11-06-2012, 05:20 PM
Mehrbod نوشته: یادآوردنی بودن به چم به یادسپاری همیشگی نیست! ویر یا همان حافظه آدم زینهایک است (زینه = درجه)اینکه آیا تمام خاطرات قابل یادآوری هستند یا نه، جستاری مفصل می طلبد و خارج از هدف این جستار است.
یک چیز را میتوان بروشنی به یاد آورد، میتوان بکدری به یاد آورد و میتوان به یاد هم نیاورد!
بیشمار نمونه داریم که یک چیزی که کسی باید به یاد بیاورد را به یاد نمیاورد. از سوی دیگر، ما میدانیم که مغز آدمی اگرچه بسیار بزرگ است، ولی
بیمرز نیست و سرانجام یک اندازهای داده را بیشتر نمیتواند نگه دارد، تازه آنهایی که نگه میدارد هم خود به دو بخش ویر کنشگر و ویر ناکنشگر (active/memory) بخش میشوند.
در اینجا آنچه مهند است، فراموشی خاطراتی است که بنیان در رابطه ای عاطفی/جنسی دارند و به سادگی قابل فراموشی نیستند.
Mehrbod نوشته: آستانه خوشی و درد روشن میکند که چگونه وابستگی سخت روی میگیرد.نیازی به توضیحات دوباره نبود! من با این تحلیل شما مشکلی ندارم؛ ولی پرسشی مطرح نمودم که چطور می توان آستانه خوشی را که پشتوانه آن غریزه پرقدرت جنسی می باشد را کاهش داد و یا چیزی همتراز با آن را جایگزین نمود؟!
ما چیزی به نام خوگیری داریم (عادت) و چیزی به نام کژخویی داریم (اعتیاد). تنها دگرسانی میان این دو در اندازهای
است که آستانه خوشی را بالا میبرند. یک چیزی که آستانه خوشی را اندکی بالا میبرد، میشود خوگیری. کسی که
هر روز یک ساعت پیادهروی میرود، به پیادهروی خوی میگیرد و اگر یک روز نرود درد اندکی در ماهیچهها و افسردگی کوچکی
میتواند داشته باشد که برآیند برهم خوردن خوی است.
از سوی دیگر، رفتار یا کنشی که این آستانه را بسیار بالا ببرد به وابستگی و کژخویی میانجامد. اگر کسی در یک ماه
پنج بار ecstasy بگُسارد، پس از ماه یکم آن اندازه آستانه خوشی وی بالا رفته که در نبود برانگیزنده ecstasy دچار افسردگی
ژرفی خواهد شد و از هیچ چیز دیگری نیز "خوشی نخواهد برد"، چرا که آستانه وی بسیار بالا رفته و کارهای روزانه به او
دیگر آن اندازه خوشیبخش نیستند که جایگزین ecstasy شوند.
Mehrbod نوشته: 1. کارکرد احساس را روشن میکند: دانستن اینکه احساس چه کارکردی دارد میتواند مایهی پذیرش آن نه در جایگاه یک دشمن، که یک نِشال (signal) یا راهنمای سودمند دید.خوب؟! در این جستار کجا به کار می آیند؟
2. درباره همبستگی ویر (associative memory) روشنسازی میکند.
لطفا با نمونه دقیق و کاربستی نشان دهید که از این بابت چگونه می توان سود برد؟!
Mehrbod نوشته: اینها چنانکه میگویند، راهکار برای بهرهبَری یا exploit کردن هستند.چرا همچون آخوندهای حوزه جهلیه قم، با واژگان مانور می دهید و توضیحاتی تکراری را می نگارید؟!!!
اگر گفتمان خوگیری در برابر کژخویی را دریافته باشید، گفتیم که اگر کس به یک چیز کژخو شده باشد، از انجام کارهای روزانه پیشین خود احساس
خوشی نخواهد گرفت، چرا که این کارها بمانند پیش به آستانه خوشی وی نزدیک نبوده و نمیتوانند جایگزین کنش کژخوکننده باشند.
در اینجا ما میتوانیم از دو مهاد نامبرده بمانند یک فُزونساز (amplifier) سود برده و ساختگیوار به خوشی کنشهای روزانه پیشین بیافزاییم.
بیان داشتم که این راهکار در برابر وابستگی شدید جنسی/عاطفی کار آمد نخواهد بود و من به شخصه آن را تجربه نموده ام؛ به گمانم هر کسی هم چنین تجربه ای را داشته باشد؛
پی به سخن من برده است.
همین بود زندگی؟! پس تحقیر بیشتر، شکست بیشتر، رنج بیشتر...