10-06-2012, 12:01 PM
برای آنکه اندکی شور داده باشیم به گفتمان این زمان-خدای!
در اینکه بدانیم سفر به زمان شدنی است یا نه، باید به پیوند تنگانگی که میان اِسپاش (space) و زمان است بپردازیم.
در نگرههای کنونی فیزیک زمان به دو ریخت کمابیش برابر میتواند پذیرفته شود:
اگر B باشد، آنگاه اِسپاشزمان (spacetime) را میتوان به مانند یک تَنجِره (network, شبکه) چهار گسترایی از پیشپردازیده
(preprocessed) را انگاشت که از راه رفتن زمان در این تنجره، ساختار جهان به نِهشهای (position) های گوناگون میرود.
اگر A باشد، آنگاه ما چیزی نداریم به جز خُردگان (particles) جهان که با دگرش به نهشهای گوناگون رفته و سُهش گذر زمان پدید میاید.
اسپاش نیز میتواند به دو ریخت باشد:
چرایی گسستگی آن:
تفکر فازی - فلسفه و منطق - هم میهن
نباید فراموشید که اسپاش با گِرایند اندکی میتواند پیوسته هم باشد. گویا در مَزداهیک (ریاضیات) میتوان درباره
پیمایش دوراهای بیکران (بینهایت) در بیکران زمان سخن گفت و شاید با پیشرفتهتر شدن دانشمان این را بتوانیم دربیاوریم.
هر آینه، بیشتر آزمایشها و پدیدههایی که ما به آنها برمیخوریم سخن از گسستگی اسپاش میدهند. برای نمونه، آب اگر چه هوتادینی (کیفیتی)
آبگون و پیوستهسان از خود نشان میدهد، ولی ما میدانیم که این هوتاد برآمده از برآیند اندرکنش (interaction) میان مولکولهای گسسته آب است.
اکنون اگر اسپاش گسسته باشد چیزی به نام "همگاهش - synchronization" در جایگاه دشواری میتواند به میان آید.
اگر اسپاش گسسته باشد و بگوییم در زمان پلانک (کوتاهترین بازهزمانی) هر خُرده بخواهد نهش
خود را در سامانه بروزرسانی کند، یک دشواری همگاهش میان این خردگان خواهد بود.
از دیدگاه ما، جهان اینگونه مینماید که با یک ساعت همهگیر (global clock) آنرا میهمگاهد (synchronizes)،
بگوییم در یک پلانکزمان همه خردگان جهان خود را همزمان (simultaneously) همگاهسازی میکنند.
چنین چیزی به دو ریخت شدنی است، یا پیشتر همه نهشها همچنان که بالا گفتیم در یک تَنجره پیشپردازش شدهاند و تنها با زمان
ما از نهشی به نهش دیگر میرویم، یا اینکه باید خردهها خودشان را در هر پلانکزمان بروزرسانند بگونهای که فرایند همگاه (synchronized) باشد:
دیدگاه دوم در ماتیکان (کتاب) A New Kind of Science اینگونه نگرهپردازی شده:
![[عکس: 31.jpg]](http://www.daftarche.com/images/imported/2012/10/31.jpg)
پهنا: خردگان جهان
درازا: گذر زمان
نکتهای که در این دیدگاه ناساز (متناقض) میاید این است که، از دیدگاه یک نِپاهشگر (observer) جای جای
جهان همزمان میهمگاهد و دور از باور است که خردههای جهان بخواهند یک به یک همگاهسازی شوند!
در اینجا میتوان به این نِمارید (اشاره کرد) که نگرش به یک سامانه از درون و برون میتواند دگرسان باشد. از دیدگاه نپاهشگری
که درون سیستم است، دریافت اینکه چیزها یک به یک میهمگاهند شدنی نیست، چرا که خود از همان
خردهها ساخته شده و برای دریافت گذر زمان نیاز به همگاهسازی یاختههای مغزی خود جاندار میرود!
به گفته دیگر نمیتوان از درون سیستم دیدگاهی برآختی (objective) داشت و نگرش ما خواه ناخواه درآختیست.
در اینکه بدانیم سفر به زمان شدنی است یا نه، باید به پیوند تنگانگی که میان اِسپاش (space) و زمان است بپردازیم.
در نگرههای کنونی فیزیک زمان به دو ریخت کمابیش برابر میتواند پذیرفته شود:
A. در جایگاه پندارهای آهنجیده (abstracted concept): جنبش ماده بریخت گذر زمان سُهیده (حس) میشود و چیزی به نام زمان هستش ندارد.
B. در جایگاه یک گُسترای (dimension) چهارم که در کنار سه گسترای جهان باز میشود.
B. در جایگاه یک گُسترای (dimension) چهارم که در کنار سه گسترای جهان باز میشود.
اگر B باشد، آنگاه اِسپاشزمان (spacetime) را میتوان به مانند یک تَنجِره (network, شبکه) چهار گسترایی از پیشپردازیده
(preprocessed) را انگاشت که از راه رفتن زمان در این تنجره، ساختار جهان به نِهشهای (position) های گوناگون میرود.
