Dariush نوشته: مهدی جان، من همانطور که گفتم اهلِ بازی سرعتی به هیچ عنوان نیستم و اگر بازی زمانِ نامحدود میداشت بیشک بازی من به کلی متفاوت بود. من از تمرکز خودم هزینه کردم و سعی کردم حملاتِ سریعی را پیادهسازی بکنم چون میدانستم اگر اینکار را نکنم و مثل همیشه بازی بکنم، بیشک زمان کم آورده و خواهم باخت. ولی از آنجا که به این سبک عادت نداشتم، علارغمِ آنکه کمی جلو افتادم، نتوانستم انسجامِ خودم را حفظ بکنم. حرکتِ f3 را هم آلترناتیو قوی چندانی نبود در آنجا! مهرهی چندانی برای بازی نمانده بود!
نکته من اینجا بود که حرکت اسب باید نخست به ذهن برسد چون بسیار طبیعی جلوه می کند. هم تهدید برطرف می شد هم اسب گسترش پیدا می کرد. در مقابل حرکت پیاده به شدت شاه سیاه را تضعیف کرد. چون حرکت این پیاده نقش کلیدی در مصیبت های بعدی شاه داشت، برایم پررنگ جلوه کرد. بازی باید با کنترل زمان باشد تا منصفانه و جذاب شود. کنترل زمان بازی اگر بیشتر بود بازی مسلما دقیق تر می شد.
Ouroboros نوشته: آن اشتباه قابل درک است در گذار از میانبازی به پایان بازی بیشترین اشتباهات اتفاق میافتد، سوال من اینست که h3 چه صیغهای بود؟!
بعد خاطرم هست منهم با شما این اشتباه را کردم و در اولین بازی از گشایش آلخین استفاده کردم. اینجا هم سوکولسکی کار دست داریوش داد و او در همان گشایش به شما باخت.
بله آن حرکت هم کاملا اضافی به نظر می رسد. دوباره گسترش طبیعی مهره ها خیلی بدیهی و طبیعی جلوه می کرد تا حرکتی مثل h3.
آن بازی هم که بازی اول ما بود، نبرد جانانه ای بود ولی تفاوتش اینجاست که در آن بازی شما بعد از شروع بازی وضعیتت بازنده بود ولی اینجا داریوش بعد از شروع بازی یک سوار جلو بود. پس درست است که شروع بازی اش سوال برانگیز بود ولی به هرحال نمی توانست از نتیجه انتخابش، ناراضی باشد.