ص57
مشابهت امروزی با خوارج
بعدها قرمطیان پدید آمدند که خود را شیعه میپنداشتند ولی رسم و رسوم خوارج را در پیش گرفتند.
امروزه عقاید مجاهدین خلق و همچنین افکار و عقاید شریعتی بیش از اینکه به عقاید و رسوم شیعه نزدیک باشد به عقاید و رسوم خوارج نزدیک است.
همچنین امروزه جمهوری اسلامی و ولایت فقیه در چند مورد شبیه خوارج است تا شیعه.
اسلام اهل تشیع1
قبایل یمنی اصول تشیع را اختراع کردند. بنیادهای تشیع بر باورهای پیش از اسلام مردم یمن نهاده شده بود و تمایز میان انسانها یکی از پایه های آن را تشکیل میداد.
عقیده به ضرورت وجود یک کاست مشخص حکومتگر و موروثی و منصوب آسمان بودن مقام رهبری و معصوم مطلق بودن رهبر دینی سیاسی، اساس و بنیاد فکری این جریان بود.
یمنی ها از دیرباز کاهنانی داشتند که موروثی بودند و عقیده داشتند که با آسمان در ارتباطند و خبرهای غیبی را دانسته و قدرت مافوق بشری دارند.
نیاپرستی (پرستش مردگان تقدس یافته) از سنتهای دیرین آنها بود. آنها مردگانی مقدس در زیارتگاه ها داشتند که شفیع آنان پیش خدا بودند و برطرف کننده دردها بودند.
اینها باورهای مختص قبایل یمنی بود و دیگر قبایل عربستان چنین عقایدی نداشتند.
ص60
ص61
اسلام اهل تشیع2
عیهله کسی بود که در زمان محمد رسول الله در قبایل مذحج یمن ظهور کرد و ادعای پیامبری کرد و پیروان بیشمار یافت ولی در سال 11هجری ترور شد.
بخش عمده قبایل یمنی که در فتوحات ایران و عراق شرکت کردند از پیروان پیشین این مدعی نبوت بودند سپس بسیاری از سرانشان تبدیل به قهرمانان سپاه اسلام شدند.
آنها اکثرا ساکن کوفه بودند.
ص62
اسلام اهل تشیع3
از زمان عثمان این یمنیها ضرورت تداوم رهبری دینی در خاندان پیامبر را مطرح کردند. چون پیامبر برادر و پسر نداشت آنها علی را که داماد و پسر عموی پیامبر بود را شایسته امامت معرفی کردند و طبق عقاید پیش از اسلامشان این امر را آسمانی و فرمان خدا اعلام کردند.
نخستین نظریه پرداز این باور یک تازه مسلمان یمنی از قبیله حمیر بود که خودش را عبدالله ابن سبا می نامید.
او عقیده داشت پیامبران همگی وصی داشته اند و علی هم وصی پیامبر است و هرکس جای علی نشسته خطاکار بوده است.
عقیده به وصی و وصایت و مهدی چون ریشه ژرف در فرهنگ سنتی قبایل یمنی داشت در آینده بن مایه نظریه قبایل یمنی (شیعه) شد.
ص63
ص63
اسلام اهل تشیع4
بعد از اینکه علی کشته شد فرقه ای به نام سبائیه پدید آمد که می گفتند علی نمرده و نخواهد مرد تا جهان را پر از عدل و داد کند.
مهدی واژه ای یمنی و معادل نبی در گویش مضری بود عقاید سبائیه نطفه عقیده مهدویت شد.
ص64
اسلام اهل تشیع5
شیعیان اولیه عربهای نژادپرست بودند و دشمن سر سخت فرهنگ و تمدن و مردم ایران بودند.
این نفرت از ایرانی به اشغال یمن توسط ایرانیان در زمان ساسانیان بازمی گشت.
تاسیس شهر قم
در دهه هشتاد گروهی از قبایل یمنی مذحج کوفه اهالی ایرانی ساکن روستاهای منطقه قم فعلی را از خانه اخراج کرده اموالشان را مصادره کرده آنجا را قم نامیدند.
سرنوشت عقاید ساکنین یمن
یمن در طول تاریخ بدست حاکمان با عقاید مختلف شیعی وسنی و خوارج و معتزله ها افتاد و براثر تبلیغات آنان عقاید اولیه خود را از دست دادند ولی یمنی های مهاجر به ایران و عراق عقاید پیش از اسلام خود را در قالب مذهب شیعه بنیان نهادند و ادامه دادند.
