Anarchy نوشته: خب غرب زدگی دقیقا یعنی چی؟ آیا به طور بالقوه چیز خوب یا بدی هست؟
غربزدگی یا بگوییم باخترزدگی، میشود رویکردی که ما هر چیز را اگر از ریشه باخترزمین دیدیم خوب بشماریم.
چنین رویکردی در واقعیت (فربود) هست و کسانی هستند که هر چیزی را اگر در باختر دیدند نا/خودآگاه خوب میپندارند.
این رویکرد
بد است، پس باخترزدگی بد است.
Anarchy نوشته: من موافق نیستم.کراوات زدن یا نزدن انتخاب شخصی هست.من یه گزینه جدید دارم و برام مهم نیست نماد چه فرهنگی هست البته اصولا اگه بشه ثابت کرد یه تکه پارچه نماد یه فرهنگ هست!!! یا این تئوری توطئه وار بخوایم فکر کنیم هدف از تولید یا صدور کراوات غربی سازی ما بوده باشه!!!
- تاریخچه کروات با گِرایند (احتمال) بالا به فرهنگ باختر برمیگردد.
- کارکرد امروزین کروات تنها در ردهبندی همبودین و اجتماعی کس کوتاه میشود.
چیز بیشتری درباره آن نمیتوان گفت.
Anarchy نوشته: نه اینکه تمام فرهنگ ما خوب/بد و تمام فرهنگ غربی خوب/بد هست...هر فرهنگی میتونه یه گزینه جدید در هر سطحی برای فرهنگ دیگه داشته باشه...آیا اونها از فرهنگ ما استفاده ای نکردن؟ باید به اونها هم بگیم شرقی زده شدن؟
کسانی در باخترزمین هم هستند که هر چیز خاوری را خوب میشمارند. در آنجا هم این دسته را میتوان خاورزده نامید.
برای نمونه در غرب هم کسانی هستند که همواره توی سر خودشان میزنند که
ما "الهیات" نداریم و دائما به "پیشرفتگی" فندهای ذهنی و .. در خاور میپردازند، مانند یوگا، meditation، zen و ...
Anarchy نوشته: خب مشکل من هم دقیقا اینه که شاهد این مدعا و اینکه نمیدونم عقده حقارت داریم رو به صحبت های دو نفر ربط داده که گیریم اصلا دروغ هم گفتن(که مدرکی هم برای دورغ بودن اونها ارائه نداده),بعد از این دو نفر نتیجه کلی گرفته که همه عقده دارن و بعد هم مریضن....
من این نتیجهگیری را نکردم.
هر آینه از آنجاییکه نمیتوان کسی را از نوشتن بازداشت، بهتر است خود خواننده منطقی بخواند.
Anarchy نوشته: به خودی خود نه اما این به نوعی ترفندی برای گیج کردن مخاطب و سلب توان تحلیل درست مقاله هست...مقاله ای که سر و ته و نتیجه درستی نشه ازش گرفت ارزش چندانی هم نداره...
مهربد نوشته: کروات تنها کارکردی که دارد برای آرایش است. پس زدن آن میگوید که شما به فرهنگی که کروات زدن را خوب میشمارد دلبستگی و گرایش دارید.
من باز هم این فکر رو نمیکنم...به قول راسل شاید در ابتدا این چنین بوده اما هر پدیده ای در گذر زمان در فرهنگ جدید حل میشه و دیگه جزیی از فرهنگ جدید هم میشه...پس دلبستگی به جای خاصی مد نظر نیست بعد از این همه سال!!! آیا بشار اسد هم وقتی کراوات میزنه یعنی به غرب گرایش و دلبستگی داره؟
مهربد نوشته: خوب فرجامیابی باز هم از خویشکاریهای نویسنده نیست. در اینجا ایشان در نقش یک منتقد، از دید من رویکرد ایرانیانی که
میکوشند فرهنگ خودشان را چیزی که نیست جا بزنند و فرهنگ باختر را همیشه و همهجا بهتر بدانند را زیرپرسش برده.
