09-06-2012, 09:40 AM
۱. هرکه به کیش خود.
۲. چون از هم منتج میشوند و به هم میرسند.
۳. شما در هر پیام خود از من درخواست مدرک کردهاید(از پست اول). البته ایرادی ندارد، به نظرم حقیقت را میگویید..
۴. این چیزها را من و شما(و یا فروید!)تعریف نمیکنیم و نظریهی ادبی نیستند که نسبی باشند.
تعریف علم
روش علمی
اثبات و سند علمی(کتاب)
اکنون وظیفهی اصحاب روانکاوی و طرفداران آنست که برمبنای این متدولوژی ادعاهای خود را اثبات بکنند.
۵. من به عناوین و توضیحات آنها نگاه کردم، در تک تک آن تحقیقات جمعیت مورد آزمایش برای اثبات ادعاهای مورد آزمایش بسیار اندک، خود آزمایشها کنترلنشده، شانسینشده(nonrandomized)، غیر کور و نتایج آنها برمبنای ارزشگذاریهای تستنشده و نقد نشدنی بودند. سوالی که پیش میآید اینست که آیا خودتان آن لینک را خواندهاید؟ روشی که برای انجام آزمایشها و نتایجی که از آنها گرفته شده را مطالعه کردهاید؟
۶. درست است، حتی پس از اثبات دانشیک یک مشاهده، باز هم احتمال اشتباه بودن آن هست و هر دانشمندی همواره فارغ از سطح یقینی که دارد، یک دهم درصد احتمال برای اشتباه بودن به جا میگذارد. مسئلهی روانکاوی ۹۹.۹٪ باقیمانده است(چشمک).
به من چه که آزمایشی بکنم؟
اثبات ادعا با مدعیست.. ما کافیست غیرعلمی بودن آزمایشها را نشان بدهیم و این اثباتهای نیمبند را باطل بکنیم.
میگویند روزی ملانصرالدین چوبی به زمین فرو کرد و گفت اینجا مرکز جهانست، باور ندارید؟ متر بکنید! هم ادعاهای روانکاوی و هم «شواهد متعددی» که برای اثبات آنها ارائه میشوند در همین حد هستند.
پ.ن: دوست ِ جدید و عزیز تصمیم خود را بگیرید، یا روانکاوی بنمایهی علمی ندارد و از آنجاکه «کار میکند» آنرا تجویز و تائید میکنید، یا علمیست و فلان آزمایش و بهمان تست این علمی بودن را اثبات کردهاند؟ اگر علمی نیست، شما نمیتوانید کار کردن آنرا هم به نحوی علمی توضیح بدهید، اگر هست، میباید بتوانید پیشفرضها و انگاشتهای دیگر آنرا هم به همان شیوه تشریح و اثبات بکنید. فرض مثال ببینید خود سایت ِ کذایی که لینک دادهاید دربارهی بیمار ایدهآل روانکاوی و میزان «کارآمدی» آن چه میگوید :
آیا اساسا میتوان روند تشخیص و درمان را تا این اندازه شخصی کرد، و بازهم از علم صحبت کرد؟
۲. چون از هم منتج میشوند و به هم میرسند.
۳. شما در هر پیام خود از من درخواست مدرک کردهاید(از پست اول). البته ایرادی ندارد، به نظرم حقیقت را میگویید..
۴. این چیزها را من و شما(و یا فروید!)تعریف نمیکنیم و نظریهی ادبی نیستند که نسبی باشند.
تعریف علم
روش علمی
اثبات و سند علمی(کتاب)
اکنون وظیفهی اصحاب روانکاوی و طرفداران آنست که برمبنای این متدولوژی ادعاهای خود را اثبات بکنند.
۵. من به عناوین و توضیحات آنها نگاه کردم، در تک تک آن تحقیقات جمعیت مورد آزمایش برای اثبات ادعاهای مورد آزمایش بسیار اندک، خود آزمایشها کنترلنشده، شانسینشده(nonrandomized)، غیر کور و نتایج آنها برمبنای ارزشگذاریهای تستنشده و نقد نشدنی بودند. سوالی که پیش میآید اینست که آیا خودتان آن لینک را خواندهاید؟ روشی که برای انجام آزمایشها و نتایجی که از آنها گرفته شده را مطالعه کردهاید؟
۶. درست است، حتی پس از اثبات دانشیک یک مشاهده، باز هم احتمال اشتباه بودن آن هست و هر دانشمندی همواره فارغ از سطح یقینی که دارد، یک دهم درصد احتمال برای اشتباه بودن به جا میگذارد. مسئلهی روانکاوی ۹۹.۹٪ باقیمانده است(چشمک).
به من چه که آزمایشی بکنم؟
اثبات ادعا با مدعیست.. ما کافیست غیرعلمی بودن آزمایشها را نشان بدهیم و این اثباتهای نیمبند را باطل بکنیم.
میگویند روزی ملانصرالدین چوبی به زمین فرو کرد و گفت اینجا مرکز جهانست، باور ندارید؟ متر بکنید! هم ادعاهای روانکاوی و هم «شواهد متعددی» که برای اثبات آنها ارائه میشوند در همین حد هستند.
پ.ن: دوست ِ جدید و عزیز تصمیم خود را بگیرید، یا روانکاوی بنمایهی علمی ندارد و از آنجاکه «کار میکند» آنرا تجویز و تائید میکنید، یا علمیست و فلان آزمایش و بهمان تست این علمی بودن را اثبات کردهاند؟ اگر علمی نیست، شما نمیتوانید کار کردن آنرا هم به نحوی علمی توضیح بدهید، اگر هست، میباید بتوانید پیشفرضها و انگاشتهای دیگر آنرا هم به همان شیوه تشریح و اثبات بکنید. فرض مثال ببینید خود سایت ِ کذایی که لینک دادهاید دربارهی بیمار ایدهآل روانکاوی و میزان «کارآمدی» آن چه میگوید :
نقل قول:The person best able to undergo psychoanalysis is someone who, no matter how incapacitated at the time, is basically, or potentially, a sturdy individual. This person may have already achieved important satisfactions - with friends, in marriage, in work, or through special interests and hobbies - but is nonetheless significantly impaired by longstanding symptoms: depression or anxiety, sexual incapacities, or physical symptoms without any demonstrable underlying physical cause.
Many people come to analysis because of a pattern of repeated failures in work or in love. Others recognize self destructive patterns of behavior they are unable to change. Others need analysis because the way they are - their character - substantially limits their choices and their pleasures. Some feel a painful but vague sense of unease and emptiness. And still others seek analysis definitively to resolve psychological problems that were only temporarily or partially resolved by other approaches.Whatever the problem - and each is different - that a person brings to the analyst, it can be properly understood only within the context of that person's strengths and life situation. Hence, the need for a thorough evaluation to determine who will benefit - and who will not - from psychoanalysis.
آیا اساسا میتوان روند تشخیص و درمان را تا این اندازه شخصی کرد، و بازهم از علم صحبت کرد؟
زنده باد زندگی!