نامنویسی انجمن درست شده و اکنون دوباره کار میکند! 🥳 کاربرانی که پیشتر نامنویسی کرده بودند نیز دسترسی‌اشان باز شده است 🌺

رتبه موضوع:
  • 1 رای - 5 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

داستان عید پوریم چیست؟
#31

pars
[SIZE=3]ادعای های برخی در باره ی كشتار ایرانیان بدست یهود
یا تیتر" پوریم جشن ایرانی كـُشی" درست مانند گزاره ی
پرآوازه ی: " خسن و خسین هر سه دختران مغاویه بودند"
آتشفشانی از ناراستی و دروغ است كه اكنون به گستردگی
بدان میپردازیم.

نخست میبینم كه آیا این داستان درستی تاریخ دارد یا خیر؟
و سپس با فرض درستی این داستان، بررسی خواهیم كرد
كه آیا این رویداد میتواند كشتار ایرانیان بدست یهود شمرده
شود یاخیر!



داستان استر و یا كتاب استر كه از كتاب های گردآوری شده
در تورات است، نمیتواند سند تاریخی بشمار برود، چون
تورات امیزه ای از افسانه ها و الگوری ها وتاریخ است
و پیشفرض ان است كه هر داستانی را نباید تاریخی و
درست دانست، مگر اینكه تواتر و گواهان تاریخی دیگر
باشند و اینكه كل داستان خردپذیر ( منطقی) باشد.

امّا ما می بینیم كه از رویداد های این داستان، كه گویا در
زمان شاهنشاه خشایارشای هخامنش بوده در هیچ جای
دیگر یاد نشده است. هرودوت كه از سیر تا پیاز در باره ی
خشایارشا نوشته، از لشگر كشی های او گواهی داده و
دوست خشایارشا هم نمیتواند شمرده شود، در باره این
رویداد بزرگ كشتار همگانی 70000 تنی در ایران یادی
نكرده و سخنی نگفته!
هیچ كتیبه و یا برگه ای هم از ان زمان بدست نیامده
است كه حتی گوشه ای از این داستان در آن باشد.
برای نمونه، از كوروش و آزاد سازی شهر بابل
هم در توارت سخن در میان است ولی انرا كسان
دیگر هم تایید كرده و حتی منشور كوروش هم پیدا
شده است كه درستی داستان تورات را در باره ی
او میرساند ( كه البته انجا هم او را مسیح خدا و ..
شمرده اند كه باز این ها هم تاریخی نیست و باور
دینی است)
از سوی دیگر،كشوری كه گویا در ان كشتار همگانی
شده و حتی برخی ادعا كرده اند كه ایران تهی از
ایرانیان شده، چگونه تواند بود كه مرزهای ایران
در آنزمان به بیشترین بزرگی خود رسیده و چگونه
خشایارشا از این كشور ت
[/SIZE][SIZE=3]ه[/SIZE][SIZE=3]ی از مردم، لشگر یك
میلیونی درست كرده است؟
آیا در كشوری كه یكروزه 70000 تن را میكشند،
نا امنی و شورش و ناخرسندی مردم پدید نمیاید؟
آیا گریز ها و كوچ ها و .. پدید نمیاید؟
در روند همین " انقلاب اسلامی " چندین هزار تن
كه كشته و اعدام شدند، نزدیك 4 میلیون ایرانی
از ایران گریخته و شورش های خیابانی و مقاومت
مسلحانه پید امد!
ازسوی دیگر، در تاریخ هخامنشیان دیده نشده است
كه انها فرمان كشتار شهروندان ( سیویل یست) ها