خب در نگاه اول بله این به ذهن میرسه اما نویسنده به نظر من در پس پرده غرب ستیزی میکنه تا نقد غرب!!! چون دو مورد دروغ رو ملاک جمع کثیری از ایرانیان میکنه...ضمنا مقاله خوب مقاله ای هست که واضح و شفاف و بدور از کژتابی باشه..
مهربد نوشته: فرجامیابی با من و شما است!
بله اگر نبود که من اینجا موضوع رو مطرح نمیکردم...منظور کیفیت مطلب ایشون بود!!!
مهربد نوشته: من در این دو نوشته چیز بدی ندیدم. اگر جایی آمد و گفت فرهنگ عرب خوب است، آنگاه میتوان پذیرفت.
ما فرهنگ خوب داریم، فرهنگ بد داریم.
فرهنگ کنونی ما بد است. فرهنگ کنونی باخترزمین نیز از ما بیاندازه بهتر است.
اگر اینرا بپذیریم و بجای دروغ گفتن به خودمان بکوشیم فرهنگمان را به آنها نزدیک کنیم، هیچ کس نمیتواند به ما خرده بگیرد. ولی اگر بکوشیم
با دروغگویی و فتوشاپ فرهنگ آنها را به خود نزدیک کرده و خودمان را victim نشان دهیم، خوب روشن است که در انتقاد باز میشود.
خب ایشون دقیقا هدفش این هست که بگوید فرهنگ کنونی ما خوب است و فرهنگ غرب بد!!! خیلی راحت میشه از جمله هاش این رو برداشت کرد....اون مساله دروغگویی فرضی دو نفر که البته مدرکی هم برای اون ارائه نکرد صرفا برای طرح مقدمه موضوع غرب ستیزی بود!!!
مهربد نوشته: غربزدگی یا بگوییم باخترزدگی، میشود رویکردی که ما هر چیز را اگر از ریشه باخترزمین دیدیم خوب بشماریم.
چنین رویکردی در واقعیت (فربود) هست و کسانی هستند که هر چیزی را اگر در باختر دیدند نا/خودآگاه خوب میپندارند.
این رویکرد بد است، پس باخترزدگی بد است.
خب آیا میشه فردی که کراوات رو به هر دلیلی دوست داره بگیم باخترزده شده؟
مهربد نوشته: تاریخچه کروات با گِرایند (احتمال) بالا به فرهنگ باختر برمیگردد.
کارکرد امروزین کروات تنها در ردهبندی همبودین و اجتماعی کس کوتاه میشود.
چیز بیشتری درباره آن نمیتوان گفت.
به احتمال زیاد بله اما زمانی میشه نتیجه های این چنینی که فردی مثل سجادی گرفت که خودش در ابتدا تاریخچه قطعی کراوات رو بده نه این جور بر اساس فرض ذهنی یا حداقل بدون ارائه مدرک متنی رو پیش ببره و در انتها بر با تکیه بر سفسته مصادره به مطلوب نتیجه گیری کنه...من بیشتر سبک نوشتاری ایشون رو مشکل دار میدونم!!!
مهربد نوشته: کسانی در باخترزمین هم هستند که هر چیز خاوری را خوب میشمارند. در آنجا هم این دسته را میتوان خاورزده نامید.
برای نمونه در غرب هم کسانی هستند که همواره توی سر خودشان میزنند که
ما "الهیات" نداریم و دائما به "پیشرفتگی" فندهای ذهنی و .. در خاور میپردازند، مانند یوگا، meditation، zen و ...
بحث من این نبود...من گفتم داد و ستد فرهنگی چیز رایجی هست...این به معنی باختر یا خاور زدگی نیست!!! حتی به فرض هم دروغ گویی کنند که کراوات ریشه ایرانی داشته باز هم اون باخترزدگی که ایشون میگه نیست...
