09-30-2012, 11:50 PM
Rationalism Ideology نوشته: اگر بر اساس تعریفی که من در این جستار از ''ضمیرناخودآگاه'' بیان داشتم و از آن در جستار ''روانکاوی'' هم سود بردم به پیکِ آخر بنگرید، ناخودآگاه بودن این فرایند هم برایتان روشن می گردد.
آری، خوب شاید باید یک واژه بهتر بگزینیم، مانند نیمه/زیرخودآگاه (sub-conscious) یا بخشی که میتواند چیزهای وابسته را به خودآگاهی بدهد؟
خودآگاه = conscious
زیر-خودآگاه / نیمهخودآگاه = sub-conscious
ناخودآگاه = unconscious
زیر-خودآگاه / نیمهخودآگاه = sub-conscious
ناخودآگاه = unconscious
برای نمونه هنگام پیادهروی میبینیم که گاه خودآگاهی ما بسوی پیش رویمان کشیده میشود یا چیزی نگرشمان را میگیرد (توجهمان را جلب میکند)،
چنین فرایندی را نمیتوانیم با آگاهی وابسته به تپش قلب یکسان بیانگاریم، فرایندی پیشرفتهتر اینجا کار میکند که شاید همان زیرخودآگاه باشد.
Rationalism Ideology نوشته: مقصودتان را به درستی درنیافتم! آیا شما این روش را برای کاهش خستگی مردود می دانید؟ یا در وابسته بودن تجلی خاطرات در خودآگاهی، به خاطر تجربه شرایطِ مشابه گذشته مخالف هستید؟
هر آنچه کارکرد اینرگ پذیر مغز خواندید، در بررسی و تحلیل رفتارهای ضمیرناخودآگاه آدمی، قابل توجیه و تبیین می باشد.
فردید من این بود که بیشتر چیزهایی که به یاد میایند میتوانند بتنهایی از روی ایرنگ (irang=error) پردازههای مغزی باشند و نه چیز دیگری گرامی.
.Unexpected places give you unexpected returns