reactor نوشته: ولی مصرف مواد در هر صورتی خیلی وجه مثبت سیاستمدار رو خدشه دار میکنه! فردی که مواد مصرف کنه اگر بخواهیم فقط در جایگاه یک انسان بهش نگاه کنیم همین مصرف مواد خیلی روی تصمیم گیری هاش تاثیر گذاره! ساده ترین شکلش مصرف گراس و حشیشه! من دوست هایی دارم که بخاطر مصرف گراس تقریبا نیمه *سخل هستند. از مواد سنگین و صنعتی که دیگه ننویسم بهتره!
بله درسته ، ولی مصرف مواد مخدر بین سیاستمداران و هنرپیشگان یک جورهایی تبدیل به سنت شده .
reactor نوشته: در مورد عموم مردم با شما هم عقیده ام. چند وقتیه شروع کردم تاریخ رنسانس اروپا رو میخونم و به این نتیجه رسیدم که الاغ بودن عامه مردم در تمام ملل ارثیه و کاری نمیشه باهاش کرد و باید با یک اهرم زوری حکومت بدست نخبگان بیوفته و اون ها قدرت رو بدست بگیرن و بقیه مردم رو زوری در راه پیشرفت و آگاهی قرار بدن وگرنه واقعیت اینه که عامه مردم الاغ هایی هستند که قدرت اگر هر چقدر چوبشون بزنه و حمالی ازشون بکشه دم نمیزنند. فقط با آگاهی دادن میشه عامه ایران رو مثل اروپا به قشر فرهیخته تبدیل کرد که اون هم وقتی حاصل میشه که قدرت دست نخبه ها باشه! در هر دو صورت هیچ فرقی بین مردم ایران و اروپا و هیچ جای دیگر دنیا وجود نداره!
درسته ، عامه مردم در هر کشوری معمولن یا بیسواد هستند یا در زمینه روابط بین الملل و امور سیاسی بی شعور و هرگز توانایی درک مسائل درست از غلط رو ندارند و نمیتونند حرکت های طرف مقابل رو پیشبینی کنند ، همان طور که هرگز پیشبینی نمیکردند که کشور های دیگر ریاست جمهوری ا.ن را به رسمیت بشناسند .
این که بیایم بگوییم مردم در زمینه سیاسی و روابط خارجی قدر الاغ هم نمیفهمند حرف توهین آمیزی نیست ، همان طوری که مثلن من در مورد صنعت نساجی قدر الاغ نمیفهمم و شاید خود شما مثلن در مورد فلان داستان آگاهی نداشته باشید و چیزی ندونید .
در رابطه با مسایل سیاسی که تاثیر مستقیم بر روی زندگی مردم داره و از طرفی باید با سیاستمداران و نخبگانی طرف شد که معمولن بهره هوشی بالای 140 دارند و یکی دو نفر هم نیستند اگر فهم و شعور وجود نداشته باشد و شخص سیاستمدار یا رهبر اون جامعه از بهره هوشی کمتری برخودار باشه و عامی فکر کنه - مثل خمینی و موسوی و ا.ن و کروبی و رهنورد و ... یک کشور رو به باد فنا میدهند و به هیچ عنوان نمیتونند در رقابت با سیاستمداران کشور های دیگه پیروز بشند و در نتیجه کشوری مثل ایران از جایگاهی که در دوران پهلوی داشت به جایگاهی که در جمهوری اسلامی دارد تنزل پیدا میکنه و اگر همین وضع موجود حفظ شود به جایگاه کشور هایی مثل افغانستان و کومور و اوگاندا و ... و دست آخر به جز یک اسم آن هم در کتب تاریخی چیزی ازش باقی نخواهد ماند .
برای همین من با شعار ها و قوانینی مثل این که هر کسی حق دارد کاندیدای ریاست جمهوری شود و حکومت موظف است هزینه تبلیغاتش را تامین کند به شدت مخالفم و البته جمهوری اسلامی هم با سوء استفاده از همین داستان مستند هایی میسازه و نشون میده که یک مشت ابله کاندیدای ریاست جمهوری شدند و در نتیجه وجود نهاد هایی مثل شورای نگهبان توجیه پذیر میشود .
