01-10-2013, 09:59 AM
در این جستار به شناخت پوچگرایی و سود و زیان این نگرش می پردازیم.
چرا بده؟ یا چرا خوبه؟
چرا بده؟ یا چرا خوبه؟
آمد شدن تو اندرین گیتی چیست؟
آمد مگسی پدید و ناپیدا شد!
آمد مگسی پدید و ناپیدا شد!
نقل قول:روا بودن هر چیزیعنی اصلا درست و نادرستی در کار نیست،سود و زیان در کار نیست.ارزش زندگی دیگران معادل زندگی خودت هست=بی ارزش
نقل قول:نهیلیسم تقریبا در اکثر تعاریف معنا و ارزش وجود رو زیر سوال میبره(و یا جنبه هایی از وجود).خب هر چند مفهوم نهیلیسم و شناخت اون به چند صد سال اخیر بر میگرده ولی رگه هایی از افکار نهیلیستی رو در ایدولوژی های دیگه هم میشه دید.پیشرفت نهیلیسم به عنوان یک مفهوم از زمانی شروع میشه که نهیلیسم خودش رو به رسمیت میشناسه و بی معنایی و بی ارزش بودن جهان رو صریحا ابراز میکنه در صورتی که نهیلیسم در اشکال قدیمی بیشتر به صورت غیر مستقیم به این موضوع میپردازه. اولین و مهمترین سوال در اینجا اینه که چرا وجود از نظر یک متفکر نهیلیست بی معنا و بی ارزشه؟برای این سوال باید کمی به عقب برگشت،برای قضاوت هر چیزی انسان ها از یک مدل بهره گیری میکنند.یعنی وقتی گفته میشه چیزی "خوب" یا"بد"هست شخص با رجوع به یک مفهوم یا چیز و مبنا دادن اون برای مقایسه به این نتیجه میرسه(و فکر نمیکنم هیچ راه ممکن دیگه ای برای قضاوت وجود داشته باشه)خب برای متفکر نهیلیستی که وجود رو به طور تمام فاقد ارزش و معنا میدونه آیا مبنایی وجود داره؟این به معنا هست که شخص "وجود فعلی" رو بی ارزش و بی معنا میدونه نه "وجودی که در ذهن خودش داره" مگرنه مبنایی برای این اظهار نظر وجود نداره. پس با این دید نهیلیسم "وجودی که هست" رو با "وجودی که باید باشه" قضاوت میکنه(بنابراین حالا گسترش مفهوم نهیلیسم به موارد که ظاهرا نهیلیستی نیستند واضح تر میشه) به عنوان مثال ادیان فکر میکنند که با نهیلیسم مبارزه میکنند به این خاطر که به جهان یک حس جهت دار بودن میدند، ولی آیا واقعا اینطوره؟ در واقع اونها با دادن یک معنی وهمی به زندگی باعث رد معنای واقعی اون میشند(و وجودی که هست رو به وجودی که باید باشه ارجاع میدند)
undead_knight نوشته: خب مسئله اینجاست که پوچ گرایی یا به قولی نهیلیسم اینقد طرف داران کمی داره که پیدا کردن کسی که به نفعش استدلال کنه کمه اگر دیدم کسی نیست خودم این نقش رو شاید به عهده بگیرم:)
هرچند در جاهای دیگه هم جسته و گریخته در مورد نهیلیسم چیزهایی گفتم ولی شاید بشه خیلی ساده به این شکل گفت:
یعنی اصلا درست و نادرستی در کار نیست،سود و زیان در کار نیست.ارزش زندگی دیگران معادل زندگی خودت هست=بی ارزش
(البته تفکر پارادوکسیالی هست چون اگر خودکشی مشکلی نداشته باشه ادامه دادن و رسیدن به مسائل دیگه از پایه مضحکه)
Mehrbod نوشته: اینها پوچگرایی اخلاقی بود، پیوندی به پوچگرایی نداشت.آهان!
«پوچگرایی» بکوتاهی میشود نباوریدن به اینکه جهان و زیستن آماج ویژهای دارند.
نمونه پوچگرای خوب صادق هدایت.
پ.ن.
برابر درستتر هیچگرا است (nihil=هیچ).
SAMKING نوشته: آهان!
ته تهش قرار هست که نابود بشیم دیگه نه؟
انسان و زمین و منظومه شمسی و ... در آخر همه چیز نابود میشن مگه نه؟
پس آماج ویژه چی میشه؟
Mehrbod نوشته: اینها پوچگرایی اخلاقی بود، پیوندی به پوچگرایی نداشت.نه اینها توضیح پوچ گرایی از نگاه آبزوردیستی بود:)
«پوچگرایی» بکوتاهی میشود نباوریدن به اینکه جهان و زیستن آماج ویژهای دارند.
نمونه پوچگرای خوب صادق هدایت.
پ.ن.
برابر درستتر هیچگرا است (nihil=هیچ).
نقل قول:Any of various philosophical positions that deny that there are objective foundations for human value systems.
Mehrbod نوشته: در جهان ما چیزی نابود نمیشود (+ آفریده هم نمیشود)، پس نه.خب تا اینجای جستار من به این باور رسیدم که:
آماج ویژه را نمونه برمیشماریم، شما میباوری که گرچه خدا نیست، ولی پدید آمدن زندگی
فرنود ویژهای دارد و بگوییم ما اینجا هستیم تا از راز هستش و کهکشانها سردر بیاوریم.
یک پوچگرای اینجا میگوید ما اینجا هستیم و بس. نه زندگیامان آماجی دنبال میکند نه جهان هستش نیازی به آماج و آماجمندی دارد.
پوچگرایی پیوندی به انگیزههای خویشکُشانه و اینها هم ندارد، بسیاری از پوچگرایها
آدمهای شادی هم هستند و از زندگی خوشی میبرند، ولی نیازی به آماج نمیبینند.
SAMKING نوشته: خب تا اینجای جستار من به این باور رسیدم که:
ما میتونیم یک آماج کوتاه مدت داشته باشیم و با اون خوش باشیم
تا زمانی که به اون آماج برسیم و دیگه آماجی نداشته باشیم و نتونیم آماج نویی پیدا کنیم
و اینکه در پایان نیهیلیسم انتظارمون رو میکشه
دیر و زود داره ولی سوخت و سوز نداره!
برای نمونه در این مورد که گفتی:
فرض میکنیم که 1000 میلیون سال گذشت و انسان هم باقی ماند و کامل و کاملتر از قبل شد و به آماجِ"پیدا کردنِ راز هستی و کهکشانها" دست یافت.
پس از آن چه؟
نیهیلیسم؟
undead_knight نوشته: من بیشتر به چرایی پوچ گرایی میپردازم که اینبار هم متاسفانه باز هم دچار سندرم"همه چیز بدیهیه!"شدم:))