را بدهند. اصولاً كسانی كه مالیات میدادند و فرمانبردار
بوده اند، در ایین هخامنشی از كشتار بری بودند و
آنها تنها شورشیانی را كه پادشاهی انها را نمی پذیرفته اند
میكشته اند. این كار با آیین و دین هخامنشیان كه
نمونه ی آن در منشور حقوق بشر كوروش هست،
نمیخواند. بویژه اینكه روزی بدرخواست یك وزیر
و گرفتن پول، فرمان كشتار كمابیش 40000
یهودی را بدهند و وز دیگر به درخواست ملكه !
فرمان كشتار 70000 تن را بدهد!
نكته ی دیگر اینكه ، داستان استر از دید تورات
شناسی هم یك استثناست، چون تنها كتابی است كه
در ان نام " یهوه" یعنی خدای یهودیان برده نشده است.
نكته جالب دیگر اینكه نام های كاراكتر های این داستان،
با نام های خدایان بابلی و ایلامی( عیلامی) مانستگی
دارد. مثلاً "
مردخای " با " مردوخ"، یا " استر" با
"
ایشتار" و " هامان " با " آمّان /آمون
" و " وشتی"
با " مشتی" كه دوتای نخست خدایان بابلی و دوتای
پسین، خدایان ایلامی بوده اند. فزون بر این، همانگونه
كه خدای مردوخ، عموی خدایبانو ایشتار بوده، مردخای
داستان ما هم عموی ملكه استر بوده است!
پس این داستان بیشتر یك الگوری ( allegory )
و یا داستان جانشین( استعاری) است كه جایگزین شدن
خدایان بابلی رابجای خدایان ایلامی را بصورت افسانه
تاریخی نما( history fiction ) است.
فردی ادعا كرده بود كه این مردخای همان است كه در
جای دیگر در تورات، آزاد شدن او از بند بابلی ها
بدست كوروش آمده است. باید گفت كه مردخای یك
نام یهودی است و دو مردخای نباید یكی باشند و
اثبات انهم این بود كه میان این دو رویداد، از زمان
كوروش تا خشایارشا، كمابیش 70 سال جدایی است
و این مردخای اگر همو باشد، باید در زمان خشایارشا،
با یك حساب كوچك سر انگشتی، نزدیك 120 سال داشته
باشد بویژه اینكه نام مردخای در رویداد نخست، بهمراه
نام های دیگر خدایان نیامده و از كاراكتر های مهادین آن
داستان نیز نبوده و تنها نامی از میان نامهای فهرست وار
آزادشدگان بوده است.
در سایت معتبر تاریخ پژوهی لیویوس هم این داستان
بعنوان داستانی كه پایه تاریخی آن گمان الود است یاد
شده و انرا داشتان بامزه خوانده اند.
برخی وجود گور و یا ارامگاه استر و مردخای را در
همدان گواه اورده اند كه باید گفت كه كهنگی این ساختمان
به دوهزار واندی سال پیش بر نمی گردد و روش مهرازی
( معماری) آنهم پسا اسلامی است. از این گذشته، استر
درآن داستان شهربانوی ایران بوده و گور او میبایست
باشكوه و در شوش میبود و نه فرومایه و در همدان.
همچنین مردخای كه گویا در این داستان وزیر هم بوده.
پس این گور ها( مانند بسیاری دیگر از امامازاده ها
و گنبد و بارگاه ها) جعلی و ی در بهترین گمان،نمادین
هستند.

