دفترچه

نسخه‌ی کامل: پارسیکیدن نوشته‌های درخواستی
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
mosafer نوشته: سپاسE032

+
و من در رها در کسی شوم که از من است.
یکجوری نیست این جمله؟

از شما سپاسگزارم که مرا ابرهومنی[sup][aname=rpa8c65][[/aname][anchor=pa8c65]1][/anchor][/sup] بی لغزش میبینید, ولی بباورید یا نه (میدانم, سخته) ولی من هم گاهی لغزش میکنم, بویژه در تایپ (:




mosafer نوشته: +
میدونستم تکابیدن میشه غرق شدن ولی حس میکردم همخوانی نداره در این جمله استفاده کردنش

تنها اینها به ذهن من میرسند:
تکابیدن[sup][aname=rpa709f][[/aname][anchor=pa709f]2][/anchor][/sup]
فرورفتن
غوته‌ور شدن


mosafer نوشته: +

نمیشه بجای وَرَنیِ کلمه ی دیگه گذاشت؟

شهوت در پهلوی میشود «وَرنَی[sup][aname=rpae5f5][[/aname][anchor=pae5f5]3][/anchor][/sup]», برای حشری بدید من واژه‌یِ تنکام[sup][aname=rpa99b4][[/aname][anchor=pa99b4]4][/anchor][/sup] زیبا آمده بود:
تــَنکام = حشری

که میتوانم نام آنرا همان «شهوت» بگیریم:
تــَنکامی[sup][aname=rpa52a7][[/aname][anchor=pa52a7]5][/anchor][/sup] = شهوت

اینها را هم پیشتر درآورده‌ایم (استاد بهمن):
تنکامه[sup][aname=rpa95a3][[/aname][anchor=pa95a3]6][/anchor][/sup] = بی بندوبار جنسی
تنکامگی[sup][aname=rpac5ff][[/aname][anchor=pac5ff]7][/anchor][/sup] = بی بندوباری جنسی





----
[aname=pa8c65]1[/aname]. [anchor=rpa8c65]^[/anchor] abar+human::Abarhuman || ابرهومن: ابرانسان Ϣiki-En superhuman übermensch
[aname=pa709f]2[/aname]. [anchor=rpa709f]^[/anchor] tak+âb+idan::Takâbidan || تکابیدن: کارواژه تکابیدن به چم غرق شدن است.تک‌‌+آب+یدن.می دانیم که تک همان ته است.در گذشته تک به چم ته کاربرد داشت مانند این چامه ناصر خسرو:بر اوج فلک چون بپرم از نظر تیز/می بینم اگر ذره ای اندر تک دریاست/غرق شدن =ته آب رفتن٬از همین روی تکابیدن(غرق شدن)همان تهِ آب رفتن است.بهمن Ϣiki-En, Ϣiki-En to sink; to drown
[aname=pae5f5]3[/aname]. [anchor=rpae5f5]^[/anchor] varan+idan::Varanidan || ورنیدن: داشتن شهوت; وَرَن از «فرهنگ پهلوی» Ϣiki-En, Ϣiki-Pâ to lust
[aname=pa99b4]4[/aname]. [anchor=rpa99b4]^[/anchor] tan+kâm::Tankâm || تنکام: حشری Ϣiki-En horny
[aname=pa52a7]5[/aname]. [anchor=rpa52a7]^[/anchor] tan+kâm+i::Tankâmi || تنکامی: شهوت; کام‌جویی Ϣiki-En lust
[aname=pa95a3]6[/aname]. [anchor=rpa95a3]^[/anchor] Tankâme || تنکامه: بی بند و بار جنسی Ϣiki-En promiscuous
[aname=pac5ff]7[/aname]. [anchor=rpac5ff]^[/anchor] tan+kâm+eg+i::Tankâmegi || تنکامگی: بی بند و باری جنسی Ϣiki-En promiscuity
Nâxodâ_Mehrbod نوشته: از شما سپاسگزارم که مرا ابرهومنی[1] بی لغزش میبینید, ولی بباورید یا نه (میدانم, سخته) ولی من هم گاهی لغزش میکنم, بویژه در تایپ (:
E032


Nâxodâ_Mehrbod نوشته: شهوت در پهلوی میشود «وَرنَی[3]»,
منظورم معنای اون نبود
یکجورایی به دل نمینشست برای همین خواستم بدانم میشود جایگزین کرد؟
تا جناب مهربد هست باید دوباره پارسی نوشتن را آغاز کنم:e108:
mosafer نوشته: تا جناب مهربد هست باید دوباره پارسی نوشتن را آغاز کنم:e108:

بیایید اینجا پارسی را پاس بداریم ( کارگاه آموزش واژگان ریشه‌دار زبان پارسی )


همچنین تا [MENTION=43]مزدك بامداد[/MENTION] اینجاست باید بهره بگیرید, چون من خودم هر پرسشی داشته ام و دارم را از ایشان اینجا یا fb میکنم! ((:
Mehrbod نوشته: «لختی بدرنگ» دربرابر «لختی درنگ کن» به گوش من اندکی خوش‌آواتر میاید که شاید کوتاهی‌ اش هم در آن بی پیوند نیست,
هر آینه در دستور زبان پارسی میدانیم که be بیشتر کارکرد "تاکید"
یا همان stress دارد و میتوان در گزاره‌یِ دستوری آنرا بسادگی انداخت:
رو = برو
گو = بگو
..

پس:
لـَـختـی دِرَنـْگـ.

نیز میتوان آورد و هم be هم kon را با هم انداخت (:

دیر هنگامی بود مخواستم همین را بگوییم. باید یه پست در این باره زده شود! این ب ی زیادی زبان را بیریخت کرده. یادمه بابا بزرگم خیلی کم پیش میامد که ب رو بگو. همیشه میگفتم از انور رو . بجای به من بده میگفت : من ده. که خیلی گوشنوازتر بود و است. برای همین هم به مهرپد گفتم در اینباره یه تاپیک بزنیم . گویش را درست کنیم . گویش های کردی و گیلانی خیلی زیباتر از گویش تهرانی است. زبان مجاری از شاخه ی هند و اروپایی نیست. ولی گویش و سدای زیبایی دارد. مانند همه ی زبان های اروپایی . زبان ترکی استانبولی هم همینگونه است.

پارسیگر
خوب, ولی پیوند آن به پارسی چه بود؟ 🤔
Mazdak نوشته: بیم زودهنگام به از پشیم دیرهنگام
-----
اندرزی از مزدک بامدادان از خاندان فرآزرم مازاریان
زبانزدی چینی نیز میگوید, اگر آغاز کار به پایان کار نیندیشی, پایان کار به آغاز کار خواهی اندیشید.
درود مهربد کلمه انسان عربی است؟ و کلمه جایگزین پارسی چی میتونه باشه؟
با اون بات تلگرامی تایپ کردم اما جواب درستی بهم نداد.
از اینجا میشود ناشناسوار دید چه جستجوهایی میشود, انسان را ولی ندیدم, شاید از وب رفته بودید؟


https://paarsig.com/history


https://paarsig.com/%D8%A7%D9%86%D8%B3%D8%A7%D9%86



انسان از عربیست, واژه‌ی پیشنهادین هومن بوده که پادواژه‌ی دشمن است و همسدایی با انگلیسی و .. نیز دارد.
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10