مهربد نوشته: من این نتیجهگیری را نکردم.
هر آینه از آنجاییکه نمیتوان کسی را از نوشتن بازداشت، بهتر است خود خواننده منطقی بخواند.
شاید هم من اشتباه میکنم اما با توجه به سابقه ایشون در حمله های شخصی بیشمار به هر کس و ناکسی و روند متن ایشون,من کاملا نتیجه گرفتم ابتدا ذهن خواننده رو با روایت دروغگویی ادعای ایرانی بودن کراوات بدون هیچ مدرکی به سمتی بردن که ملیون رو بکوبن و بعد هم فرهنگ ایرانی رو برتر از غرب بدونن و در پایان هم کمی ژست روشنفکری برای درمان از طریق روانشناسی بالینی بیماران دچار باختر زدگی...
Anarchy نوشته: من باز هم این فکر رو نمیکنم...به قول راسل شاید در ابتدا این چنین بوده اما هر پدیده ای در گذر زمان در فرهنگ جدید حل میشه و دیگه جزیی از فرهنگ جدید هم میشه...پس دلبستگی به جای خاصی مد نظر نیست بعد از این همه سال!!! آیا بشار اسد هم وقتی کراوات میزنه یعنی به غرب گرایش و دلبستگی داره؟
بسته به جایی که کروات میزنید (بافتار یا context) آن دگرش دارد.
شما در شرکتهای ایرانی فکر نمیکنم نیاز باشد که با کت و شلوار+کروات سر کار بروید. زمانیکه این امر کمابیش هنجار شد، آنگاه
میتوان کروات زدن را یک چیز طبقاتی شمرد، ولی تا آن زمان
بدرستی تنها از "دلبستگی و گرایش" (و نه باخترزدگی) شما به فرهنگ باختر میگوید.
اگر نه در ایران مهادوار (اصولا) هر چیزی که اسلامی نباشد انگ باخترزدگی میخورد.
Anarchy نوشته: خب در نگاه اول بله این به ذهن میرسه اما نویسنده به نظر من در پس پرده غرب ستیزی میکنه تا نقد غرب!!! چون دو مورد دروغ رو ملاک جمع کثیری از ایرانیان میکنه...ضمنا مقاله خوب مقاله ای هست که واضح و شفاف و بدور از کژتابی باشه..
من روی آروین و تجربه شخصی خودم باخترزدگی زیاد میبینم.
تا زمانیکه ما آشکارا دگرشهای فرهنگی را روشن نکرده باشیم و چیزها خوب و بد فرهنگ ایرانی و انیرانی را در نیاورده باشیم،
این احساسهای کوچکبینی و حقارت و .. ناخودآگاه درست خواهند شد. برای نمونه به یک کودکی بنگرید که در ایران امروز بزرگ میشود:
- تنها زبانی که میتوان دانشاندوزی کند انگلیسی است.
- تنها جایی که میتواند به اندازه کارش دستمزد بگیرد باختر است.
- تنها جایی که دانش پیش میرود باختر است.
- …
خوب چنین کودکی اگر بزرگ شد و باخترزده نشد جای شگفتی دارد!
Anarchy نوشته: خب ایشون دقیقا هدفش این هست که بگوید فرهنگ کنونی ما خوب است و فرهنگ غرب بد!!! خیلی راحت میشه از جمله هاش این رو برداشت کرد....اون مساله دورغگویی فرضی دو نفر که البته مدرکی هم برای اون ارائه نکرد صرفا برای طرح مقدمه موضوع غرب ستیزی بود!!!
من در جایی ندیدم فرهنگ کنونی ما را خوب بشمارد.
به هر روی خواندن نوشتههای اینچنینی خوب است، مایه واکسیناسیون مغز میشود.
مهربد نوشته: بسته به جایی که کروات میزنید (بافتار یا context) آن دگرش دارد.