سه قیام اولیه شیعیان
شیعیان ضد امویان بودند و سه قیام کردند که هر سه به سبب خیانت سران شیعیان کوفه شکست خورد:
1. قیام کربلا
2. جنبش مختار ثقفی. علت شکست مختار رویگردانی شیعیان کوفه بود چرا که او ایرانیان را مرتبه و امتیاز مساوی با عرب داده بود
3. قیام زید پسر زین العابدین
مختار پسر علی بن ابیطالب یعنی ابن الحنفیه را امام مهدی اعلام کرد و احادیثی برا اثبات حقانیتش ساختند که بعدها با دستکاری کوچکی وارد کتب حدیث شیعیان امامیه شد.
ص68
ص68
شروع جعل حدیث و خرافات توسط یمنی ها
یمنی های کوفه داستانها و افسانه های خرافی بسیاری را وارد اسلام شیعه کرده بودند. زمان قیام مختار ثقفی ساخت حدیث جعلی و خرافات با تایید مختار افزایش یافت.
مختار که به تقدس نیاز داشت تخت چوبین کهنه ای تهیه کرد و گفت تابوت سکینه است از زمان حضرت موسی دست به دست گشته تا به علی و فرزند علی رسیده و حاوی معجزات آسمانی است.
شیعیان یمنی کوفه این را باور کردند و تابوت را مورد تقدس نهادند و متولی برایش گذاشتند و از آن چوب کرامات و برکات می طلبیدند.
بقایای خاندان کاهنان دین پیش از اسلام یمن اینک به خدمت تشیع درآمده بودند و داستانها و احادیث می ساختند.
هر شب جمع بزرگی از شیعیان به خانه این بازماندگان کاهنان غیبگو می رفتند و داستانهای شیرینی درباره معجزات امام علی میشنیدند و راویان آنها را به گفته های یکی از اصحاب علی و یا پیامبر نسبت میدادند که مثلا به چشم دیده یا شنیده.
این داستانها در کتاب بحارالانوار مجلسی گرد آوری شده.
ص70
ص71
ایرانیان موالی و تشیع
ایرانیانی که برده شده بودند و سپس آزاد شده بودند باید زیر یوق عرب باقی میماندند لذا اعراب به آنان موالی می گفتند. آنان در جنبش مختار شرکت کردند و علیه دیگر اعراب می جنگیدند و عمر را لعنت میکردند چون او را مسبب اشغال و بدبختی ایرانیان می دانستند و شیعیان عرب با وجود اینکه هرچه داشتند از عمر داشتند نا آگاهانه این شعار را دنبال می کردند و چنین شد که لعنت به عمر وارد تشیع شد.
[B]مهم است بدانید پس از جنبش مختار ایرانیان پیرو کس دیگری از خاندان علی نشدند و مستقلا با اعراب جنگیدند و هیچگاه اجازه ندادند که نوادگان علی (امامان شیعه) در برابر خلفای عباسی سربلند کنند.[/B]
ص75
وقتی بی نامان را نامدار می کنند.
عربهای یمنی با قبیال مضری (قریش و..) ضدیت داشتند لذا مخالف اطرافیان نامدار پیامبر بودند و قهرمانانشان را از یمنیهای زمان پیامبر که همگی از بی ریشگان مدینه و مکه بودند – از قبیل عمار یاسر و مقداد بن اسود و ...- ساختند و چندان آنها را بالا بردند که جای اصحاب پیامبر از قبیل ابوبکر و عمر و طلحه و زبیر و سعدابی وقاص و ... را گرفتند و با داستانسازی به آنها تقدس دادند.
حدیثی کە شیعیان ساختند و میگوید پس از پیامبر همۀ اصحابش دست ازاسلام کشیدند و کافر شدند بە جز سه تن یا پنج تن ناظر بر همین عقیدۀ ضدیتِ سنتی با قبایل مضری است.
درمیان همۀ مضریها از اصحاب پیامبر فقط علی بە سببی کە گفتیم (یعنی بە آن سبب کە وصی و میراث بِر پیامبر و منصوب الله برای امامت بود) و فرزندانش نزد یمنیهای کوفه حسابش از مضریها جدا بود.