برخی میگویند هرودوت خبر از كشتار نداشته و ننوشته!
بیا گفت كه انگاه هزاران افسانه ی دیگر را هم میتوان
به تاریخ بست و گفت كه هرودوت و یا گزنفون و پلوتارخ
و غیره هم خبر نداشته و ننوشته! مهم اینست كه او ننوشته،
هیچكس دیگر هم ننوشته، پس به فرمان خرد و شیوه ی
پژوهش دانشیك تاریخی، نمیتوان این فرنود " وجود در نفی"
را پذیرفت. بویژه اینكه این یك رویداد كوچك و كشته شدن
یك گربه در زیر گاری نبوده است كه بی ارزش یادآوری
باشد. مبینیم كه خود شاهان هخامنشی هم اگر شورشی را
سركوب و یا كشتار كرده اند، آنرا با دقت در كتیبه ها
داده اند بكنند و نبشته كنند! .

پس از همه اینها میتوان دریافت كه احتمال تاریخی بودن
این داستان سست است و حقیقت این داستان تنها در
الگوری آن یعنی واقعیت تاریخی است كه ناپدید و كمرنگ
شدن ایلامیان را در برابر بابلیان و اسوریان میرساند.


امّا اینك میپردازیم به اینكه با فرض درستی این داستان،
جنایتی از سوی یهود در حق ایرانیان انجام شده یا خیر؟
نخست باید گفت كه این جدایی میان یهود و " ایرانیان "
ساختگی و ساخته ی آماجمند مدعیان این داستان است،
چرا كه در ان شاهنشاهی بنام ایران، شهروندان ایرانی
امیزه و همجوشی ( conglomerate ) از تیره های
گوناگون بوده اند، همچون بابلی ها، پارسی ها، یهودیان،
مادها، پارت ها، مصریان، سكاها، مادهای كوچك
( همان آذرپادگانی ها و تالش ها و گیل ها) وبیش و بیش ...

پس كشته شدن گروهی ایرانی بدست گروهی ایرانی دیگر
بوده است و یك داستان درون كشوری" جنایی" است و
به حقوق جنایی هم بر میگردد و نه به پرسمان نژادی.
برای نمونه اگر در امریكا، گروهی سیاه پوست ، گروهی
سفید پوست را بكشند، نمیتوان گفت كه " سیاهپوستان
مهمان " ! آمریكاییهای " میزبان " را كشتار كردند!
اگر این گروه سیاه پوست، مثلاً كسانی باشند كه یك گروه
كوكلوس كلان سفید پوست را برای دفاع از خود كشته
باشند و سپس سالروز انرا در روز سن جورج مثلاً
جشن بگیرند، نمیتوان تیتر زد :
" جشن سن جورج، جشن امریكایی كـُشی"
مگر اینكه هدف، انداختن فتنه و درگیری در میان
پیورزان ( متعصب های) هر دو گروه باشد كه از
آن میان چیزی به فتنه انگیز هم برسد!

بهرروی با نگاه كردن به این داستان میبینیم كه آغاز
كننده دشمنی، هامان وزیر بوده است كه آماج او هم
پست منشانه، یعنی بدست آوردن جاه و زدودن رقیب و
بدست اوردن دارایی های او و به بردگی كشیدن یك
گروه و تیره به تمامی، بوده است. این هامان دارای
پسران و دار دسته همكاران و همدستان در هر شهر
بزرگ بوده، ( مثلان باند رفسنجانی وپسرانش را
در ایران با هواداران او در سپاه و بسیج و اداره
ها و غیره درنگر بگیرید و یا باند مصباح یزدی و
مدرس حقانی و غیره)
او به بهانه اینكه مردخای و یهود تنها در برابر خدای
خود و نه در برابر خشایارشا تعظیم میكنند، اندیشه ی
شاهنشاه را برآشفته و با دادن پولی هم فرمان كشتار
و بردگی انها را گرفته .
یعنی او كسی بوده كه بهر دیگران چاه كنده است.
( و البته سپس خود در همان چاه خود كنده افتاده)
سپس بخت با یهود یار بوده كه استر زن زیبایی بوده
و به دربار خشایارشا راه یافته بوده و مردخای از این
برگ برنده برای نگهداشت یهود از نابودی سود
برده و فرمان " دفاع از خود" را گرفته : " شاهنشاه
به آنها پروانه داد كه برای نگهداشت جانهای خود
پایداری كنند و هر كسی و گروهی را كه قصد ازار
ایشان را داشته باشد، بكشند و غارت و برده كنند".
كه البته یهود از همه این اختیارات كه بدانها داده
شده بود سود نبرده و تنها به كشتن كسانی كه قصد
كشتار انها را داشته اند بسنده كرده اند، انهم تازه
بدست مامورین شاهنشاهی ، چون خودشان كه ارتش
و یا گروه جنگی كارازموده نبوده اند. یعنی دست به
هیچگونه غارت و چپاول و به بردگی كشیدن هم
نزده اند، كه نشان میدهد كه آماج پست منشانه برای
پولدار شدن و برده دار شدن هم نداشته اند. پس این
كشتار كه به انها نسبت داده میشود، ابتدا به ساكن از
سوی یهود نبوده و برای هیچ چیزی نقشه كشی نشده
بوده است و تنها جنبه ی واكنشی ( انفعالی) و پدافند
از خود را داشته است. زمانی یك كشتن، پست منشانه
و قتل عمد است كه از پیش برای رسید به سودی
برنامه ریزی شده باشد، مانند نقشه ی هامان بر كشتار
یهودیان. در حالیكه یهود هیچ انگیزه ای نداشته است كه
مردمی را كه سبب ازادی آنان از بردگی و بندگی بوده
اند، همینجوری برای تفریح ! كشتار كنند!.
تازه این پدافند از خود هم نه خودسرانه، بلكه با
داشتن فرمان قانونی خشایارشا كه لابد مصلحت
كشور خود را بهتر از مدعیان كنونی میدانسته،
كاملاً بصورت قانونی و مشروع انجام شده است
و خشایارشا هم خود ایرانی بوده !