شما در شرکتهای ایرانی فکر نمیکنم نیاز باشد که با کت و شلوار سر کار بروید. زمانیکه این امر کمابیش هنجار شد، آنگاه
میتوان کروات زدن را یک چیز طبقاتی شمرد، ولی تا آن زمان بدرستی تنها از "دلبستگی و گرایش" (و نه باخترزدگی) شما به فرهنگ باختر میگوید.
اگر نه در ایران مهادوار (اصولا) هر چیزی که اسلامی نباشد انگ باخترزدگی میخورد.
من باز هم موافق نیستم...خیلی ها که اصولا فکر نمیکنن در مورد فلسفه انجام کارهاشون!!! به اصطلاح اون رو چیز با کلاس میدونن که همه جای دنیا فراگیر شده و حتی شاید ندونن که ریشه کراوات از کجا اومده!(که البته احتمالا من و شما هم نمیدونیم مهربد جان و تنها حدس میزنیم)یه عده دیگه هم به طور واکنشی هر چیزی که حاکمیت بد بدونه رو خوب میدونن حالا از نماد فروهر ایرانی گرفته تا کراوات فرضا غربی...
پس من اصلا معتقد نیستم کسی آگاهانه و با علاقه به غرب کراوات رو به طور خاص میزنه...زمان رضاشاه چرا اما الان دیگه نه!!!
مهربد نوشته: من روی آروین و تجربه شخصی خودم باخترزدگی زیاد میبینم.
تا زمانیکه ما آشکارا دگرشهای فرهنگی را روشن نکرده باشیم و چیزها خوب و بد فرهنگ ایرانی و انیرانی را در نیاورده باشیم،
این احساسهای کوچکبینی و حقارت و .. ناخودآگاه درست خواهند شد. برای نمونه به یک کودکی بنگرید که در ایران امروز بزرگ میشود:
تنها زبانی که میتوان دانشاندوزی کند انگلیسی است.
تنها جایی که میتواند به اندازه کارش دستمزد بگیرد باختر است.
تنها جایی که دانش پیش میرود باختر است.
…
خوب چنین کودکی اگر بزرگ شد و باخترزده نشد جای شگفتی دارد!
باختر زدگی اگر بر اساس و در محدوده این مواردی که شما گفتین باشه خیلی هم خوب و من به اون معتقدم اما نه اینکه با داستان فرضی جناب سجادی در مورد کراوات که حتی زحمت اثبات اون رو هم به خودشون نمیدن بگیم ما باختر زده شدیم و عقده حقارت داریم و بعد هم برای ما دلسوزی کنه که با روانشناسی بالینی ما رو درمان کنن..
مهربد نوشته: من در جایی ندیدم فرهنگ کنونی ما را خوب بشمارد.
به هر روی خواندن نوشتههای اینچنینی خوب است، مایه واکسیناسیون مغز میشود.
خب این دو دلیل است,زرنگی ایشان در نگارش و هم عدم مطالعه مطالب دیگه ایشون...
مثلا ایشون شخصیت امام راحل رو جز چند شخصیت برتر تاریخ ایران میدونن!!! یا مثلا در سالگرد رحلت ایشون بود فکر کنم که سیاوش اردلان مجری برنامه نوبت شما بی بی سی در صفحه فیس بوکشون مطلبی طنز در مورد امام نوشتن(در رابطه امکان برقراری رابطه جنسی با نوزاد که در کتاب امام راحل هست)...جناب سجادی به ایشون اولتیماتوم دادن که اگه بر نداری این مطلب رو از طریق قانونی پیگیری میکنم چون به شخصیتی که الگوی خیلی هاست توهین کردی...
Anarchy نوشته: خب آیا میشه فردی که کراوات رو به هر دلیلی دوست داره بگیم باخترزده شده؟
خیر.
