Angela نوشته: شما این همه که دارید وقت میذارید مهارش کنید, اگه میخواستید طبیعی ارضاش کنید که بهتر بود, وقت و انرژی تون هم کمتر گرفته میشد!
فکرتون هم اینقدر مشغول نبود!
شک دارم اساسا!
حالا گفتم قرصی چیزی شاید باشه بخوریم زود خوب بشه
این همه علم و فناوری و پزشکی آخه!!
یه مدت هم میخواستم صیغه کنم.
حتی دامادمون گفت اگر بخوای من برات پیدا میکنم.
البته بعد از اینکه فهمید ازدواج واسه من کاملا منتفی است و هیچ راهی نداره.
ولی خب من حساب کردم اگر من این کار رو بکنم اونوقت فردا دامادمون کار مشابهی بکنه و زندگی خواهرم خراب بشه چی!!
کلا جالب و الگو و پشتوانهء خوبی نیست دیگه. نه؟
من نمیخوام خانوادم کوچکترین آسیبی ببینن. بخصوص مادرم. ترجیح میدم تا آخر عمر عزب بمونم اما مادرم راحت و ازم راضی باشه منم راضی ترم. نمیخوام کوچکترین فشار و رنجی رو بهش تحمیل کنم. پول هم داشته باشم خب برای زندگی خودم و مادرم لازم دارم.
کلیتش سکس برای من مهمترین مسئلهء زندگی نیست. قدرت و آرامش و راستی برام مهمتره و اگر اینا رو داشته باشم درحد حداقل راضی هستم.
ولی خب اذیت میکنه و وقت و انرژی ازم میگیره.