پس از هر سو كه به این داستان نگاه كنیم، خرد و
گواهان و تاریخ به ما میگویند كه این ادعا ها، بیپایه
هستند و در هر گزینه ای گنهی متوجه ایرانیان یهودی
نبوده و شاه هم هیچ گناهی بر گردن ندارد.

امّا اكنون بپردازیم كه چرا و به چه انگیزه ای گروهی
چنین داستان هایی را درست میكنند و انهم ساده است:
میدانیم كه یكی از ویژگی های فاشیسم، یهودی ستیزی
است و اسلام و جمهوری اسلامی ، ایین و حكومتی
فاشیستی هستند كه یك پای ثابت سیاست انها یهودی
ستیزی و اسرائیل ستیزی است. پیشتر ، از پس سال
57، كه اسلام مانند اكنون رسوا و رنگ باخته نبود،
به همان یهودی ستیزی دینی كه از عربستان 1400
سال پیش با كشتار بنی قریه و دیگر یهودیان بیگناه
آغاز شده بود، بسنده میشود و چاشنی هایی مانند اشغال
قدس شریف و خوردن حق برادران مسلمان فلستینی
و غیره میپرداختند. پس از انیكه مردم از اسلام زده
شدند و دیگر كسی فلستینی ها را كه برای صدام،
قاتل ایرانیان جشن میگرفتند، برادر دینی خود نمیدانست،
و كم كم روحیه ملی گرایی و ایران دوستی رو میامد
( بطوریكه بیشتر از مدال های طلای الله و محمد و حسین و
علی، مدال های طلای فروهر و ایران و سرباز هخامنشی
و .. فروخته میشود!)، سران حكومت فاشیستی هم روی
این موج سرمایه گذاری كرده و مثلا از انرژی اتمی ملی
كه حق مسلم ماست!، سخن گفتند و پس از سالها، در 22
بهمن، مهدی بازرگان و زنان بی حجاب آنزمان را هم
نشان دادند و در باب یهودی ستیزی هم پورپیرار كه
همه تاریخ را توطئه یهود میداند، به كمك انها امده و این
داستان را با جعلیات خود آراسته و پیراسته كردند تا
مگر گروهی از ملی گرایان و ایران دوستان ناآگاه
را با نفرت افكنی بسوی یهود، در پشت سر خود در
لشگر فاشیسم بكشانند و از ناسیونالیسم و ناسیونالیست
های ناآگاه و بیسواد هم سواری بكشند.
البته در این میان ، هواران پا توركی و پان عربی هم
به این داستان ها دامن میزنند و از حماقت جمهوری
اسلامی كژ سود میبرند ، چون میدانند كه یك جنگ
میان ایران و اسرائیل، هر دو ملت شریف و بافرهنگ
و هوشمند و خدمتگذار به بشریت را نابود و یا ناتوان
خواهد كرد و تورك و تاتار و تازی میتوانند بر ایران
و یا بخش هایی از ان چنگ اندازی كنند و اسرائیل را
هم غارت و لگد مال نمایند.

مزدك بامداد

[/SIZE]

خرد، زنـده ی جــاودانی شنـــاس
خرد، مايــه ی زنــدگانی شنـــاس
چنان دان، هر آنكـس كه دارد خرد
بــه دانــش روان را هــمی پــرورد
پاسخ
#32

[FONT=&quot]بابا جان پاک کن این دروغ نگاری جهود رو چون در غیر اینصورت باید بگوییم استر یک بی شرف ایران ستیز بود ![/FONT]
پاسخ
#33

Persepolis نوشته: [FONT=&amp]بابا جان پاک کن این دروغ نگاری جهود رو چون در غیر اینصورت باید بگوییم استر یک بی شرف ایران ستیز بود ![/FONT]

کی ، چی رو پاک کنه دقیقا ؟؟ ما اینجا موضوع رو به طور کامل بررسی کردیم که ...
پاسخ
#34

Anarchy نوشته: کی ، چی رو پاک کنه دقیقا ؟؟ ما اینجا موضوع رو به طور کامل بررسی کردیم که ...