در صورتی که باید قوانینی موجود باشد که بگوید هر کسی که تحصیلات کافی در زمینه علوم سیاسی داره و تونسته پله های ترقی رو بالا بره و به مقام هایی مثل سناتوری در سنا و ... برسه میتونه برای ریاست جمهوری خودش رو کاندید کنه ، چون ثابت کرده که هم تواناییش رو داره و هم استعدادش رو و هم شعورش رو و البته تجربش رو، تنها نقش مردم این وسط باید مشخص کردن این موضوع باشه که آیا این فرد یا افراد توانسته اند خواسته هایشان را برآورد کنند به گونه ای که کشور را به باد فنا نداده باشند یا خیر و اگر نتوانسته اند فرد دیگری که واجد شرایط باشد را جایگزین کنند .
متاسفانه یک باور اشتباه همگانی در ایران وجود داره که البته ناشی از همون دلایلی هست که بالاتر گفتم و اون اینه که سیاستمدار باید مردمی باشه و داخل مردم سر برآورده باشه و مردم قبولش داشته باشند و ... و به هیچ عنوان به این قضیه مانند یک حوضه ی تخصصی نگاه نمیکنند ، در صورتی که همان طور که یک راننده تریلی نمیتواند خلبان بوئینگ 747 بشود و برای این کار سوای داشتن دانش لازم بیش از 20 هزار ساعت پروازی لازم است (تجربه) ، یک سبزی فروش یا کشاورز یا رفتگر و یا حتی یک فرد تحصیل کرده در علوم سیاسی ولی بی تجربه هم نمیتواند وارد حوضه سیاست بشود و اگر به چنین افرادی قدرت داده شود ازشان چنگیز خان و خمینی و خامنه ای و احمدی نژاد و پینوشه و هیتلر و ... بیرون می آید .
اگر همین موسوی که مردم چهار چنگولی آویزانش شده اند (با فرض اینکه گماشته ی حکومت برای کنترل توده ها نیست) قدری شعور سیاسی و قدرت رهبری داشت تا کنون 100 بار اوضاع سیاسی و حکومت ایران را دگرگون کرده بود با آن پشتیبانی و ساپورت عظیم مردمی پشتش .
اصولن مردمی که برای آب و برق مفتی و روزی 500 تومان پول نفت و بیضه اسلام انقلاب میکنند و همه ساله به جای اینکه به فکر پیشرفت مملکت و تولید کار و آبادانی باشند به فکر آتش کشیدن پرچم این و آن هستند و به مناسبت های صد تا یک غاز تعطیلی چپ و راستی دارند و چیزهایی از این دست ، خودشان با صدای هر چه بیشتر دارند به جهانیان اعلام میکنند که دو دست مان هم همانند دو پایمان بر زمین است و گوشهایمان دراز و آماده برای کولی دادن هستیم ، و طبیعی است که کشور های دیگه این از این فرصت استفاده کرده و شروع به بهره کشی از آن کشور میکنند .
ولی در شرایطی که (با عرض پوزش فراوان) این صدای عَرعَر همگانی به گوش سایرین نمیرسد ، آنها در رابطه با عملکردشان با این جامعه با دقت برخورد میکنند و به جای کولی گرفتن ازشان رابطه ای دو طرفه را باهاشون برقرار میکنند و در نتیجه کشور و جامعه پیشرفت میکنه - مثل چین ، آلمان ، ژاپن و خیلی های دیگر .[color="silver"]
---------- ارسال جدید اضافه شده در 09:14 pm ---------- ارسال قبلی در 09:09 pm ----------
[/color]
kourosh_bikhoda نوشته: طبیعیه که هر حکومتی در برابر شورش و عصیان شمشیر و تفنگ بلند میکنه. ولی در زندان ها و شکنجه گاه های شاه، دانشجویان و افراد غیر مسلح زیاد بودند.
بله زیاد بودند ، کما اینکه در زندان های همین آلمان هم زیادند و فقط شکنجه جسمانی نمیشوند و به جایش روزانه 23 ساعت در سلول های انفرادی نگه داری میشوند ! هر حکومتی با کسانی که قصد نابودی اش را کرده اند برخورد میکند .
و البته در اینکه دوران پهلوی یک دیکتاتوری نیم بند بود هم شکی نیست ، ولی همان دیکتاتوری توانسته بود شرایط خوبی را برای زنگی مردمش فراهم کند و حتی بنا به اعتراف خود وابستگان به جمهوری اسلامی هم در دوران شاه تنها آزادی سیاسی وجود نداشت ، یا بهتر بگویم آزادی سیاسی در ایران خیلی خیلی به دور از استاندارد های آزادی های سیاسی در کشور های دیگه بود و هر اعتراض و نقدی به تلاش برای نابودی حکومت برداشت میشد .
خدای ار به حکمت ببندد دری - به کرمک زند قفل محکم تری