اندیشۀ هزارهها در فروپاشی ساسانی -
زریر - 05-10-2019
در نوشتههای پهلوی زمان ساسانیان نکتههایی شگفت آمده است. اینکه پس از پایان هزارۀ زرتشت یورش اهریمن را خواهیم داشت!
این افسانه و اندیشه که رهاورد برخی از رخدادهای کهنتر بود چنان در زمان ساسانیان به آئین شد که موبدان و شاه پایانی ساسانی
دربار را رها کردند و تیسفون زیبا و بیمانند را گذاشته و به سوی شرق ایران گریختند. زیرا معتقد بودند که اهریمن از سوی دشت تازیان
یورش خواهد آورد و به هیچ چیز رحم نخواهد کرد.
[ATTACH=CONFIG]5118[/ATTACH]
با خواندن منابع پس از اسلام همواره این پرسش پیش میآید که چرا در برابر 8000 پابرهنه، ارتش توانمند ساسانی کاری نمیکرد. تنها
به پهلوان رستم فرخزاد و شماری سرباز که برای دفاع از تیسفون آماده بودند، فرمان دفاع داده شده بود و هیچ فرمان دیگری از سوی
دربار برای دفاع از ایران داده نشد!
پاسخ را با خواندن متنهای پهلوی درمییابیم که هزارۀ اهورایی پایان یافته بود و ایرانیان در انتظار یورش اهریمن به گوشه و کنار فرار کردند.
اگر ارتش ساسانی آن 1500 پیل جنگیشان را به سوی سپاه اعراب فقط کیش میکردند همه زیر دست پای پیلها له میشدند و اصلا نیازی
به جنگ نبود.
اینست خرافات دینی که یک کشور ابرقدرت و متمدن چون ایران را چنان زمینگیر کرد.
RE: اندیشۀ هزارهها در فروپاشی ساسانی -
Ouroboros - 04-01-2020
من مدتیست اندیشهای دارم که ج.ا به راستی تکرار شگفتانگیز تاریخ این سرزمین است و شباهتهایی بیمانند با ساسانیان دارد! هر دوی آنها:
- در پاسخ به غربزدگی نظام پیشین و در قالب انقلابی با درونمایههای مذهبی بوجود آمدند
- موجودیت خود را در نفرتی که به نظام پیشین داشتند تعریف میکردند، و هر قدر هم که به پایان عمر خود نزدیک میشوند این نفرت تشدید میشود و سرزنش مشکلهایی که خودشان بوجود آوردهاند بر سر نظام قبلی دو چندان میشود. کتیبههای شاهان ساسانی هرقدر از اشکانیان فاصلهی زمانی بیشتری میگیرد پُرتر از نفرتنامه برای آنها میشود.
- با قدرتمندترین امپراتوریهای زمان خود درافتادند و منابع انسانی و اقتصادی کشور را در این راه هدر دادند و تحلیل بردند
- آخوندیسم و سلطهی روحانیون را به سلطهی طبقه پهلوانان یا تجار ترجیح میدادند
- هر دو در تلاش برای گسترش و حرکت به سمت غرب بودند
RE: اندیشۀ هزارهها در فروپاشی ساسانی -
زریر - 11-26-2020
(04-01-2020, 08:33 PM)Ouroboros نوشته: من مدتیست اندیشهای دارم که ج.ا به راستی تکرار شگفتانگیز تاریخ این سرزمین است و شباهتهایی بیمانند با ساسانیان دارد! هر دوی آنها:
- در پاسخ به غربزدگی نظام پیشین و در قالب انقلابی با درونمایههای مذهبی بوجود آمدند
درود
هرچند ساسانیان اشتباهات بزرگی داشتند اما تقریبا این چیزهایی که فرمودید نیستند. مثلا اشکانیان را
غربزده معرفی کردید که چنین نبود. اما درباره بیزاری ساسانیان از اشکانیان درست گفتید.
اینکه ساسانیان با امپراتوری روم درافتادند بخاطر وحشیگری و تجاوز آنان به سرزمین ایران بود و نمیتوان
ایرادی به کار ساسانیان گرفت. ضمن اینکه رومیها بارها شکست خورده بودند و قدرتمندترین نبودند!
