نامنویسی انجمن درست شده و اکنون دوباره کار میکند! 🥳 کاربرانی که پیشتر نامنویسی کرده بودند نیز دسترسی‌اشان باز شده است 🌺

رتبه موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

تاریخ معاصر ایران
#1

دوستان لطفا در مورد تاریخ معاصر ایران نظراتتون رو اینجا بگید اینکه چقدر آگاهی و اطلاع دارید. مثلا آیا به نظر شما اگر حکومت پهلوی را از تاریخ ایران حذف کنیم ایران الان دچار چه سرنوشتی بود؟ یا اگه همون مجلس مشروطه ادامه پیدا میکرد الان ایران پیشرفته تر بود یا رضا شاه باعث شد ایران گامی بسیار بزرگ به جلو بردارد در همان زمان؟
پاسخ
#2

مثل اینکه کسی استقبال نکرد. من خودم هم غیر از همون مطالب کلی در مورد تاریخ مشروطه و قاجاریه و رضاه شاه و... اطلاع چندانی ندارم. عامل زدن این تاپیک برای من چند تا لینک تو بالاترین در مورد میرفطروس که کلی بهش حمله کرده بودن و همچنین یکی از همکارام هست که همیشه در مورد تحولات اجتماعی از زمان قاجار تا پهلوی حرف میزنه و من حرفاش برام خیلی جالب هستن. یه بار هم بهش پیشنهاد کردم یه کتاب بنویسه گفت حوصله نداره. گفتم شاید یکی دیگه هم اینجا بین ما باشه که اطلاعاتی جامع و کامل شبیه اون داشته باشه. ولی در کل خیلی علاقمند شدم به دونستن در مورد تحولات اجتماعی و نقش هر کدوم از حکومتها و افراد در این تحولات در صد و خورده ای سال اخیر. مجبورم خودم برم کلی منابع و کتاب پیدا کنم بخونم. :D
پاسخ
#3

مطلبی که میرفطروس گفته چی هست شیرین جان؟
پاسخ
#4

نمیدونم چی گفته بوده. ولی تو بالاترین که بهش حمله کرده بودن گفته بودن انگار از مصدق بد گفته و از پهلوی ها طرفداری کرده.
پاسخ
#5

این لینک یوتوب هست. من نمیتونم ببینم. :
پاسخ
#6

shirin نوشته: نمیدونم چی گفته بوده. ولی تو بالاترین که بهش حمله کرده بودن گفته بودن انگار از مصدق بد گفته و از پهلوی ها طرفداری کرده.

فکر کنم منظورت کتاب آسیب شناسی یک شکست میرفطروس باشه...ایرانی جماعت همیشه همینه که یکی رو میکنه بت.من کل کتاب رو نخوندم اما یه مصاحبه میرفطروس رو خوندم .خلاصه حرفش اینه که 28 مرداد در واقع کودتا نشده.خیلی هم بی طرفانه گفته،نه اینکه از مصدق بد بگه یا از پهلوی طرفداری کنه...

این مطلب در همین مورد هست:

انجمن پژوهشی ایرانشهر گفت‌وگوی مسعود لقمان با علی میرفطروس درباره تاریخ، تاریخ‌نویسی و سیاست در ایران معاصر
پاسخ
#7