ببینید نگرش نویسنده این بود: کسی هست که فرهنگ باختر را دوست دارد، ولی نمیتواند خود را کوچک کند و بگوید بهتر است، پس میگردد دنبال سند (مانند یافتن
سودمندی برای الکل) و کروات را به فرهنگ ایران باستان پیوند میزند. سپس کروات را میزند
بی آنکه کوچکترین حسی از پاس داشتن فرهنگ باستان داشته باشد.
اگر چنین کسی باشد، آری میتوان وی را دچار بیماری روانی (بسیار خفیف) دانست.
Anarchy نوشته: به احتمال زیاد بله اما زمانی میشه نتیجه های این چنینی که فردی مثل سجادی گرفت که خودش در ابتدا تاریخچه قطعی کراوات رو بده نه این جور بر اساس فرض ذهنی یا حداقل بدون ارائه مدرک متنی رو پیش ببره و در انتها بر با تکیه بر سفسته مصادره به مطلوب نتیجه گیری کنه...من بیشتر سبک نوشتاری ایشون رو مشکل دار میدونم!!!
نگرش ایشان فکر میکنم همان روانشناسی داستان بود که نکته ارزندهای هم داشت. هر چند من را به هیچ روی متقاعد نکرد که کسان نامبرده مانند نیکآهنگ کوثر باخترزده باشند (و کسی دیگری را هم نباید بکند).
Anarchy نوشته: بحث من این نبود...من گفتم داد و ستد فرهنگی چیز رایجی هست...این به معنی باختر یا خاور زدگی نیست!!! حتی به فرض هم دروغ گویی کنند که کراوات ریشه ایرانی داشته باز هم اون باخترزدگی که ایشون میگه نیست...
رویکرد بالا باخترزدگی در خود دارد.
Anarchy نوشته: شاید هم من اشتباه میکنم اما با توجه به سابقه ایشون در حمله های شخصی بیشمار به هر کس و ناکسی و روند متن ایشون,من کاملا نتیجه گرفتم ابتدا ذهن خواننده رو با روایت دروغگویی ادعای ایرانی بودن کراوات بدون هیچ مدرکی به سمتی بردن که ملیون رو بکوبن و بعد هم فرهنگ ایرانی رو برتر از غرب بدونن و در پایان هم کمی ژست روشنفکری برای درمان از طریق روانشناسی بالینی بیماران دچار باختر زدگی...
جایی از نوشته را میتوانی کوت کنی آنارشی جان که فرهنگ کنونی را برتر دانسته باشد؟
و اینکه جدا از بحث، فرهنگ کنونی ما بد است و خودمان هم این را میدانیم، ولی از فرهنگ عرب بسیار بهتر است، این را نیز میدانیم.
البته با استناد به همان تئوری توطئه دانستن قتل ندا میتوان حدس زد که چگونه جونوریه این فرد،هر چند حرف درست هم اون وسطها بزنه،بالاخره دوستداران اسلام هستند دیگر،متفکرانشان هم بهتر از شریعتی و کدیور این آقا نمیشود،خالا ارازل و اوباش چاقوکش مثل ازغندی و عباسی و اینها که رسمن پروپاگاندای فاشیسم اسلامی هستند بمانند.یک سری حرف قلمبه سلمبه که خودشان هم نمیفهمند رو تکرار میکنند که به عوام نشون دهند چیزی میدانند و بعد ماله کشی جنایات و دروغهای فاشیسم را میکنند.
مهربد نوشته: خیر.
ببینید نگرش نویسنده این بود: کسی هست که فرهنگ باختر را دوست دارد، ولی نمیتواند خود را کوچک کند و بگوید بهتر است، پس میگردد دنبال سند (مانند یافتن
سودمندی برای الکل) و کروات را به فرهنگ ایران باستان پیوند میزند. سپس کروات را میزند بی آنکه کوچکترین حسی از پاس داشتن فرهنگ باستان داشته باشد.
اگر چنین کسی باشد، آری میتوان وی را دچار بیماری روانی (بسیار خفیف) دانست.