اگر A باشد، آنگاه ما چیزی نداریم به جز خُردگان (particles) جهان که با دگرش به نهشهای گوناگون رفته و سُهش گذر زمان پدید میاید.
اسپاش نیز میتواند به دو ریخت باشد:
پیوسته
گسسته: پُرگرایند (با احتمال بالا)
گسسته: پُرگرایند (با احتمال بالا)
چرایی گسستگی آن:
تفکر فازی - فلسفه و منطق - هم میهن
Mehrbod نوشته: چرا اِسپاش گسسته است؟ با یک آزمایش اندیشیک میشود این را نیز دریافت. اگر اِسپاش پیوسته باشد، پس میتوان یک جا را
را به جاهای ریزتر بخش نمود، پس راه رسیدن از A به B را میتوان دو نیم و سپس هر کدام را دوباره به دو نیم و چهار نیم و .. بخش کرد.
در این ریخت برای رسیدن از A به B نیاز به پیمودن "بیشمار" جا میباشد، از آنجاییکه
بیشمار جا بیکران (بینهایت) زمان میبرد، پس ما نباید هیچگاه از A به B برسیم؛ ولی از آنجاییکه
در واقعیت بسادگی از A به B میرسیم، پس اثبات میشود که دورای میان A و B پیوسته نیست.
نباید فراموشید که اسپاش با گِرایند اندکی میتواند پیوسته هم باشد. گویا در مَزداهیک (ریاضیات) میتوان درباره
پیمایش دوراهای بیکران (بینهایت) در بیکران زمان سخن گفت و شاید با پیشرفتهتر شدن دانشمان این را بتوانیم دربیاوریم.
هر آینه، بیشتر آزمایشها و پدیدههایی که ما به آنها برمیخوریم سخن از گسستگی اسپاش میدهند. برای نمونه، آب اگر چه هوتادینی (کیفیتی)
آبگون و پیوستهسان از خود نشان میدهد، ولی ما میدانیم که این هوتاد برآمده از برآیند اندرکنش (interaction) میان مولکولهای گسسته آب است.
اکنون اگر اسپاش گسسته باشد چیزی به نام "همگاهش - synchronization" در جایگاه دشواری میتواند به میان آید.
اگر اسپاش گسسته باشد و بگوییم در زمان پلانک (کوتاهترین بازهزمانی) هر خُرده بخواهد نهش
خود را در سامانه بروزرسانی کند، یک دشواری همگاهش میان این خردگان خواهد بود.
از دیدگاه ما، جهان اینگونه مینماید که با یک ساعت همهگیر (global clock) آنرا میهمگاهد (synchronizes)،
بگوییم در یک پلانکزمان همه خردگان جهان خود را همزمان (simultaneously) همگاهسازی میکنند.
چنین چیزی به دو ریخت شدنی است، یا پیشتر همه نهشها همچنان که بالا گفتیم در یک تَنجره پیشپردازش شدهاند و تنها با زمان
ما از نهشی به نهش دیگر میرویم، یا اینکه باید خردهها خودشان را در هر پلانکزمان بروزرسانند بگونهای که فرایند همگاه (synchronized) باشد:
1. همگاهش با یک ساعت همهگیر (global clock): در هر دمک همه خردهها نهش نویناشان را داده پردازی میکنند.
2. همگاهش بِسان یک افزار تورینگ: در هر دمک تنها یک خرده بروزرسانی میشود، ولی فرایند همچنان همگاه میشود.
2. همگاهش بِسان یک افزار تورینگ: در هر دمک تنها یک خرده بروزرسانی میشود، ولی فرایند همچنان همگاه میشود.
دیدگاه دوم در ماتیکان (کتاب) A New Kind of Science اینگونه نگرهپردازی شده:
![[عکس: 31.jpg]](http://www.daftarche.com/images/imported/2012/10/31.jpg)
پهنا: خردگان جهان
درازا: گذر زمان
نکتهای که در این دیدگاه ناساز (متناقض) میاید این است که، از دیدگاه یک نِپاهشگر (observer) جای جای
جهان همزمان میهمگاهد و دور از باور است که خردههای جهان بخواهند یک به یک همگاهسازی شوند!
در اینجا میتوان به این نِمارید (اشاره کرد) که نگرش به یک سامانه از درون و برون میتواند دگرسان باشد. از دیدگاه نپاهشگری
که درون سیستم است، دریافت اینکه چیزها یک به یک میهمگاهند شدنی نیست، چرا که خود از همان
خردهها ساخته شده و برای دریافت گذر زمان نیاز به همگاهسازی یاختههای مغزی خود جاندار میرود!
به گفته دیگر نمیتوان از درون سیستم دیدگاهی برآختی (objective) داشت و نگرش ما خواه ناخواه درآختیست.
.Unexpected places give you unexpected returns