کیست که برتری رضاشاه را بر شاهان قاجار انکار کند . و نداند آن مرحوم چه زحماتی برای ایران نوین کشید . كه ظرف 15 سال مملکت را از هیچ به همه چیز رسانید . امامشكل او این بود كه به تمرین و ترویج دموکراسی باور نداشت . نهالهای دموکراسی مشروطه را با قهر خودکامگی درهم شكست . منقدین و روشنفكران را از میان برداشت .
شخصیت های فرهیخته ومستقل و سران قبایل را از صحنه سیاست بیرون راند . مراتع رویش رجال سیاسی یعنی احزاب را خشكانید . صحنه سیاسی كشور و مجلس ملی را از نخبگان تهی كرد . رجال برجسته و حتی شاعران ملی و انقلابی از جمله میرزاده عشقی و فرخی یزدی را ترور كرد و ملك الشعرای بهار را زندانی نمود . میرزاده عشقی در باره حذف آزادیهای مدنی و بنیاد خفقان و استبدادی دیگر چنین می سراید . این كاخ كهن خراب می باید كرد / این شهر به خون خضاب می باید كرد آزادی از انقلاب اول شد حذف / بار دگر انقلاب می باید كرد . رضا شاه در ایران و آتا ترك در تركیه همزمان زمام امور كشورشان را در دست داشتند . اما آتاترك به دموكراسی باور داشت و بر سكه های رایج كشور نوشت حاكمیت از آن ملت است . و رضاشاه به خودكامگی روی آورد . نتیجه این شد كه تمام اقدامات تجدد خواهانه اش با حمله خارجی یك شبه بربادرفت و رشته ها همه پنبه شد . در سوم شهریور هزار و سیصد و بیست 3/6/1320كشورایران از زمین و دریا و هوا مورد تهاجم قرار گرفت و نیروهای متفقین روس و انگلیس و آمریكا از سه محور وارد ایران شدند . در حالیكه نه ارتش و نه نیروهای مردمی واكنشی نشان ندادند . صدمه ای که رضاشاه بر وجهه ضعیف دموكراسی ایران وارد آورد . به مراتب بیش از خدماتی بود که انجام داد . او ملتی را خلع صلاح شده چشم و گوش بسته . در فضای رعب و وحشت . بی اختیار و بی اراده در بی خبری كامل از اوضاع جهانی نگه داشته بود . چنان كه هیچ حزب و گروه كارآمد و یا رجل سیاسی مجرب نبود كه حادثه را پیش بینی كند و یا نهاد مستقلی كه به دفاع موثر برخیزد . شد آنچه نباید . و كشور در اشغال اجنبی درآمد . و چنین است سرنوشت مستبدین تاریخ كه یا ازطریق تهاجم بیگانه می روند و یا از طریق انقلابات مردمی . درصورتی كه اگر به تمرین دموكراسی می پرداخت و ظرفیتهای ملی در بستر قانون شكوفا می گردید . و تصمیم گیریها در اختیار و صلاحیت مجلس می بود . چنین اتفاقی رخ نمی داد .
پاسخ
#8

جفایی که اخوند بر این ملت بدبخت کرده به حدی هست
که انسان نمیتونه بدی های رضا شاه و حتی قاجار ها رو ببینه
پاسخ
#9

azadah نوشته: امامشكل او این بود كه به تمرین و ترویج دموکراسی باور نداشت ...
درصورتی كه اگر به تمرین دموكراسی می پرداخت و ظرفیتهای ملی در بستر قانون شكوفا می گردید . و تصمیم گیریها در اختیار و صلاحیت مجلس می بود . چنین اتفاقی رخ نمی داد .
نمیشه با قاطعیت گفت رضاخان به دموکراسی معتقد نبوده.
در کتاب ایران بین دو انقلاب نوشته شده که وقتی رضاخان قدرت رو در دست میگیره از رجال بلندپایه کشورش میخواد که نظام جاری به جمهوری تغییر پیدا کنه.اما اطرافیان مانع میشن و ازش میخوان در تصمیمش تجدیدنظر کنه.
شاید بهتره بگیم جامعه و شرایط حاکم بر اون رضاخان رو بسمت دیکتاتوری سوق داد.
پاسخ
#10

shirin نوشته: مثل اینکه کسی استقبال نکرد. من خودم هم غیر از همون مطالب کلی در مورد تاریخ مشروطه و قاجاریه و رضاه شاه و... اطلاع چندانی ندارم. عامل زدن این تاپیک برای من چند تا لینک تو بالاترین در مورد میرفطروس که کلی بهش حمله کرده بودن و همچنین یکی از همکارام هست که همیشه در مورد تحولات اجتماعی از زمان قاجار تا پهلوی حرف میزنه و من حرفاش برام خیلی جالب هستن. یه بار هم بهش پیشنهاد کردم یه کتاب بنویسه گفت حوصله نداره. گفتم شاید یکی دیگه هم اینجا بین ما باشه که اطلاعاتی جامع و کامل شبیه اون داشته باشه. ولی در کل خیلی علاقمند شدم به دونستن در مورد تحولات اجتماعی و نقش هر کدوم از حکومتها و افراد در این تحولات در صد و خورده ای سال اخیر. مجبورم خودم برم کلی منابع و کتاب پیدا کنم بخونم. :D
من یه کتاب از میرفطروس خوندم که همش علیه مصدق حرف زده .بعضی حرفاش درسته اما اغلبش جانبدارانه هست.
تو کتابش میخواد بگه که آمریکایی ها نقشی در کودتای 28مرداد نداشتن و افراطی از اونا حمایت کرده .درصورتیکه خودآلبرایت (فکر کنم ) نقش آمریکا رو در کودتا قبول کرده.
پاسخ


پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 2 مهمان