Russell نوشته: درود به داریوش عزیز
با توجه به پست آخرت که گذاشته بودی و پست اخیرت در تاپیک "عرفان چیست؟" در همین غیبت کوتاه کلی نگرانت شدیم، گویا در تب و تاب شدیدی هستی؟
درود دوست فرهیختهی من.(پوزش بابت دیرکرد در پاسخگویی، اینترنت من ناگهان قطع گشت)
چیزیست شبیه به همین که میگویی. من هیچ دوست نمیدارم در جایی عمومی چون اینجا، برای مصائب و احساساتِ خود سیرک بر پا کرده و حوصلهی دوستان را بسوزانم؛ خود از بیزاریجویانِ inject کردنِ احساسات شخصی به دیگران هستم.
خردگرایی منزلیست در انتهای مسیری طولانی و یکطرفه. من نیز گرچه این روزها به چشم خویش ویرانیِ ذهن و روانام را نظارهگر بوده و میبینم خود را همچون درختی خزانخورده که برگهایش یک به یک بر مرکبِ باد مینشینند، اما از هماکنون برگهای نو برای رُستن بیتابی میکنند. با این روزها ناآشنا نیستم، پیش از این نیز یکبار چنین چیزی را تجربه کرده بودم و آن زمانی بود که از خواب ایمان مذهبی پریده و شهامتِ خود را سپردن به دامانِ خردگرایی به جان خریدم. تجربهای بس روانگداز بود؛ اینبار نیز هیچ از آن دست کم ندارد و بسا که از آن پرزورتر نیز هست. بیشک اگر توانِ ادامه دادنِ مسیری که در آن هستم را داشته باشم، داریوشی زاده میشود که هرگز با این که هست همسنج نخواهد بود. ورنه همان به که نباشم.
کسی رحم و شفقت از جهان هرگز ندیده و ما همگی گلادیاتورهایی هستیم که ناگهان خود را میانهی میدان نبردی مییابیم که از هرسویش جنگویانی چند با گرزهای گران و شمشیرهای برآهیخته بر ما یورش میآورند! یک دم برای گلایه کردن به ناعادلانه بودنِ این «بازی» ِ ناخوانده، کافیست برای برباد رفتنِ سرمان! و این تنها توصیفیست بیمقدار از جهان بیرون. اما آنکس که در اندیشهی معمای هستی شد و خود از گلههای گوسفندها رهاند، آنکس که بر کردارِ خردورزانه ارج نهاد و آنکس که همچون ماهیِ بیجان خود را به دست رودِ خروشان نَسِپُرد و خیالِ رفتن بر پاد جهتِ رود را داشت، چه دام و دانهها که بر سر راه خویش خواهد یافت و چه خطرها که به جان خواهد خرید.
من دیری بود که خود را رستگار میدیدم و خرسند از اینکه هفتخوان رهایی را گذراندهام. اما دیدم چه خیالهای خامی در سر داشتم و خود را چه ساده میفریفتم.
سخن در این مورد بسیار است راسل عزیز و من چون نمیتوانم شرح ماجرا را با جزئیات بگویم(شوربختانه) ، ناگزیر سخنانام همگی از مبهمگویی خارج نخواهند شد. و همچنین چون قصد سر بردن حوصلهی شما و دوستان را ندارم، بیش از این به این موضوع نمیپردازم.
:e303: