تولید گیاهان موقتا کاهش پیدا میکنه(به خاطر مصرف نشدن توسط حیوانات و افزایش ذخیره)تولید فعلی غلات میتونه ده میلیارد نفر رو سیر کنه(حدود سه میلیارد نفر دیگه هم میتونند سیر بشند!)ولی با این وضع به نرخ 7 یا 8 میلیون کاهش پیدا میکنه.آمار کشاوزانی هم که زمانهاشون رو به شرکت های بزرگ کشاورزی اگذار میکنند افزایش پیدا خواهد کرد.
به عبارت دیگه غذای کمتری برای جهان خواهد بود!و این رو هم باید اضافه کرد که کشاورزی تک محصولی یا دارای محصولات محدود(با توجه به رژیم غذایی انسان ها) در نتیجه رها کردن پرورش حیوانات و اتکا به خوراک گیاهی بوجود میاد ویان کشاورزی با سرعت باورنکردنی خاک رو ضعیف میکنه و نیاز به استفاده گسترده از بارورکننده های مصنوعی داره که هر یک تن از اون نیاز به ده تن نفت خام برای تولید داره(دوستان توجه کنید،نفت خام هم داره تموم میشه،بعدش چی؟!) که واقعا کارایی کمی داره.
به جز اثر فاجعه بار بر روی محیط زیست که شامل تضعیف خاک(که همین الان هم واقعا مشخصه این همه مواد غیر طبیعی رو به خاک اضافه کنیم و بهره کشی بیش از اندازه ازش داشته باشیم) و آلودگی هست،یک نگاه دقیق تر نشون میده که کشاورزی به این شکل در سطح گسترده چه آسیبی هایی داره.مارک پرودی(محقق در زمینه لبنیات ارگانیک) با هوشمندی اشاره میکنه که اگر روش های کشاورزی گیاه خواری بتونند گسترده بشند،استفاده از بارور کننده هیا مصنوعی،فرسایش خاک،برداشت بی رویه زیاد میشند و در نتیجه خاک های بی حاصل و بیماری روند افزایشی پیدا میکنند.
از گذشته های دور ورانگر ترین عامل نابودی محیط ریست کشاورزی تک فرهنگ(خوراک گیاهیی انسان ها!) بوده،تولید گندم در سومر باستان زمین های حاصل خیز رو به شوره زار تبدیل کرد که 5000 هزار سال بعد هم هنوز باروری کمی داره!
کشاورزی تک فرهنگ همراه تضعیف منابع خاکی و آبی ویرانی هایی رو در محیط زیست داره که به خاطر به هم ریختن تعادل طیعت هست.تولید برنج در مقیاس جهانی و در سال 1992(برای مثال)باعث شیوع مالاریا بین 155 میلیون نفر شد که در نتیجه ایجاد مکان مناسب برای زاد و ولد پشه ها در شالی زار بود.تماس انسان ها با اردک ها در همون سال(باز هم به خاطر شالی زارها)باعث 500 میلیون مورد آنفلونزا شده!
تردید کمی وجود داره که روش های تجاری کشاورزی،چه برای حیوانات و چه برای انسان ها برای میحط زیست زیان بار هست.استفاده شدید از بارورکننده ها،آفت کش ها،هورمون ها و آنتی بیوتیک ها در کشاورزی مدرن اثرات خوبی رو بر جای نمیزاره و ما باید دنبال روش ها کاراتر،بهتر سالم تر باشیم(مثلا محصولات ارگانیک)
یک راه حل ممکن میتونه کشاورزی متعادل باشه.مصرف کننده و کشاوز آگاه میتونند کشاورزی ترکیبی رو تقویت کنند،به طوری که کاشت سبزیجات، میوه و غلات با تولید علوفه و پرورش دام ها به شکلی ترکیب بشه که کارا باشه.این روش به نسبت اقتصادی و مفید برای محیط زیسته.
برای مثال مرغ هایی که آزاده بتونند در بین کشت زارها حرکت کنند فت ها رو میخورند و تخم مرغ های با کیفیتی تولید میکنند،گوسفندان در باغ ها میتونند گیاهان هرزه رو بخورند و گاوها در اطراف جنگل ها وسایر محیط های پیرامونی چرا کنند و شیر با کیفیت و خوبی تولید کنند واین مکان ها رو برای کشاورزان قابل استفاده تر کنند.
در واقع پرورش حیوانات اهلی و علوفه نیست که باعث قحطی و گرسنگی میشه بلکه کشاورزی ناعاقلانه و انحصاری دلیل اصلیه.
کشاورزی ترکیبی برای خاک هم مفیدتره.مارک پرودی باز هم به خوبی اشاره کرده مزارع ترکیبی میتونند تا 5 برداشت در سال داشته باشند(بدون ضررهای محیط زیستی)در حالی که یک مزرعه تک محصولی معمولا یک یا دوبار قابل برداشته.خب حالا کدوم روش برای ما غذای بیشتری تولید میکنه؟!
باز هم پرودی نظر جالبی داره:مراجع کشاورزی ما میتونند با غیر قانونی یا محدود کردن کشاورزی های تک بعدی، دام داری فشرده(در محیط های سربسته و در تعداد بالا)، صنایعی که بیش از اندازه گوشت مصرف میکنند(مثلا مک دونالد! :) ) رو با همه روش های بی رحمانه و اسفناکشون، متودهای ضد ازونشون،نابودی جنگ های بارانی و... به اعماق تاریخ بفرستند.
راه حل آینده ما بهتره به سمت کشاورزی ترکیبی بره که سالم تر،انسانی تر هست.در ابتدا در مقیاس متوسط و در نهایت در مقیاس وسیع(بعد از اثبات کارایی) که نتیجه افزایش دانش بیولوژیک و کشاورزیه.
خب به نظر میاد که پرورش حیوانات اهلی به خودی خود حتی در مقیاس وسیع به محیط زیست آسیب چندانی نمیزنه و یا گیاه خواری جهانی و اتکا به محصولات خوراکی کشاورزی میتونه ایده های محیط زیستی خوبی باشه!
1. (a) S Fallon and M Enig. Nourishing Traditions, (New Trends Publishing; Washington, D.C.), 2000, 5; (b) Breeds of Livestock. University of Oklahoma, Department of Animal Science posted at Breeds of Livestock - Oklahoma State University.
2. Breeds of Livestock. University of Oklahoma, Department of Animal Science posted at Breeds of Livestock - Oklahoma State University.
3. W Bender and M Smith. Population, Food, and Nutrition. Population Reference Bureau;1997.
4. B Carnell. Could vegetarianism prevent world hunger? Posted at AnimalRights.Net: My Wordpress Blog, and accessed on January 3, 2002.
5. M Purdey. The Vegan Ecological Wasteland. Journal of the Price-Pottenger Nutrition Foundation [hereafter referred to as Jnl of PPNF], Winter 1998; also posted at The Weston A. Price Foundation - Weston A Price Foundation.
6. Ibid.
7. R Audette with T Gilchrist. Neanderthin. (St. Martins; NY), 1999, 200-2.
8. S Fallon and M Enig, Nourishing Traditions, 6.
9. M Purdey, op cit.
10. Ibid.
اینم رفرنس ها،که البته متاسفانه فراموش کردم دقیقا پاراگراف ها رو شماره گزاری کنم.
To ravage, to slaughter, to usurp under false titles, they call empire; and where they make a desert, they call it peace
Tacitus-
Tacitus-