09-07-2015, 10:47 PM
Mehrbod نوشته: در واژهسار سربازی شما هنوز سرباز ردهیِ "آشخور" به شمار میروید.از ابوسعید ابالخیر وام می گیرم و می گویم آن "آشخور " هم شما هستید و بنده اصلا هیچم در این میان!
Mehrbod نوشته: شما اینجا یک آنارشی و میلاد دو تا چیز بهتان گفتهاند احساس شهید راه حق و تکفیر شدن در دلهیِ بازار بهتان دست داده,
هنگامیکه بیشتر هموندان اینجا و خود من درست بمانند شما از این بازیها پیشتر داشتهایم. برای نمونه در همان سخنگاه
هممیهن مرا پنج باری اخراج کردهاند (آنهم اخراجهای بلندتر از دیگران) و از نمیدانم چهار هزار و اندی پست, تنها هزار و چهارصد
تاییش بجا مانده که این هزار و چهارصدها هم هر چند ماه یکبار یکی دو تا ازش کم میشود و به تیغ سانسور گرفتار میاید!!
تازه انگار یکبار هم مرا جنجالیترین چهرهیِ هممیهن بازشناخته بودند: پایان نطرسنجی جنجالی ترین فرد:جناب mehrbodجنجالی ترین شد
--
به دیگر زبان, شما اینجا مهربانی بیش از اندازه هم دیدهاید ... ولی من بوارونهیِ دیگران
خوب درکتان میکنم و میدانم ته دلتان چه اندازه میخواهید یکی شما را گوشمالی بدهد
و کتک بزند چه بسا اخراج کند تا احساس اینکه یک کاری انجام دادهاید بهتان دست بدهد.
ولی دریغ, که از این نمونهوار آنارشی مهربانتر پیدا نمیکنید و بیچاره هر بار چیزی گفته دو پیک آنورتر ای وای ببخشاید بانو سارا و من
این روزها به خدا پرخاشگر نیستم و مسلمانستیز نیستم و اسلامستیزم دیگه نیستم گرچه بودم ولی نیستم و ... آورده. افسوس ...
پ.ن.
سند:
سانسورهای سایبری دولت
قربان شما دو هزار دشنام به بنده بدهید یکی را پس نمی دهم اما وقتی قلبم را هدف قرار می دهید بازهم چیزی نمی گویم اما ............. من مسلمانم و بزرگان دینم را از جان دوست تر دارم
سر که نه در پای عزیزان بود
بارگرانیست کشیدن به دوش
نمی دانم چرا شما مرا کینه جو و مغرور و خودشیفته و حساس و لوس و اینچیزها تلقی می کنید شاید هم باشم نمی دانم ولی یک چیز مشترکی بین حلاج بود و بنده و آنهم "او" بود.بارگرانیست کشیدن به دوش
بخدا شما مرا سیلی و شلاق بزنید و به دار بیاویزید و به صلیب بکشید بسیار گواراتر از آن است که "آنان " را دشنام دهید(
من گدایی محبت و لطف و توجه از کسی را ندارم چرا که :
سپاه سیب غلتید از طواف ِ کعبه ی چشمت
که آسیبِ بلا را از مریدانت بگردانی
تا مرید او هستم چه نیازم بغیر؟
که آسیبِ بلا را از مریدانت بگردانی