11-22-2012, 01:49 AM
Ouroboros نوشته: شما را دعوت میکنم ابتدا نگاهی به جستار «کارکرد دشنامگویی» بیاندازید، چنانکه پیشتر هم گفتم تمسخر و توهین همواره به هدف روشنگری نبوده، و مثلا وقتی یک ایرانی اسلامزده محمد را بچهباز مینامد هدفش فقط تقدسزدایی نیست، هرچند نتیجه به آنهم میانجامد.همانطور که در پست قبل نشان دادم در اخلاق نمیتوان دایره را دقیقا کشید، در این مورد خاص هم من میپذیرم که مرز داخل دایره وبیرون آن مشخص نیست، اما نمیتوان پذیرفت که برای هیچ نقطه ای از صفحه، نمیتوانیم بگوییم که این نقطه داخل دایره هست یا نیست. از حکم من معلوم نمی شود که فی المثل "گاو خواندن یک پیامبر" مشخصا "توهین" به مقدسات است، که موجب رنجش همه ی پیروان آن پیامبر می شود و باید از آن پرهیز نمود؟
وقتی شما رفتار X را وابسته به احوال Y میکنید، یعنی برای سنجیدن چگونگی آن احوال ابزار لازم در اختیار X خواهد بود. برای گذر یا ماندن در دایرهی اخلاقیات باید بتوان ابتدا آنرا کشید. مسلمانی هست که از بردن نام پیامبرش بدون چند وند پرطمطراق رنجیده میشود، مسلمانی هم هست که صرف تمسخر نکردن او را مرز قرار داده، نامسلمانی هم هست که پیرامون موضوع بیتفاوت است، نامسلمانی هم هست که از اسلام ضربه خورده و میخواهد عقدهگشاییهای شخصی بکند و ... حال فیلم ساختن من باید از کدامیک پیروی بکند و چگونه؟
تاریخ نشان داده که علم و منطق هرگز نتوانستهاند به خرافه و جهل غلبه بکنند و ما نیازمند روشهای جدیدی برای ادامهی نبرد هستیم.
اهداف شما چندان پهان نیستند وانگهی بسیار خوب، تنها پاسخ این بخش را بدهید : «به محض ورود به جهان واقعی «رنجاندن دیگران» از «توهین به عقاید» تفکیکناشدنی خواهد بود».
از طرف دیگر حکم من یک راهنما برای "شخص" هست، قرار نیست من توضیح دهم در جهانی که در آن توهین به مقدسات نمیشود چه میگذرد و فرقش عملا با جهانی که در آن به مقدسات توهین میشود چیست، همانطور که شما نمیتوانید دقیقا توضیح دهید جهانی که همه از حکم اخلاق خودخواهانه پیروی میکنند با جهانی که در آن چنین نمیکنند چه فرقی دارد. به این دلیل ساده که افراد در موقعیت های یکسان تشخیص مصداق های متفاوتی دارند.
پس: این اشخاص هستند که قرار است از حکم اخلاقی پیروی کنند، و این اشخاص هستند که مصداق توهین و شرایط حکم اخلاقی را تشخیص می دهند، و فرایند تشخیص در ذهن افراد رخ میدهد نه در جلوی چشم ما، و حکم "توهین به مقدسات دیگران برای کاهش افراد مومن اخلاقی نیست"، مشخصا سنجه عملی برای ایشان به دست می دهد.
توهین یک روش جدید است؟ خوب روشن است که چنین نیست، تاریخ نشان داده که توهین توانسته به خرافه و جهل به طور کامل غلبه کند؟ باز هم چنین نیست، مسئله این است که کدام بهتر کار کرده اند؟ علم و منطق یا توهین؟ شکی نیست که این جهان را علم افسون زدایی کرده، و توهین کنندگان هیچ گاه نمیتوانستند ضربه ای که داروین به دین زد را در خواب هم ببینند. اما ترکیبی از هر دو هم مستلزم رنجاندن عده ایست، پس میماند "کاهش مومنان به کمک منطق و استدلال و دانش".
-------------
بعد نوشت: یک نکته که فکر میکنم بدفهمی احتمالی از استدلال من رو رفع میکنه اینه که بر اساس حکم "توهین به مقدسات به قصد کاهش مومنان اخلاقی نیست"، فرد لازم نیست فکر کند دارد با عملش کسی را می رنجاند یا نه، فقط کافی است که فکر کند آیا دارد توهین میکند یا نه، و بعد عمل کند.