11-14-2010, 11:26 AM
kourosh_bikhoda نوشته: این بخش نادرسته. هر چیزی با صفت ها و خصیصه هاش شناسایی میشه. اسم و رسم و نامش مهم نیست. فرض کنید میگیم یک چیز در هوا وجود داره که وزن اتمیش 16 هست و ظرفیتش 2. یعنی یک سری از خصوصیت هاش رو نام میبرید و ردیف می کنید، سپس بهش اسم میدید و مثلن میگید اون چیز اکسیژن هست. بنابر این نیازی نیست خدا رو ابتدا اثبات کرد و سپس به دنبال اثبات جداگانه صفاتش رفت. اصولن اون اثبات اولیه از روی صفات باید انجام بشه. یعنی مثلن یکی دو صفت که خاص مفهومی به نام خداوند هست رو دست میگیرند و وجود اون صفات رو در چیزی اثبات می کنند و نتیجه میگیرند که اون چیز خداوند هست.درسته پس صفات خدا جز مفهوم و ذات خداست و نميشه اونو ازش جدا كرد ولي اگه خداباور اينو قبول كنه پس جمله خدا وجود دارد چون بي نياز است يعني خدا وجود دارد چون خدا وجود دارد و اين همان چيزي بود كه مي خواستيم اثبات كنيم پس نميتوان از ان در مفروضات استفاده كرد جمله خدا بي نياز است يعني اگر خدا وجود داشته باشد بي نياز است و جمله خداواجب الوجود است يعني اگر خدا وجود داشته باشد واجب الوجود است!
استنتاج وجود حقیقیترین موجود، از یک موجود ضروری در برهان جهانشناختی
مستلزم این است که برهان وجودی را از پیش فرض کنیم زیرا حتی اگر بتوانیم با برهان جهانشناختی، وجود موجود ضروری را اثبات کنیم، بدون برهان وجودی نميتوانیم ماهیت آن را تعیین کنیم فقط در صورتی که ما از قبل به کمک برهان وجودی بدانیم که حقیقیترین موجود، موجود ضروری است و فرض کنیم که هیچ موجود دیگری نميتواند ضروری باشد، ميتوانیم با برهان جهانشناختی، وجود خداوند را به عنوان حقیقیترین موجود یا وجود کامل، اثبات کنیم ما بدون کمک برهان وجودی نميتوانیم موجود ضروری را به عنوان حقیقیترین موجود تصور کنیم و در نتیجه، هیچ دلیلی نداریم که آن را به عنوان خداوند توصیف کنیم