درباره آخوندیسم بله درست میفرمایید.
اینکه میگویید ساسانیان برای گسترش بسوی غرب تلاش میکردند با سخن پیشینتان که برآمدن ساسانیان
را نتیجۀ غربزدگی اشکانیان معرفی کردید در تضاد است.
از اینکه نظر دادید سپاسگزارم
RE: اندیشۀ هزارهها در فروپاشی ساسانی -
Dariush - 11-26-2020
(04-01-2020, 08:33 PM)Ouroboros نوشته: من مدتیست اندیشهای دارم که ج.ا به راستی تکرار شگفتانگیز تاریخ این سرزمین است و شباهتهایی بیمانند با ساسانیان دارد! هر دوی آنها:
- در پاسخ به غربزدگی نظام پیشین و در قالب انقلابی با درونمایههای مذهبی بوجود آمدند
- موجودیت خود را در نفرتی که به نظام پیشین داشتند تعریف میکردند، و هر قدر هم که به پایان عمر خود نزدیک میشوند این نفرت تشدید میشود و سرزنش مشکلهایی که خودشان بوجود آوردهاند بر سر نظام قبلی دو چندان میشود. کتیبههای شاهان ساسانی هرقدر از اشکانیان فاصلهی زمانی بیشتری میگیرد پُرتر از نفرتنامه برای آنها میشود.
- با قدرتمندترین امپراتوریهای زمان خود درافتادند و منابع انسانی و اقتصادی کشور را در این راه هدر دادند و تحلیل بردند
- آخوندیسم و سلطهی روحانیون را به سلطهی طبقه پهلوانان یا تجار ترجیح میدادند
- هر دو در تلاش برای گسترش و حرکت به سمت غرب بودند
حقیقتاش را بخواهی، من به اخیرا دچار تردیدی عجیب در مورد تاریخ اسلام شدهام. شواهدی یافتهام از اینکه اساسا اسلام و محمد همگی اختراعاتی هستند احتمالا از رومیان و ایرانیانِ عرب، برای یکپارچه نگاه داشتن ایران پس از ساسانیان. این قطعا خیلی عجیب است، چنانکه هنوز خودم به سختی شهامت مییابم آن را هر جایی مطرح کنم، اما این نظریه چندان هم بیپشتوانه نیست و شواهدی محکمی در پشتیبانی از آن وجود دارد.
RE: اندیشۀ هزارهها در فروپاشی ساسانی -
mbk - 11-27-2020
"باسم الله الرّحمان الرّحيم
..لَهُۥ مُعَقِّبَـٰتٌ مِّنۢ بَیۡنِ یَدَیۡهِ وَمِنۡ خَلۡفِهِۦ یَحۡفَظُونَهُۥ مِنۡ أَمۡرِ ٱللَّهِۗ إِنَّ ٱللَّهَ لَا یُغَیِّرُ مَا بِقَوۡمٍ حَتَّىٰ یُغَیِّرُوا۟ مَا بِأَنفُسِهِمۡۗ وَإِذَاۤ أَرَادَ ٱللَّهُ بِقَوۡمٍ سُوۤءًا فَلَا مَرَدَّ لَهُۥۚ وَمَا لَهُم مِّن دُونِهِۦ مِن وَالٍ*
هُوَ ٱلَّذِی یُرِیكُمُ ٱلۡبَرۡقَ خَوۡفًا وَطَمَعًا وَیُنشِئُ ٱلسَّحَابَ ٱلثِّقَالَ*
وَیُسَبِّحُ ٱلرَّعۡدُ بِحَمۡدِهِۦ وَٱلۡمَلَـٰۤىِٕكَةُ مِنۡ خِیفَتِهِۦ وَیُرۡسِلُ ٱلصَّوَٰعِقَ فَیُصِیبُ بِهَا مَن یَشَاۤءُ وَهُمۡ یُجَـٰدِلُونَ فِی ٱللَّهِ وَهُوَ شَدِیدُ ٱلۡمِحَالِ 11-13
سوره الرعد."
