11-05-2012, 08:24 AM
airani74 نوشته: در اینزمینه من با " nocturne" و پاسخی که به شما دادن بیشتر موافقم.
خب، خانواده عقایدِ خودش رو بر فرزند تحمیل می کنه؟ می پذیریم.
اونرو محدود می کنه؟ می پذیریم.
اما چه جایگزینی برای اون پیشنهاد میشه؟ دولت؟ یا نهادهای خصوصی؟
اگه دولت باشه که واقعا باید فاتحه ی جامعه ی بشری خونده بشه. چون دولت عاشق استحکام قدرت خودشه و اگه این امتیاز رو بهش بدیم دیگه راحت می تونه سرباز تهیه کنه.
اما اگه بگین نهادهای خصوصی، باز هم باید هزارتا قانون و تبصره براش ساخت. از کجا معلوم اونها با فرزندی که مال خودشون نیست خوب رفتار کنن؟ از کجا معلوم حالت برده داری و یا همون سربازسازی پیش نیاد؟
این پیشفرض رو هم باید مسلم گرفت که بچه تا قبل از سن بلوغ (بقول دوستمان، 16 سالگی) نمیتونه آزاد باشه. قطعا نمیشه در این سن تصمیم گیری کرد و تفکر انتقادی هم که خود بخود در کودک ایجاد نمیشه.
جایگزین خانوادهی فعلی میتواند خانوادهای فاقد روابط مبتنی بر تحمیل و اقتدار باشد، در حال حاضر رابطه یکسر برپایهی بده/بستان تنظیم شده، اما همه وانمود میکنند برآمده و بخاطر عشق است. اینکه شما نوعی احساس وصفنشدنی از رفع تکلیف دارید برای تشکیل خانواده و آنرا بخشی طبیعی از زندگی بشر تلقی میکنید امروز میباید که به پایان برسد. باید دست از سریسازی آدمها برداریم و این ایده را کنار بگذاریم که اگر همه دارای افکار و رفتار یکشکل نباشند باید اصلاحشان کرد.. ۹۰٪ آنچه نرمال تلقی نمیشود و خانواده/جامعه سعی در تغییر آن دارند هیچ آزاری به کسی نمیرساند، و فقط بخاطر فرهنگ مهاجم و سرکوبگر حاکم است که تکفیر شده. اغلب برای اثبات مشروعیت این بخش عظیم از رفتارهای بیزیان آدمها که توسط فرهنگ حاکم «عجیب» و «مخرب» برچسب خورده آن ۱۰٪ خودویرانگر/دگرآزار را شاهد میاورند.. آیا ما به جایی نرسیدهایم که بتوانیم بینیاز به استعارهها و دگمهای ضمنی آنچه به راستی مخرب است را کنار بگذاریم و آنچه تنها متفاوت است را بپذیریم؟ گویا نه.
زنده باد زندگی!