08-26-2014, 07:29 AM
کسانی مانند سروش می بینند اشتباههای بزرگی در قرآن هستند که بپای الله نوشته میشوند. پس اگر خدا این الله است بایستی فاتهه ی رسولش را هم خواند. اکنون سروش دارد الله را توجیه میکند. میگوید آن چیزها ( در باره ی، برای نمونه هیئت بتلمیوسی) دانش آنزمان بوده و محمد هم آن ها را که یاد گرفته بوده گفته است، نه الله. یا الله که نمی اید قصه ی حسین کرد و زولقرنین تعریف بکند، محمد آنها را جایی شنیده و گفته است. ولی خود محمد چنین وانمود کرده است که الله آنها را به او گفته است.ا
بسخنی دیگر، سروش میگوید که محمد دروغ گفته است. یعنی نمیتوان گفه ی محمد و سروش را با هم آشتی داد. برای نمونه، زمانی که داستان یوسف و زلیخا را تعریف میکند، از زبان الله میگوید، " تو (محمد) که آنجا نبودی (اینها را دیده باشی .بدانی ) ما (الله) اینها را به تو گفتیم. یا در داستان زولقرنین الله از او میپرسد، زولقرنین ، ما با این قوم چه رفتاری بکنیم ؟...
همه ی اینها و سدها موضوع دیگر نشان میدهد که محمد جدی جدی میگوید که اینها همه از سوی الله است که من به شما میگویم. تنها توجیه این میتواند باشد که محمد دروغ مصلحت آمیز میگفته. که باز این با فریب و دروغ چندان فرقی ندارد.
بسخنی دیگر، سروش میگوید که محمد دروغ گفته است. یعنی نمیتوان گفه ی محمد و سروش را با هم آشتی داد. برای نمونه، زمانی که داستان یوسف و زلیخا را تعریف میکند، از زبان الله میگوید، " تو (محمد) که آنجا نبودی (اینها را دیده باشی .بدانی ) ما (الله) اینها را به تو گفتیم. یا در داستان زولقرنین الله از او میپرسد، زولقرنین ، ما با این قوم چه رفتاری بکنیم ؟...
همه ی اینها و سدها موضوع دیگر نشان میدهد که محمد جدی جدی میگوید که اینها همه از سوی الله است که من به شما میگویم. تنها توجیه این میتواند باشد که محمد دروغ مصلحت آمیز میگفته. که باز این با فریب و دروغ چندان فرقی ندارد.