"به شناسهء بی کمداشت خدا پُر بار آورنده بسيار ویژه بار آورنده
..تاش دنبال کننده هایی از میان دودستهاشُ از پشتش نگه میدارندش از دستوری بی کمداشت خدا,اگرِ بيکمداشت خدا نباید بیگانه میسازد چه به برپاشده ای تاآنگه بیگانه میسازند چه به خودهاشانُ, آنگه کنارگذارد بی کمداشت خدا به برپاشده ای بدشدنی! پس نباس کنارزننده ای تاشُ, چیست تاشان از جداش از گرونده ای؟*
او تاداشت مینمایاندتان درخشنده, ترس اندازیُ آزمندسازیُ, پدیدارمیکند ابرهای سنگینُ*
پاک رهامیشود الب به پسندشُ,داراشده ها از ترس ویژه اشُ, ميفرستد بانگهای بیهوشساز, پس برخورد میدهد بهش آنکه میخواهدُ, آنها درگیرکارمیباشند در بی کمداشت خدا؟ُ او بسيارنيرومندي آزادساز
۱۱-۱۳ دسته بندی شدهء الب .."
بینید "الله""بی کمداشت خدا" بهمان همه چیزهای سودمند داد, از یکجابخششهاش آیین آشتی باهاش اسلام! اگر این خوشیش از خود بیگانه سازیم او هم این خوشیش از ما بیگانه میسازد, آنگه بایستی رویم سمت پرت پلاهای ناسودمند!
همین سخن گفتن از الب یا رعد بسیار دانشیک در سخن فروفرستاده شده از "الله""بی کمداشت خدا" را نگرید! "شدید المحال""بسیارنیرومندی آزادساز" که در الب بار آزادشده از ابرهای سنگین بسیارنیرومند هست,که بانگ بیهوشساز دارد یا گرمای بسیار فراوان ساخته میشود یا اگر زمین بخورد آنجا را سخت میسوزاند, یا سوی آن نور آن بسیارتیز بزرگ هست,
بینید این پیوند را که دربارهء آیینمان از زبان گذشته شناسهای باخترست!
https://m.dw.com/fa-af/مورخ-آلمانی-اگر-اسلام-نمیبود-دانش-و-دانشگاه-به-شکل-امروزی-وجود-نمیداشت/a-45334432
کنون یکی جور راسل نیاید گوید اینها دروغست!؟
"اللّهمّ""بي کمداشت خدایا" هر که را خواهی راه مینمایانی, هر که را خواهی گم میسازی, مرا از دستهء دوم نساز تا آنگه ناگوار یا شتابدارزمان رستاخیز سراغم آوری اندوه دچار شده, هم به یادت دار مرا پیوسته سمت همنشین خانه ات در مکه تویی که ابرهای سنگین بارانزا سرد شده از آزاد شده بار گذاری هم سرمای دلچسب پاییزُ زمستانه
RE: اندیشۀ هزارهها در فروپاشی ساسانی -
زریر - 11-29-2020
(11-27-2020, 08:30 PM)mbk نوشته: بینید این پیوند را که دربارهء آیینمان از زبان گذشته شناسهای باخترست!
https://m.dw.com/fa-af/مورخ-آلمانی-اگر-ا...a-45334432
کنون یکی جور راسل نیاید گوید اینها دروغست!؟
درود
این جستار دربارۀ این است که چه شد ساسانیان فروپاشیدند. نظر غالب این است که جنگ با رومیان و
خستگی از ساختار طبقاتی و غیره باعث آن شد. اما یک نکته مهم همیشه فراموش میشود و آن این است
که چرا ساسانیان با آن ارتش بزرگ و توانمند و تقریبا یگانهای که در جهان داشتند و با آن همه سرزمینی که
از شرق تا غرب زیر دستشان بود کاری برای مقابله با اعراب انجام ندادند؟
چرا هیچ فرمانی از دربار برای
دفاع از ایران صادر نشد؟ تنها فرمانی که صادر شد دفاع از تیسفون بود. بقیۀ جنگها علیه تازیان، نیروهای
معمولی هر شهر و استانی بود که خودجوش فاع میکردند نه اینکه از طرف دولت مرکزی(دربار ساسانی) فرمانی
به آنها داده شود.
