11-07-2014, 07:52 PM
undead_knight نوشته: اری:))
حدس میزدم که لُر باشی. الان این ظنم قوی تر شد.
(ممنون:e303:)
Nikzad Mehrazmanesh نوشته: خیلی بند تمبونیه :86:
منظورت چیه؟ بند تمبونی یعنی چی؟
undead_knight نوشته: اری:))
Nikzad Mehrazmanesh نوشته: خیلی بند تمبونیه :86:
Bibak نوشته: حدس میزدم که لُر باشی. الان این ظنم قوی تر شد.نبابا لر نیستم،اری در پاسخ به این بود که دیدمش یا نه:))
(ممنون:e303:)
undead_knight نوشته: نبابا لر نیستم،اری در پاسخ به این بود که دیدمش یا نه:))
Bibak نوشته: شوخی بود. آنددها هم چیزی به نام شوخی دارند، نه؟نه نداریم:))
راستی اوضاع احوال چطوره؟ فک کنم الان راحت شدی، پستتو دیدم تو هم میهن.:e303: من که هنوز خدمت دارم.:e152:
Ouroboros نوشته: کباب مجانی نیاز به مهارتهای انگلی بسیار پیشرفته و خست همدانیوار دارد، شما فاقد آن هستید!
چیزی را که مجانی میشود پیدا کرد پول خرجش نکنید.
Mehrbod نوشته: * کسانیکه ولمعطلتر از شمائند:
٠- ویراستاران ویکیپدیا (بیکارترین و دستهیِ کودن که برای "افزایش دانش"! سرگرم هرز دادن زندگی اشاناند {آماج ابر-کژرفته})
١- وبلاگنویسان, بیکاران دوم
٢- فیسبوک: این یکی را همه به کودنی و کودنگری اش آگاهند, شوربختانه همهیِ نزدیکان من هم در آن گرفتار.
٣- کسانیکه روی whatsapp, viber و .. زمان میسوزانند.
٤-
...
١١- دفترچه
...
پارسیگر
مزدك بامداد نوشته: چرا که اینجا خوانندگانی فراوان ندارد و ارزش بالایی برای زمان گذاشتن و نوشتن در آن نیست.
Anarchy نوشته: ببینید دوستان ... درد مزدک هم خلوت بودن اینجاست !! البته من فکر میکنم بقیه دوستانی هم که به هر بهونه ای از اینجا دور شدن ، در واقع مشلکشون همین باشه ...
Dariush نوشته: من از اینکه نسل بعدی من در محیطی بزرگ شود که بهتر از آنچیزی باشد که من در آن بودهام، خوشحال خواهم شد و از اینکه فردا مادر پسرم را به جرم زنای محصنه در زندان نکنند، پسرم (یا نوهام) را ختنه نکنند، برادرم را به جرم شرابنوشی شلاق نزنند و ... .
من نمیدانم براستی اگر همهی آن گذشتگانی که من و دیگران (و خود ِ شما) از بینش والایشان بهره بردهایم، همچون شما به این وضع میرسیدند و به این نتیجه میرسیدند که هر کار ِ سودمندی تنها همانیست که در راستای سوددهی شخصی باشد، ما در چه جهانی بودیم، اما حدس میزنم هنوز ما را با شاش گاو داشتند استحمام میدادند!
ما نمیتوانیم نتیجهی عینی آنچه که پیشینیان ِ ما کردهاند را نادیده بگیریم. اگر یک زمانی پدران ِ بیگناه ِ مرا گردن زدند و به اللهتقدیم کردند ، اگر یک زمانی مادر من را از خانه بیرون کردهاند به این خاطر که نمیتوانستهاند دلیل نازاییاش را برطرف کنند.
اگر یک زمانی بوده که دوستم در زنجیر شرم از اینکه در کودکی مورد ِ تجاوز واقع شده فشرده میشده و ... به این خاطر بوده که یک زمانی و یک جایی، کسانی از ما(از جمله همان آخوند ِ با صلاحیت ِ شما)، چرندیاتی را با موفقیت رواج دادهاند. اکنون زمانیست که ما میبینیم تا حد زیادی نسلهای گذشتهی ما درغرب توانستهاند این زنجیرها را از پای نسلهای آیندهی خویش باز کنند. من هم اگر بتوانم با آن مازاد ِ انرژیای که اینجا و گاهی جاهای دیگر صرف میکنم، بندی را از پای کسی باز بکنم، به خودم افتخار خواهم کرد.