undead_knight نوشته: همونطور که قبلا گفته شده بزرگترین خطر در یک جامعه آنارشیستی،افراد خطرناک نیستند! بلکه کسانی هستند که اصولا سیستم آنارشیستی رو به رسمیت نمیشناسند و درصدد براندازیش هستند.
به همین خاطر به نظر من بدون دوره گذار(دوره ای که ما دولتی محدود و جامعه ای تقریبا آنارشیستی داشته باشیم)،پدید اومدن جامعه آنارشیستی اگر نگیم غیرممکن خیلی سخته.
خب این ایراد کودکانهایست. برای ظهور و بقا و تثبیت یک دیکتاتوری (یا هر حکومتی شبیه به آن) شرایطی لازم است. خودِ دیکتاتوری(یا حکومتِ انقلابی) برآیندِ شرایطِ اجتماعی-سیاسی پیشین است و واکنشیست نسبت به آن. در جهانِ بیمرز که کشورها در مقابلِ هم سلاحِ اتمی و اف 35 نمیسازند و در جامعهای که تنش اقتصادی در کمترین حدِ ممکن است (تنشی که نهایتا به درگیریهای دوطرفه میانجامد) شرایطِ بروزِ دیکتاتوری و استبداد هرگز وجود نخواهد داشت. تثبیتِ دیکتاتوری هم نیزا به شرایطی دارد. شرایطی که در جامعهی آنارشیک هرگز وجود نخواهد داشت.
Dariush نوشته: خب این ایراد کودکانهایست. برای ظهور و بقا و تثبیت یک دیکتاتوری (یا هر حکومتی شبیه به آن) شرایطی لازم است. خودِ دیکتاتوری(یا حکومتِ انقلابی) برآیندِ شرایطِ اجتماعی-سیاسی پیشین است و واکنشیست نسبت به آن. در جهانِ بیمرز که کشورها در مقابلِ هم سلاحِ اتمی و اف 35 نمیسازند و در جامعهای که تنش اقتصادی در کمترین حدِ ممکن است (تنشی که نهایتا به درگیریهای دوطرفه میانجامد) شرایطِ بروزِ دیکتاتوری و استبداد هرگز وجود نخواهد داشت. تثبیتِ دیکتاتوری هم نیزا به شرایطی دارد. شرایطی که در جامعهی آنارشیک هرگز وجود نخواهد داشت.
اگر بپذیریم ایراد کودکانه ای هست شاید دلیلش اینه که یک کودک هم میتونه ازش ایراد بگیره:))
داریوش جان جامعه آنارشیستی که از روی ایده آل ما بوجود نمیاد،جامعه آنارشیستی یک تاریخ داره،یک پیشینه فرهنگی.
ما از یک لوح سپید که شروع به ساختن جامعه نمیکنیم بنابراین اگر ما به جامعه آنارشیستی برسیم در هر حال دانش و توانایی ساخت اسلحه و جنگ افزار(حتی از نوع کشتار جمعی) هست بنابراین تا زمانی که "راهکاری" برای مقابله با این خطرات نباشه همیشه امکان فروریختن چنین جامعه ای هست راهکار فعلی برای مقابله با چنین چیزهایی قدرت مرکزی هست ولی اگر قدرت مرکزی نباشه با چنین خطراتی چطور باید مقابله کنیم!؟
داریوش من نمیگم که آمادگی جامعه برای شرایط آنارشیستی احتمال پاربرجا موندنش بیشتر میشه ولی ساده انگاری هست که فکر کنیم هرگز چنین خطراتی بوجود نمیاد.
اشتباه میکنی به این خاطر که سدِ دفاعی حکومتِ دموکراتیک کمترین کارآییای در برابر دیکتاتوری ندارد. خطرناکترین، فاسدترین و پلیدترینِ انواعِ حکومتهای دیکتاتوری حاصل تبانی و فساد در دموکراتترین سیستمها بوده.
Dariush نوشته: اشتباه میکنی به این خاطر که سدِ دفاعی حکومتِ دموکراتیک کمترین کارآییای در برابر دیکتاتوری ندارد. خطرناکترین، فاسدترین و پلیدترینِ انواعِ حکومتهای دیکتاتوری حاصل تبانی و فساد در دموکراتترین سیستمها بوده.
