ص75
سلمان فارسی
سلمان فارسی یک مسیحی مقیم خوزستان و دشمن ایرانیان بود و در زمان عمر و عثمان ایرانیان را از مدائن و اطرافش بیرون کرد و آنجا را و به اعراب یمنی داد . به پاس این خدمت محبوب یمنی ها شد و نزد شیعیان تقدس پیدا کرد.
جالب است بدانید سلمان کارگزار عمر و عثمان بود و قبل از خلافت علی مرده بود ولی یمنی تبارها احادیثی ساخته اند که او را در زمان خلافت علی همراه او و یکی از راویان معجزات او می دانند!
ص76
عناصر یمنی و مسیحی موجود در تشیع
واژه حجت یک واژه یمنی مترادف با آیه در لهجه حجازی است. (حجت الله = علی)
زن نزد یمنیها (مثل حجازی ها ) بی ارزش و کالای جنسی بود که این عقیده به شیعه راه یافت و نکاح متعه یا صیغه تنها در تشیه جعفری روا دانسته شده و چنین چیزی در سایر مذاهب اسلام نیست.
شعیانی که قبلا مسیحی بودند بخشی ایرانی و عراقی و بخشی عربستانی بودند.
آرامی های عراق مسیحی بودند و رهبران موروثی داشتند به علت شباهت جذب شیعه شدند. آنها پیش از اسلام مسیح را مقدس میدانستند و بعد از اسلام همان تقدس را برای علی و فرزندانش قائل شدند. امام قائم و ظهور قائم نیز شباهت به باورهای مسیحی دارد.
مسیحیان شیعه شده برای حضرت مریم احترام و تقدس بالایی قائل بودند و همان را به فاطمه دادند. تقدس فاطمه از یمنی ها نیست بلکه از باورهای مسیحیان مسلمان شده وارد تشیع شد.
مسیحیان برای دیموزی که در نینوا شهید شده بود عزاداری میکردند بعد که مسلمان شیعه شدند امام حسین جای دیموزی را گرفت. جالب است بدانید شهادت حسین در نینوا توسط مسیحیان وارد تشیع شده و نینوا همان کربلا نیست!
نینوا دشت پر گل و گیاه شرق دجله بوده ولی کربلا بیابان خشک غرب فرات است!
خدا دانستن علی یا اینکه شیعیان می گویند علی همه صفات خدا را دارد جز یکی از طریق مسیحیان وارد تشیع شده است.
بسیاری از نظریه پردازان بزرگ شیعه جعفری از خاندانهای سابقا مسیحی بودند. نام برخی از آنها در همین کتاب و درهمین صفحه هست.
ص80
ص80
شیعه زیدیه
شیعه دیگری منسوب به زید پسر امام زین العابدین است که باورهایش شبیه سنیان و معتزلیان است و خرافات تشیع به آن راه نیافته است.
ص81
همه امام زمان بودند!
هر وقت امامی می مرد پیروانش می گفتند او نمرده غائب شده و مهدی است و دوباره ظهور می کند ( امام صادق و کاظم و...)
اشتراکات نظری تشیه جعفری با دیگر مذاهب اسلام:
به صفحات82-83 مراجعه کنید.
******************************************
مهدویت و نظریات امامت
مهدویت در شیعه توسط قبایل مسیحی و یمنی وارد شد و در طی 4 قرن به آن تکامل و شاخ و برگ دادند و ضد و نقیض گویی نیز در آن هست.
نظریات و احادیثی درباره امامت و مهدویت در کتاب نوشته شده ص86-100 را مطالعه کنید.
ص83
روایت غدیر خم جعلی است
اینرا نیز ناگفته نگذارم کە در زمان مختار ثقفی وتا نیمه های سدۀ دوم هجری هنوز کسی از شعیانِ کوفه داستان انتصاب علی در غدیرخم رانشنیده وبازنگفته بود.
دهها داستان دربارۀ کرامات ومعجزاتِ امام علی از آن زمان بازمانده است کە اکنون همه را میتوان درمتون اساسی شیعیانِ امامی دید، ولی در هیچکدام ازروایتهای آنزمان هیچ اشاره ئی بە غدیِر خم و انتصاب علی بە امامت نرفته است.
در روایات قیام زید هم خبری از غدیر خم نیست.
قیام نفس زکیه 145 هجری: در نامه های نفس زکیه و خلیفه عباسی استدلالات بسیار برای حقانیت علی و فرزندانش نوشته ولی هیچ خبری از غدیر خم نیست.
موضوع انتصاب علی در غدیِر خُم را بعدها نظریه پردازانِ بزرگِ اهل تشیع جعفری در انداختند،و روز ۱۸ ذوالحجه کە روز کشته شدنِ عثمان و بە خلافت رسیدنِ علی بود را بە روز انتصاب علی بە فرمانِ الله و توسط پیامبر در منزلگاهی بە نام غدیِر خم تبدیل کردند و احادیث و روایتهای بسیاری درباره اش آوردند.
شمار بسیاری از آیات قرآن را نیز با آن انتصاب آسمانی ربطِ مستقیم دادندکەدربرخی از تفاسیر معتبر اهل تشیع موجود است.
ص84
اسلام اهل سنت
ص101
اسلام اهل سنت 1
اسلام اهل سنت در زمان امویان بوجود آمد. به این اسلام در آغاز مرجئه یعنی ارجاع کنندگان نامیده میشدند چون بر خلاف خوارج و طبق باورهای مردم مکه و مدینه و طائف عقیده داشتند قضاوت نهایی درباره خطا کاران فقط خداست و هر که را خواهد ببخشد و هر که را خواهد کیفر می دهد.
برخلاف خوارج مرجئه می کوشیدند حمایت مسلمین از حاکمان وقت را جلب کنند تا ثبات و امنیت در جامعه تداوم یابد.
آنان می گفتند مسلمانی که گناه کبیره کرده کافر و فاسق نیست بلکه کار یا عبادتی ممکن است بکند که مورد بخشایش الله شود و به بهشت برود.
مرجئه می گفتند خوب و بد هر کس را خدا تعین کرده و فقط خدا می داند چه کسی خوب است و چه کسی بد است .
مرجئه ها مثل شیعیان جبری بودند ولی خوارج و معتزله و زیدیه ها اختیار گرا بودند.
مرجئه ها عقیده داشتند هر که خلیفه مسلمین شود خواست خدا بوده و او بهترین انسان است و اهل بهشت است.
مهمترین جنبه فکری مرجئه خنثی کردن تبلیغات خوارج و ایجاد وحدت بین مسلمین وتوجیه وضع موجود و تسلیم در برابر آن بوده است.
ص107
اسلام اهل سنت2– (امامان شیعه و خاندانشان با امویان بیعت می کردند)
اساسی ترین جنبۀ عقاید مُرجئه توجیهِ وضع موجود و تسلیم دربرابِرآن بود. ریشه های فکری آﻧﻬا بەآغاز خلافتِ معاویه برمیگردد کە خلافتش توسط امام حسن وب رادرانش پذیرفته شد و بنی هاشم همگی با او بیعت کردند.
بیشینۀ اصحاب پیامبر ۔یعنی قریش و انصار۔در آنزمان همین گرایش فکری را داشتند.
بعدها کە یزید بە خلافت نشست ابن الحنفیه (پسِرامام علی) و برادرانش عمر و عبیدالله، و عموزادگانشان عبدالله و عُبَیدالله (فرزندانعباس) با یزیدبیعت کرده ازمخالفت با او خودداری ورزیدند ، با حسین همراهی نکردند، و پس ازفاجعۀکربلا کە بخشی ازمردم مدینه قیام موسوم «حَرّه» را بر ضد یزید بە راه افکندند آﻧﻬا از مدینه رفتند تا در قیام مردم مدینه بر ضد یزید شرکت نکنند؛ و حتی امویانِ مدینه را مورد حمایت قرار دادند.
نیزعلی ابن حسین (زین العابدین ) و ابن الحنفیه و همۀ بازماندگان خانداﻧﻬای اصحاب پیامبر در سال ۷۳ با عبدالملک مروان بیعت کردند.
محمدابن علی(امام باقر)نیز شیوۀ امام حسن و محمدابن الحنفیه وعلی ابن حسین رابا خلفای اموی دنبال کرد ، و این راهی بود کە فرزندان اصحاب پیامبر از قریش و انصار دنبال کردند.
منظور آنکە تفکِر مُرجئی یک جریان فکری بودکەدرمیان عموم قبایل حجاز شامل مکه ومدینه و طائف و نیزدر بسیاری ازقبایل عرب عراق و شام وایران جریان داشت.
ص 108
ص108
اسلام اهل سنت 3
از نیمه سده دوم هجری (زمان عباسیون) نام اهل السنت جای مرجئه را گرفت. یعنی کسانی که مذهبشان بر مبنای عقاید و باورهای پیامبر و اصحاب پیامبر است.
سازندگان اولیه این جریان عمدتا از قبایل مکه و مدینه و طائف بودند. کلیت تعالیم دینی اهل سنت همان عقایدی بود که به سنتهای دیرنه مردم مکه و مدینه و طائف تعلق داشت.
اساس این عقیده برتر دانستن قبلیه قریش و پس از آن انصار (مردم مدینه ) بود.
اهل سنت مانند شیعیان و برعکس خوارج و معتزله برای زنان حق و احترامی قائل نبودند و زن را کالا می دانستند. (برای اطلاعات بیشتر به ص 109 کتاب مراجعه کنید)
آنان مانند شیعیان و برعکس خوارج و معتزله غیر عرب را نیز شهروند درجه دو می دانستند و نوعی نژاد پرستی داشتند. (اطلاعات بیشتر ص 110)
ص110
ص110
اسلام اهل سنت 4
آنان تمامی معجزات منسوب به پیامبر از جمله شق القمر را قبول دارند و درباره صفات خدا عقایدی دارند که از قرآن گرفته شده و در صفحات 110-120 نوشته شده است.
به بازجویی مرده در قبر اعتقاد دارند.
معتزله می گوید ماده فنا نمی شود و از شکلی به شکل دیگر در می آید سنی ها با این مخالفند.
شکنجه جهنم را سنیان ابدی می دانند ولی معتزله ها می گویند پایان دارد.
سنی ها عقیده دارند زمین مسطح است و کروی نیست و معتزله ها می گفتند زمین کروی است و سنی ها این حرف را خلاف شرع می دانستند.
سنی ها، زرتشت و مانی را کافر و کذاب و دروغگو می دانند.
عقیده دارند امام باید از قریش باشد و موالی و عجم نباید امام شود.
سنی ها علی را امام اول نمی دانند ولی در جنگ با معاویه و خوارج علی را برحق می دانند.
سنی ها [برخلاف شیعیان] گوشتی که مسیحیان و یهودیان عرضه کنند را حلال می دانند.
اهل سنت در نظریه امامت همانطورکه قبایل مکه و مدینه و طائف در قبل از اسلام رئیس انتخاب می کردند، امام (خلیفه) انتخاب می کردند (روش انتخاب ابوبکرو عمر و ...)
اهل سنت اطاعت از امام وقت (خلیفه) را واجب می دانستند حتی اگر با زور به قدرت رسیده باشد و عادل نباشد و ظالم باشد.
توجه: مطالب جالب در این 18 صفحه وجود دارد که فقط چند تا را ذکر کردیم شما را به مطالعه کامل کتاب جلب می نماییم.
ص128
اسلام معتزله
ص 130
اسلام معتزله 1
تازیان مسلمان در خلال چند دهه حمله به ایران جهت صدور اسلام، به چپاول و غارت ایران مشغول بودند و زنان و بچه های ایرانی را از خانه ها بیرون کشیده به عنوان کنیز و غلام (برده) با خود به بصره و کوفه می بردند.
برده ها پس از آزادی مولای اعراب میشدند [مولا یک لغت دوطرفه در سنت برده داری اعراب است. است برده آزاد شده مولای برده دار و برده دار مولای برده آزاد شده میشد. مولای متقیان هم به همین معنا است. یعنی مسلمانان برده آزاد شده علی هستند.]
چون هوش ایرانیان از اعراب بالاتر بود برخی از آن برده ها و فرندان و نوادگانشان استاد قرآن و علوم روز شدند.
در زمان حجاج ثقفی اصلاحاتی شد و برخی ایرانیان مولا شده به فعالیت های علمی پرداختند.
حسن بصری و محمد بن سیرین از بزرگترین اسلام شناسان بصره شدند.
سپس عمرو ابن عبید و واصل ابن عطا و چند تن دیگر از ایرانیان موالی تفسیری از اسلام بر پایه باورهای زرتشتی و مزدکی ارائه دادند.
ص131
ص131
اسلام معتزله 2
در اواخر سده نخست هجری ایرانیان دو زبانه (سنهویه و پسرانش) جریانی فکری را شکل دادند. این جریان برپایه آزادی اراده انسان است.
سپس غیلان بن غیلان و جعد بن درهم قدریه را پایه ریزی کردند که می گفت اعمال انسان را خدا مقدر نکرده بلکه خود انسان اختیار دارد و معنای درست این مذهب اختیاریه است.
قدریه میگفتند خدا اراده به انسان داده و او در تصمیم گیری و عمل آزاد گذاشته تا خودش تصمیم بگیرد.
غیلان می گفت همه مسلمین حقوق برابر دارند از جمله در امور سیاسی لذا امامت و حکومت منحصر به قریش نیست و امام کسی است که مسلمانان با اجماع خویش او را انتخاب و به خلافت برسانند. (شبیه عقیده خوارج).
جعد و غیلان درصدد بودند که خداشناسی ایرانی را وارد اسلام کنند، همان خداشناسی که معتزله دنبال کردند.
جعد و غیلان به سبب عقایدشان سر انجام توسط خلیفه اموی اعدام شدند.
ص134