11-02-2012, 10:51 AM
من بار یکمی که 1984 را خواندم آنرا دورنمای بس تاریکی دیدم، ولی امروز و در گذر زمان 1984 را بسیار کوتهبینانه و دور از واقعیت میبینم.
ما نمیتوانیم آینده را "پیشگویی" یا هتا "پیشبینی" خوبی هم بکنیم، ولی میتوانیم دورنمایی درست از آینده داشته باشیم. نکتهای که در این دُژآرمانشهرهای نوشته شده در
قدیم مانند orwell میبینیم با ترازههای امروزین بسیار کودکانه هستند. ما امروز میدانیم که یک آدم دربرابر یک "ماشین" نه سودمندی آنچنانی در کار کشیدن
دارد و نه براستی سودی دارد که بخواهیم این همه آدم را در بند کنیم. که براستی چه شود؟ خوراک بیشتری فرآوریم؟ به چه چیز بیشتری دست یابیم؟
دورنماهای کنونی ما از واقعیت 180° باژگون هستند از آنچه در 1984 ترسیم شده.
تنها کتاب دیگری که از او خواندهام نیز "کشتزار جانوران" یا همان ترزبان نادرست "قلعه حیوانات" اوست که در جایگاه خودش زیبا بود، ولی هنود (اثر) آنچنان ژرفی بر من نداشت.
نکته آزاردهنده آن میتواند نگرش orwell و همانندی کمونیستها به خوکهای داستان باشد که نخست با شعار "برابری" به میان میایند، سپس به "برابرتر" میرسند که بازی
زیبایی با واژگان است و هتا میتواند انندکی ریشه در واقعیت هم داشته باشد، ولی باز در گذر زمان این را هم من بسختی آموختم که کمونیسمی که پیش از
فراگیریاش برایم بمانند یک غول زشت و .. ترسیم شده بود بارها بار، دستکم در نگره - بهتر از سرمایهداریای است که به مانند فرشتهای زیبا شناسانده شده.
روی هم رفته سخن ساده است: آیا ما میتوانیم برابر باشیم یا نه.
چیزی که کشتزار جانوران به ما میاموزاند این است که نه نمیتوانیم، هر کس هم گفت برابر باشیم دیر یا زود به برابرتر میرسد، از دیدگاه من ولی میتوانیم برابر باشیم و نیازی به دلسرد کردن آدمی برای رسیدن به این آماج والا نیست.
ما نمیتوانیم آینده را "پیشگویی" یا هتا "پیشبینی" خوبی هم بکنیم، ولی میتوانیم دورنمایی درست از آینده داشته باشیم. نکتهای که در این دُژآرمانشهرهای نوشته شده در
قدیم مانند orwell میبینیم با ترازههای امروزین بسیار کودکانه هستند. ما امروز میدانیم که یک آدم دربرابر یک "ماشین" نه سودمندی آنچنانی در کار کشیدن
دارد و نه براستی سودی دارد که بخواهیم این همه آدم را در بند کنیم. که براستی چه شود؟ خوراک بیشتری فرآوریم؟ به چه چیز بیشتری دست یابیم؟
دورنماهای کنونی ما از واقعیت 180° باژگون هستند از آنچه در 1984 ترسیم شده.
تنها کتاب دیگری که از او خواندهام نیز "کشتزار جانوران" یا همان ترزبان نادرست "قلعه حیوانات" اوست که در جایگاه خودش زیبا بود، ولی هنود (اثر) آنچنان ژرفی بر من نداشت.
نکته آزاردهنده آن میتواند نگرش orwell و همانندی کمونیستها به خوکهای داستان باشد که نخست با شعار "برابری" به میان میایند، سپس به "برابرتر" میرسند که بازی
زیبایی با واژگان است و هتا میتواند انندکی ریشه در واقعیت هم داشته باشد، ولی باز در گذر زمان این را هم من بسختی آموختم که کمونیسمی که پیش از
فراگیریاش برایم بمانند یک غول زشت و .. ترسیم شده بود بارها بار، دستکم در نگره - بهتر از سرمایهداریای است که به مانند فرشتهای زیبا شناسانده شده.
روی هم رفته سخن ساده است: آیا ما میتوانیم برابر باشیم یا نه.
چیزی که کشتزار جانوران به ما میاموزاند این است که نه نمیتوانیم، هر کس هم گفت برابر باشیم دیر یا زود به برابرتر میرسد، از دیدگاه من ولی میتوانیم برابر باشیم و نیازی به دلسرد کردن آدمی برای رسیدن به این آماج والا نیست.
.Unexpected places give you unexpected returns