اگر حکومت دموکراتیک نداره،چطور جامعه آنارشیستی داره!؟به این معنا که حداقل یک سیستم داریم که بتونه سدی باشه ولی آنارشیسم این سیستم رو نداره.
مثلا طالبان رو نگاه کن چه راحت بعد از خروج شوروی افغانستان رو گرفت و زا خلا قدرت استفاده کرد،اگر یک حکومت مرکزی دموکراتیک بود نمیتونست اینقدر راحت کشور رو بگیره
داریوش البته من بگم که مدافع سیستم کنونی نیستم،بارها گفتم باید دولت بسیار ضعیف تر و کوچیکتر از چیزی که الان هست باشه.
undead_knight نوشته: اگر حکومت دموکراتیک نداره،چطور جامعه آنارشیستی داره!؟به این معنا که حداقل یک سیستم داریم که بتونه سدی باشه ولی آنارشیسم این سیستم رو نداره.
گفتم که حکومت دموکراتیک اتفاقا شکنندهترین نوع حکومتهاست! آنچه شما امروز به عنوانِ دموکراسی در غرب میبینید حاصل قرنها تلاش مستمر است و اگر تاریخ معدود کشورهای جهان که اکنون دموکراسیای نیمبند دارند را مطالعه کنید میبینید که بارها در تلاش برای کسبِ آن، کشور به سوی استبداد، بحران و جنگ رفته. همین الان هم دموکراسی در کشورهای دموکراتیک (از قبیل آمریکا) سرمایهداری(بزرگترین تهدید در برابر دموکراسی) همچون بختک خوناش را میمکد و در بهترین حالت میتوان آنها را حکومتِ قانون نامید و نه حکومت مردم!
undead_knight نوشته: مثلا طالبان رو نگاه کن چه راحت بعد از خروج شوروی افغانستان رو گرفت و زا خلا قدرت استفاده کرد،اگر یک حکومت مرکزی دموکراتیک بود نمیتونست اینقدر راحت کشور رو بگیره
داریوش البته من بگم که مدافع سیستم کنونی نیستم،بارها گفتم باید دولت بسیار ضعیف تر و کوچیکتر از چیزی که الان هست باشه.
در عرصهی داخلی ، خلاء قدرت بسیار کمتر از وجودِ خودِ قدرت چالشزاست آرش! در عرصهی خارجی هم مثالات قیاس مع الفارق است از این جهت که در نبودِ دولت، اساسا هجوم، تبانی و اشغالگریِ خارجیِ معنایی ندارد!
Dariush نوشته: در عرصهی داخلی ، خلاء قدرت بسیار کمتر از وجودِ خودِ قدرت چالشزاست آرش! در عرصهی خارجی هم مثالات قیاس مع الفارق است از این جهت که در نبودِ دولت، اساسا هجوم، تبانی و اشغالگریِ خارجیِ معنایی ندارد!
تیرههایِ نخستینی که هجوم, تبانی و اشغالگری خارجی میکردهاند پس چه بودهاند؟
Mehrbod نوشته: تیرههایِ نخستینی که هجوم, تبانی و اشغالگری خارجی میکردهاند پس چه بودهاند؟
مهربد جان، ایندو با هم قابلِ مقایسه نیستند چرا که انگیزهی چنان حملههایی کاملا متفاوت بود (غارتگری و... ) در حالی که در این جا ما با انگیزههایی سیاسی روبرو هستیم که در جوامع بدوی وجود نداشتند. پس این نیز در واقع چیزی جز یک ناهنجاری اجتماعی نیست.
Dariush نوشته:
مهربد جان، ایندو با هم قابلِ مقایسه نیستند چرا که انگیزهی چنان حملههایی کاملا متفاوت بود (غارتگری و... ) در حالی که در این جا ما با انگیزههایی سیاسی روبرو هستیم که در جوامع بدوی وجود نداشتند. پس این نیز در واقع چیزی جز یک ناهنجاری اجتماعی نیست.
آهان, انگیزههایِ سیاسی آنگاه خود اشان به چه انگیزهای پدید میایند, اگر نه برای همان غارتگری (= بهرهیِ بیشتری از بنمایهها بردن)؟