این جستار میخواهد بگوید ساسانیان به یک اندیشۀ مذهبی باور داشتند که قرار بوده اهریمن به ایران حمله
کند و آنان هیچ راهی ندارند جز اینکه بپذیرند!! این اندیشۀ دینی(دین نوزرتشتی نه آن اصالت ناب اوستایی)
چنان لرزهای بر ایران و جهان انداخت که هنوز هم پس از 1400 سال طبعات آن از بین نرفته است.
مطلبی که شما بصورت لینک فرستادید یک اشتباه همیشگی اروپائیان است که فرق اعراب با ایرانیان را درک
نکردند. حتی نفهمیدند پورسینا عرب نیست و شگفت اینکه نفهمید خود پورسینا میگوید اطلاعاتش را از منابع
کهن که منابع ایرانی پهلوی و اوستایی بوده بدست آورد بود نه از ریگزارهای حجاز!
RE: اندیشۀ هزارهها در فروپاشی ساسانی -
Thanks - 12-10-2020
(11-29-2020, 09:53 AM)زریر نوشته: این جستار میخواهد بگوید ساسانیان به یک اندیشۀ مذهبی باور داشتند که قرار بوده اهریمن به ایران حمله
کند و آنان هیچ راهی ندارند جز اینکه بپذیرند!! این اندیشۀ دینی(دین نوزرتشتی نه آن اصالت ناب اوستایی)
چنان لرزهای بر ایران و جهان انداخت که هنوز هم پس از 1400 سال طبعات آن از بین نرفته است.
درود. نکتهی عجیبیست رفیق جان. لطف میکنید اگر منبعش را هم ارسال کنید.
قوانین برای سیستمها وضع میشوند و نه سیستمها برای قوانین. یعنی وقتی سیستمها در معرض تهدید جدی قرار بگیرند تمام قوانین دیگرشان را فدای دفاع از هستهی سیستم میکنند و موقتاْ بقیهی عملکردهای سیستم از کار معاف میشوند، حالا چه حملهی اعراب باشد (تهدید جدی سیستم کشور) و چه سرماخوردگی (تهدید جدی سیستم ایمنی). هیچکس جز روحالله خمینی هم ناخودآگاهانه به درستی این قانون اشاره نکرد که "حفظ نظام[/سیستم] اوجب واجبات است و برایش روزه و حج و نماز را هم حرام اعلام میکنیم".
اینکه شکست ایران را صرفا به یک باور روی یک تکهکاغذ زرتشتی محدود کنیم مثل این میماند که آیندگان بگویند در جمهوری اسلامی شکنجه کردن ممنوع بوده، چون در اصل ۴۳ قانون اساسیاش نوشته شده "هرگونه شکنجه به هر نحو..." ممنوع است. اما در عمل میبینیم چنین نیست، و وقتی زندانی سیاسی بهعنوان تهدید جدی برای سیستم حساب شود قانون اساسی هم به تعلیق درمیآید و امثال بابااکبر تقیزاده به زیر شیشه نوشابه راضی نمیشوند. و بر فرض که ارتش صرفا بهخاطر دیدگاهی مذهبی روی کاغذ شمشیرش را زمین گذاشت، شکست ارتش بیزانس را قرار است چطور توجیه کنیم؟
(05-10-2019, 10:32 AM)زریر نوشته: با خواندن منابع پس از اسلام همواره این پرسش پیش میآید که چرا در برابر 8000 پابرهنه، ارتش توانمند ساسانی کاری نمیکرد. تنها
به پهلوان رستم فرخزاد و شماری سرباز که برای دفاع از تیسفون آماده بودند، فرمان دفاع داده شده بود و هیچ فرمان دیگری از سوی
دربار برای دفاع از ایران داده نشد!
میتوانید «گیر اخلاقی» بدهید که چرا مثلاْ خالد ابن ولید قبیلهی بنی جذیمه را بهخاطر کینهشتری قتلعام کرد، یا باز هم میتوانید «گیر ارزشی» دهید که چرا عبدالله ابن ابیسرح اولین کاتب وحی بود که مرتد شد، ولی نمیشود «گیر نظامی» داد که اولی برای ملحد و مومن بهیکاندازه فرماندهای ماهر بود و دومی اولین کسی که اعراب بیتجربه در نبرد دریایی را مقابل بیزانسیها پیروز کرد (با در نظر گرفتن اینکه امپراتوری رومی قبلی آنها سابقهی نبردهای دریاییشان به قبل از میلاد و در نبرد با کارتاژیها برمیگشت).