[SIZE=3]این پایینی رو باید پاک کرد البته نه در اینجا بلکه در ذهن و افکار !!
نقل قول:با نگاه كردن به این داستان میبینیم كه آغاز
كننده دشمنی، هامان وزیر بوده است كه آماج او هم
پست منشانه، یعنی بدست آوردن جاه و زدودن رقیب و
بدست اوردن دارایی های او و به بردگی كشیدن یك
گروه و تیره به تمامی، بوده است.[/SIZE]
و البته در دو ارسال پیشترم در این جستار گفتم این داستان رو از نظر عقلی و شعوری نمیتوان پذیرفت همانند فیلم ضد ایرانی 300 و ضد شاه شاهان خشایارشا
پاسخ
#35

داستان عید پوریم به احتمال قریب به یقین واقعیت تاریخی‌ ندارد ، تازه اگر با داستان هم پیش برویم هامان و قوم او که خشایار شاه آنها را کشت ایرانی‌ نبودمد ادومی بودند!

"A Land without a People for a People without a Land"


پاسخ
#36

Theodor Herzl نوشته: داستان عید پوریم به احتمال قریب به یقین واقعیت تاریخی‌ ندارد ، تازه اگر با داستان هم پیش برویم هامان و قوم او که خشایار شاه آنها را کشت ایرانی‌ نبودمد ادومی بودند!
[FONT=&amp](هامان = اومان، هومن، [/FONT] [FONT=&amp]هومان[/FONT][FONT=&amp]) [/FONT][FONT=&amp]نامی اوستایی هست که در شاهنامه هم آمده.[/FONT]

[FONT=&amp]هئو- هو، مترادفه با خوب و نیکو.. هامان(هئومان) یعنی نیکومنش[/FONT]
[FONT=&amp]در کتاب استر که هامان(نیکومنش) و پدرش همداتای(همزاد، جم) نامبرده شده اند و نام قبیله آنها هم اجاجی(دوردست و بالایی) قید شده. [/FONT]
-------
[FONT=&amp]یک ایران‌‏شناس و استاد زبان‌‏های ایران باستان معتقد است؛ اگر از مقطع کارشناسی تا مقطع دکترا، تنها دو واحد ادبیات و زبان‌‏های ایران باستان تدریس می‌‏شود؛ بدون شک فرهنگ و تاریخ ایران را به ریشخند گرفته‌‏اند[/FONT] !
پاسخ
#37

[FONT=&amp]این افسانۀ یهودی استر از بیخ غرض خاصی داشته اما هر چه هست رویداد واقعی تاریخی نیست.
[/FONT] [FONT=&amp]عید پوریم قبل از نوشته شدن کتاب استر جشن گرفته میشده و این رمان ساختگی استر سعی در توجیه این جشن کرده‌ است!
به نظر میرسه این داستان تخیلی بیشتر یک نوع عقده‌گشایی به خاطر استخفافی است که در طول تاریخ بر یهود رفته ‌است که بعدها ضمیمهٔ کتاب مقدس شده‌است. [/FONT] [FONT=&amp]جالب اینست که این داستان جزو کهنترین اشارات به سامی‌ستیزی(شما بخوانید یهود ستیزی[/FONT]Anti-Semitism)[FONT=&amp] است که ظاهرن در ازمنه‌ٔ باستان هم رایج بوده. البته بنیاد آن بر اتهامات دیگری بوده ‌است و ربطی به توهم برتری نژاد آریا و اینگونه مزخرفات ندارد[/FONT].
[FONT=&amp]و شوربختانه این ماجرای تخیلی دستاویزی بوده‌ است برای ننگی چون پورپیرار (دروغ نگار ج.ا) که قصد دارند تاریخ باشکوه ایران باستان را تخریب کنند و نمی توانند تاریخ باشکوه پیش از اسلام در ایران را ببینند ![/FONT]
پاسخ


موضوعات مشابه ...
موضوع / نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: