ص29
پیدایش یکتاپرستی در عربستان6
مبلغان مسیحی مشهور در عربستان همگی متاثر از مسیحیت یکتاپرست آریوسی با مایه های از مسیحیت زهدگرای یعقوبی بودند. پیروان این دو مذهب مسیحی در سراسر عربستان پراکنده شده بودند (از دست دیگر مسیحیان فرار کرده بودند)
مذاهب مسیحی:
1) آریوسی : ریشه در باورهای یکتپرستانه یهودی داشته و عیسی را پیامبر خدا میدانست. این همان عقیده است که داستانهایش در قرآن کریم بازتاب یافته.
2) یعقوبی: مایه هایش از مانویت گرفته بود و بسیار زهد گرا بود مسیح را برآمده از روح خدا می دانست ولی خدا نمی شمرد و مریم را زنی پاک با قدسیت و عصمت اکتسابی میشمرد. عقاید این مذهب نیز در قرآن پذیرفته شده.
3) مسیحیت نسطوری عیسی را پسر خدا و برای مادرش مقامی چون زن خدا قائل بودند. مسیحیت نسطوری مایه های اصلیش را از بازمانده های باورهای دینی کهن مصر فرعونی گرفته بود که سپس به عنوان میراث فکری به بطلمی های حاکم بر مصر رسیده بود. قرآن به شدت نسطوریان را کوبیده است.
4) مسحیت چهارم هیچ گاه به میان اعراب راه نیافت این مسیحیت ملکانی سلطنتی بود و ریشه در باورهای میترایی و بت پرستی رومی و یونانی داشت که همین مذهب در اروپا رواج یافت.
هرکدام از این مذاهب مسیحی دیگری را تکفیر می کرده و با هم جنگهای خونین می کردند.
بیشترین فعالان تبلیغی عربستان آریوسی ها بودندکه سه مذهب دیگر در کشتارشان اتفاق داشتند. لذا آنان به عربستان امن پناه برده بودند.
ص30
ص31
پیدایش اسلام 1
خدای بزرگ قبایل مضری الله و خدای بزرگ قبایل ربیعه الرحمان بود.
الرحمان در تلفظ قبیال یمنی الرحیم گفته میشد. گفتیم که ثمامه بن حبیب در قبیله بنی حنیفه از بنی بکر ربیعه مدعی نبوت. او خدش را رسول الرحمان می نامید.
پیامبر به هدف وحدت عربستان در نخستین روزهای دعوتش رحمان و رحیم را به رسمیت شناخت و برای آنها درجه همتای الله قرار داد. این وحدت در جمله بسم الله الحمن الرحیم که شعار بنیادین اسلام بود نمود یافته.
مضری ها از دیرباز با قبایل ربیعه اختلاف داشتند قریشیان مکه از اینکه محمد آنان را به پرستش رحمان فرا می خواند با او مخالفت کردند و می گفتند محمد پیرو پیامبر بنی حنیفه است. یا می گفتند محمد رحمان مردم یمامه را می پرستد.
در قرآن آیاتی آمد که الله و رحمان را یکی دانست ولی در 10 سال پیروانی نیافت تا اینکه به یثرب نزد قبایل اوس و خزرج هجرت کرد. سپس پیامبر سیاست گسترش اسلام با جنگ و غنیمت گیری را اتخاذ کرد.
ص35
ص35
پیدایش اسلام 2
روزی که محمد رسول الله مرد عموم قبایل نیمه جنوبی حجاز مسلمان بودند ولی قبایل شمالی حجاز و همه قبایل درونی عربستان به طور عمده دین خودشان را داشتند و برخی نیز دارای مدعیان نبوت از خودشانبودند که مسیلمه کذاب و سجاح تمیمی و طلیحه اسدی از آن جمله بود.
ابوبکر جانشین محمد شده تصمیم به گسترش اسلام در کل عربستان شد و جنگهای بسیار خونین و خشن معروف به رده را به دست خالد بن ولید و عکرمه پسر ابوجهل براه افکند.
ظرف یکسال و نیم تا نیمه سال 12 هجری سراسر عربستان مطیع اسلام شدند، مسیلمه را خالد بن ولید کشت،
طلیحه از خالد شکست یافت و به بیابانها جنوب شام گریخت،
سجاح که پیرزالی بود در گرد و غبار رخدادهای توفانی بعدی گم شد؛
اسود عنسی – پیامبر یمنی- پیش از اینها در اواخر سال 11 هجری در کودتای ایرانیان به کمک یهودیان حمیری ار میان برداشته شد.
در پایان سال 12 ابوبکر برآن شد تا توجه قبایل عرب را به جنگ و غنیمت گیری خارج از مرزهای عربستان کند تا به امید آن دین اسلام را حفظ کند.
ص36
ص37
پیدایش اسلام 3
ابوبکر مرد و عمر جانشینش شد.
طلیحه اسدی (مدعی نبوت در قبایل بنی اسد و بنی فزاره) که بعد از شکست به بیابان شام گرخیته بود به خاطر آنکه قبیله اش از غنیمت گیری عقب نمانند نزد عمر رفت و اسلام آورد و قبیله اش همراه او مسلمان شدند و به سوی قادسیه رفتند.
طلیحه اگر چه بخاطر شرکت در لشکرکشیها مسلمان شد ولی هیچ گاه در میان پیروان پیشین خودش ادعای غیب دانی و ارتباط با آسمان را کنار ننهاد ، چنانکه در جنگ نهاوند به خواست پیروانش در زیر عبایش خوابید و حی گرفت و پیروانش به آن وحی عمل کرده نتیجه مطلوب هم گرفتند.
ص37
ص37
پیدایش اسلام4
پس از چند پیروزی در جنگها و غارت ایران ثروت عظیمی نصیب قبایل شده و آنها رقابت دیرینه و دینهای پیشین را از یاد برده همه شان به صلاح دانستند که در اطاعت مدینه باشند و مسلمانی را تنها دین خودشان بدانند.
به جز قبایل حجاز – یعنی مدینه و مکه و طائف- بقیه قبایل عربستان در میان سالهای 13 تا 17 هجری که بسوی شام و عراق براه افتادند بتدریج مسلمان شدند. آنها هرچه از دین و آداب و رسوم دینی میدانستند همانها بود که خودشان پیشتر ها داشتند، و به جهان و جامعه به همانگونه می نگریستند که پیشتر ها می نگریستند.
ولی از سال 33 هجری اعراب که ثروتمند شده بودند برسر تقسیم غنایم و نفوذ ، اختلاف پیدا کردند و رقابت های سنتی به میان قبیله های خزیده به عراق برگشت و این اختلاف در سال 35 به شورش علیه عثمان و قتل او انجامید. اینک دورانی در تاریخ اسلام آغاز شد که در تالیفات اولیه اهل تاریخ اسلام با نام دوران فتنه از آن یاد شده است.
ص39
ص39
پیدایش خوارج
باشروع درگیری بین معاویه و علی در حقیقت خاندان بنی هاشم و بنی امیه 150 سال بود که برسر قدرت با هم رقابت داشتند.
اینک زمانی است که عناصری از بنی حنیفه و عناصری از بنی تمیم به صورت یک دسته بندی نوین عقیدتی پا به عرصه اجتماعی مسلمین نهادند و گرایشی که خوارج نامیده شد را پایه گذاشتند تا در آینده به شکل یک اسلام دوم نوپدید در کنار اسلام حجازی ظهور کند.
بنیادهای اسلام خوارج مایه و ریشه در باورهای دینی پیشین بنی حنیفه و قبایلی از بنی تمیم داشت که پیشترها پیامبر خودشان – مسیلمه و سجاح – را داشتند.
نهضت خوارج از زمان شورش علیه عثمان شروع شد.
ص39
ص39
پیدایش تشیع
قبایل یمنی اینک به درون عراق خزیده بودند و در منطقه کوفه جاگیر شده بودند. آنان از نظر سنتی دارای شاهان و کاهنان قبیله ای بودند که مقامشان موروثی و انتصابی بود و از پدر به پسر یا از برادر به برادر میرسید.
قبایل حمیر با پیشینه نوعی دین یهودی و قبایل مسیحی نجران نیز در کوفه ساکن شدند.
حمیری ها و نجرانی ها نیز از نظر سنتی دارای رهبران موروثی و انتصابی بودند و بنابر باورهای دیرینه آنها تنها کسانی که از تبار مقدسان سنتی بودند حق رهبری دینی و سیاسی داشتند.
قبایل یمنی مذحج و حمیر که در منطقه کوفه ساکن شده بودند در آینده موضوع انتصابی و موروثی بودن مقام رهبری در اسلام را مطرح کردند و در آینده اسلام سومی را ساختند که اهل تشیع نامیده شد و با اسلام خوارج و اسلام حجازی در تقابل و تعارض قرار گرفت.
ص40
اهل سنت
قبایل حجاز (مکه و مدینه و طائف) که اسلام در میان آنها پدید آمده و بر مبنای باورها و سنتهای دیرنه آنها شکل گرفته بود نیز همان اسلامی را داشتند که در قرآن و سنت پیامبر بیان و تعریف شده بود. اینها در آینده اهل سنت نامیده شدند و اسلامشان سوای اسلام خوارج و شیعه بود.
ص41
معتزله
اسلام دیگری از پایان سده نخست هجری به بعد در عراق شکل گرفت که اسلام ایرانیان مولا شده بود.
ایرانیانی که پدرانشان توسط اعراب ربوده و برده (غلام) شده بودند نتوانستند که بسیاری از عقاید و افکار دینی عرب را – حتی بسیاری از قرآن و سنت را- از نظر عقلی هضم کنند ( با عقل در تضاد بود) لذا به تلاش افتادند تا اسلام را بنابر آنچه از دین قومی خودشان به ارث برده بودند تفسیر و تبیین کنند.
در این راه بود که جریان معتزله به عنوان اسلام چهارم پا به عرصه ظهور نهاد که با دیگر اسلامها تفاوت اساسی داشت و با آنها در تضاد افتاد.
بررسی اسلام خوارج
بررسی اسلام خوارج 1
واژه خوارج در اصطلاح سیاسی اجتماعی دو سده اول هجری به معنای شورشی بود، یعنی خروج کرده بر ضد سلطه سیاسی روز.
خوارج ابتدا در جنگ جمل بر ضد طلحه و زبیر و سپس پس از ماجرای حکمیت در جنگ صفین علیه علی موضع گرفتند.
خوارج در ابتدا اصلا علیه علی شمشیر نکشیدند و فقط از او جدا شدند تا در نهروان خلیفه تجمع اعتراضی برگزار کنند تا بقیه سران قبایل عرب را مجاب کنند که از حمایت علی دست برداشته شورا تشکیل دهند و خلیفه جدید انتخاب کنند.
ولی علی به نهروان لشکر کشید و 4000 خوارج را کشت و در آن زمان از قول پیامبرحدیث ها ساختند تا کشتار مردم نهروان را توجیه کنند چرا که بیشینه مقتولان نهروان در پاکدامنی و دینداری معروف بودند.
ص45
ص45
بررسی اسلام خوارج 2
علی صفت مارقین را بر خوارج نهاد و معنایش «از دین به در رفتگان» بود ولی چون که عموم خوارج از پارسایان خوش نام و عبادت گزاران نامدارو حافظان قرآن بودند این صفت اهانت آمیز در میان عربها جانیفتاد و آنها همچنان با صفت خوارج شناخته شدند که معنایش شورشی بود.
علی هزاران خوارج را قتل عام کرد تا اینکه علی بوسیله شیعیان خودش کشته شد.
ابن ملجم شیعه بود و برای آنکه او را با خوارج نسبت دهند گفته اند زنی از خوارج به نام قتام اورا فریب داد و وادار به قتل علی کرد.
ص46
ص46
بررسی اسلام خوارج 3
علی پس از کشتار نهروان گفت من چشم فتنه را درآوردم و کسی جز من جرات چنین کاری نداشت.
ولی کشتار نهروان یک چرخابه بسیار مهیبی از فتنه ایجاد کرد و نه تنها خوارج را تضعیف نکرد بلکه آنان را نیرومندتر و مصمم تر کرد.
تا علی زنده بود آنها برایش مشکلات بسیار پدید آوردند و نگذاشتند که براحتی خلافت کند.
آنان همین بلا را سر امویان نیز آوردند.
ص46
ص46
درباره خوارج 1
خوارج بطور عمده از بنی حنیفه و قبایلی از بنی تمیم بودند که روز گاری پیامبران خودشان – مسیلمه و سجاح – را داشتند.
آنان از دین قبلی شان شعارهای مساوات طلبانه و مبارزه فداکارانه را به اسلام آورده بودند.