شکست فرخزاد هم بیشتر از اینکه نتیجهی یک باور مذهبی باشد، نتیجهی شگرد اعراب برای کشیدن عمدی ارتش او به شنزارها بود تا ایرانیهایی که تجربهی جنگ در شنزار نداشتند را راحتتر شکست دهند. شناخت زمین در این نبرد یا حذف تمام راههای فرار در نبرد یرموک (هر دو از تکنیکهای «هنر جنگ» سان تزو) نشان میدهد که ارتش اعراب مشتی «راهزن آماتور پابرهنه» نبود. ولی عجیب که این «پابرهنهها» اسمشان در تاریخ ماند ولی نام فرخزاد از شاهنامه دو خط آنورتر بیرون نمیرود.
(11-26-2020, 08:36 PM)Dariush نوشته: حقیقتاش را بخواهی، من به اخیرا دچار تردیدی عجیب در مورد تاریخ اسلام شدهام. شواهدی یافتهام از اینکه اساسا اسلام و محمد همگی اختراعاتی هستند احتمالا از رومیان و ایرانیانِ عرب، برای یکپارچه نگاه داشتن ایران پس از ساسانیان. این قطعا خیلی عجیب است، چنانکه هنوز خودم به سختی شهامت مییابم آن را هر جایی مطرح کنم، اما این نظریه چندان هم بیپشتوانه نیست و شواهدی محکمی در پشتیبانی از آن وجود دارد.
داریوش جان احتمالاْ حدس بزنم به کدام مستندات ارجاع میدهید. تام هالند با مستند Islam, The Untold History دیدگاه تجدیدنظرطلبان نسبت به تاریخ اسلام را بیشتر جا انداخت، با اینکه قبلاْ خود پاتریشیان کرون و کوک در کتاب Hagarism سالها قبل این شبهات را مطرح کردند. خود کرون بعدها بخشهایی از آن کتاب را مردود دانست، و
هیچوقت هم وجود خود پیامبر اسلام را رد نکرد، بلکه در احادیث و تاریخ پیرامونش مشکوک بود. مستند بعدی دن گیبسون دربارهی تجدیدنظرطلبی در تاریخ اسلام هم باز معتقد نیست اسلام و محمد اختراع بودند، و تشکیکش تنها سر ریشههای شکلگیری اسلام است و حتی تا حدودی از احادیث را هم قبول دارد، که اگر قبول نداشت نمیتوانست با استناد به آنها مدعی شود اسلام از پترا و اردن شروع شد و نه مکه و عربستان.
تو فیسبوک، امین قضایی چندتا متن خواندنی دربارهی دیدگاه تجدیدنظرطلبان نوشته بود. شما اگر دسترسی دارید سری به آنها بزنید (شرمنده، دسترسی به فیسبوک ندارم). به هر حال حرف تجدیدنظرطلبها را اگر بپذیریم، باید تبعات منطقی که در ادامهاش میآید را هم قبول کنیم:
۱. وقتی آنها میگویند ما برای اثبات یک موضوع (تاریخ اسلام) نیازمند «منابع بیرونی» همعصری هستیم که دربارهی همان موضوع نوشته باشند (مثلاْ طوری که اولین بار یک نویسندهی ارمنی، بهعنوان منبع بیرونی، به محمد اشاره میکند)، در ادامه باید بپذیرند که بخش زیادی از تاریخ هم مردود است، چون ما تواریخ زیادی را صرفا با اتکا به منابع درونی خودشان پذیرفتهایم.
۲. تا الان ما بسیاری از اندیشههای سکولاری و لیبرالی را با ارجاع به ادیان ابراهیمی ریشهیابی میکردیم، و اگر ادیان ابراهیمی همه ساختگیاند، پس باید اعتراف کنیم این بزرگترین «اندیشههای خردگرایانهی قرن ما» از هوا آمدهاند و لابد در جایی بیرون از تاریخ شکل گرفتهاند (؟)
اگر هم مستند و شواهد جدیدی آمده که ما را حتما از آنها باخبر کنید.