مرکز فعالیتشان بصره بود چون قبایل بنی تمیم و بنی بکر در بصره بودند.
در طی دوران اموی ده ها هزار تن از خوارج توسط بنی امیه به قتل رسیدند که در بینشان زنان نیز بودند.
یکی از جنبه های عقیدتی دین قبلی خوارج مساوات بین زن و مرد در حقوق و اختیارات و عدالت اجتماعی بر مبنای اقتصاد اشتراکی بود.
در دین مسیلمه فقط تک همسری مورد پذیرش بود و خوارج نیز چنین می کردند.
کنیز و صیغه و متعه نیز نزد خوارج رسمی زشت و ناپسند بود.
زنان در سپاه خوارج حضور فعال داشتند همچنین زنان قاضی و فقیه میشدند.
آنان به مساوات کامل بین عرب و غیر عرب عقیده داشتند.
آنان رهبری مسلمین را انتخابی می دانستند نه انتصابی. انتخاب از میان چند کاندیدا بوده.
شیعه و سنی رهبری را امتیاز خاص قریش و بنی هاشم میدانستند در حالیکه خوارج همه را شایسته رهبری میدانستند و ایرانیان را هم به رهبری انتخاب می کردند.
آنان حتی میگفتند ممکن است جامعه مسلمین در وضعی از امنیت قرار گیرد که توسط شورا اداره شود و به تک رهبر نیازی نباشد!
امام (رهبر) خوارج هیچ تقدسی نداشت و کاملا از لحاظ حقوقی با مردم برابر بود [مقایسه کنید با تقدس خامنه ای و خمینی در حال حاضر و تقدس امامان شیعه.]
امامت نزد خوارج بصورت رئیس شورای رهبری بوده که کاملا با شیعه و سنی تفاوت داشت.
جالب است بدانید خوارج بر خلاف سنت محمد رسول الله و برخلاف سنی ها و شیعه ها با برده داری مخالف بودند و هرگز زنان و بچه ها را در حمله به شهر ها از خانه ها نمی ربودند .
ص51
ص51
درباره خوارج 2
خوارج نزد سایر قبایل عرب عراق و شام چندان محبوب نبودند ولی در میان قبایل بنی بکر و بنی تمیم در عراق و در میان ایرانیان بسیار محبوب بودند.
آنا در جاهایی حکومت کوتاه مدت داشتند: (خوزستان، کرمان، خراسان، حضرموت، یمن، موصل، نصیبین و دیار بکر).
همچنین در جاهایی حاکمیت دراز مدت داشتند: (عمان، شرق عربستان، بخشی از شمال آفریقا، کردستان، بخشی از سیستان، بخشی از آذربایجان).
خوارج با غیر مسلمانان رفتاری پسندیده داشتند و می گفتند مسلمین وظیفه دارند که امنیت و آرامش را برایشان تامین کنند و با رفتارهای نیکو خودشان را الگو سازند تا غیرمسلمانان به دین اسلام رغبت کنند.
ایرانیان نیز از دوست داران خوارج بودند.
خوارج به خودشان لقب شرات داده بودند یعنی سوداگران با الله. یعنی جانشان را در راه دین میدادند و رضای خدا را می خریدند.
ص53
ص54
درباره خوارج 3
خوارج مخالف حکم سنگسار بودند چون اسلامی نبوده و واضع حکم سنگسار عمر بوده.
برخلاف شیعیان نیز عقیده داشتند تقیه (دروغ) در هیچ موردی جائز نیست بلکه مسلمین باید در همه حال عقیده اش را ابراز کنند.
خوارج درباره قرآن عقیده داشتند در زمان عثمان قرآن تحریف شده و مثلا سوره یوسف را وحی خدا نمیدانستند.
برخلاف شیعه و سنی و همچون معتزله معتقد به مخلوق بودن قرآن بودند.
برخلاف شیعه و سنی و همچون معتزله معتقد به آزادی اراده (اختیار) عقیده داشتند و جبری نبودند.
آنان شجاع و شهادت طلب بودند.
از نیمه های دهه 60 هجری به بعد خوارج از نظر شدت عمل با مسلمین یا مسامحه با آنان به سه فرقه تقسیم شدند:
1. ازارقه(تندروترین)
2. اباضیه (مداراگرترین)
3. نجدات
ص56