البته مهربدجان من این چونه ها رو نباید با تو بزنم...باید با همون جناب سجادی بزنم
!!! ایشون نگفت کسی...ایشون دو نفر یعنی کشاورز و کوثر رو مثال آورد و بعد نتیجه گیری کلی کرد بدون اینکه حتی قبلش ادعای اونها رو مستند رد کنه!!! در ادامه هم امثال ما ها که کراوات میزنیم همه شدیم عقده ای که باید با روانشناسی بالینی درمان بشیم...
مهربد نوشته: نگرش ایشان فکر میکنم همان روانشناسی داستان بود که نکته ارزندهای هم هست. هر چند من را به هیچ روی متقاعد نکرد که کسان نامبرده مانند نیکآهنگ کوثر باخترزده باشند.
من این رو از زرنگی ایشون میبینم...وقتی دروغ و تهمت با کمی واقعیت آمیخته شه پیچیدگی ایجاد میکنه که همه اون درست هست...
مهربد نوشته: رویکرد بالا باخترزدگی در خود دارد.
با اون تعریف شما از باختر زدگی یک دروغ نمیتونه معنی باختر زدگی بده...
مهربد نوشته: جایی از نوشته را میتوانی کوت کنی آنارشی جان که فرهنگ کنونی را برتر دانسته باشد؟
و اینکه جدا از بحث، فرهنگ کنونی ما بد است و خودمان هم این را میدانیم، ولی از فرهنگ عرب بسیار بهتر است، این را نیز میدانیم.
البته به طور واضح جایی نگفته من با شناخت قبلی این رو میگم...ضمنا منظور از فرهنگ کنونی ما فرهنگ عربی یا ایرانی صرف نیست..منظور همین ملغمه ای هست که الان میبینیم..اینجا رو شما دقت کنید:
نقل قول: اصرار اقشاری از جامعه بر شماسازی های نامانوس با فرهنگ بومی در ایران (اعم از زدن کراوات یا ابراز تنانگی بانوان در عرصه خیابان) ریشه در خود باختگی فرهنگی و اختلال شخصیتی دارد
نقل قول:بعد از گذشت بیش از 30 سال از سقوط و انحطاط فرهنگ بیمار دوران پهلوی دیگر خجالت آور است که هنوز مشارالیها نتوانسته اند بر این بیماری تاریخی غلبه کنند و زننده است چنین توجیهاتی از ایشان در حسرت پوشیدن و بالیدن به یک تکه پارچه را استماع کردن!
نقل قول:راه حل چنان مبتلایانی قبل از داغ و درفش و گزمه و داروغه و مُفتش، توسلی منطقی و اجتناب ناپذیر به روان شناسی بالینی است. درمانی که هر چند 30 سال تاخیر داشته اما هنوز هم برای انجام آن فرصت و حجت باقی است.
Anarchy نوشته: من باز هم موافق نیستم...خیلی ها که اصولا فکر نمیکنن در مورد فلسفه انجام کارهاشون!!! به اصطلاح اون رو چیز با کلاس میدونن که همه جای دنیا فراگیر شده و حتی شاید ندونن که ریشه کراوات از کجا اومده!(که البته احتمالا من و شما هم نمیدونیم مهربد جان و تنها حدس میزنیم)یه عده دیگه هم به طور واکنشی هر چیزی که حاکمیت بد بدونه رو خوب میدونن حالا از نماد فروهر ایرانی گرفته تا کراوات فرضا غربی...
پس من اصلا معتقد نیستم کسی آگاهانه و با علاقه به غرب کراوات رو به طور خاص میزنه...زمان رضاشاه چرا اما الان دیگه نه!!!
خوب اگر یک چیزی مایه باکلاسی بود و از باختر میامد، پس باختر میتواند فرنود باکلاس بودن آن باشد.
کسی که امروز در ایران کروات (نا/خودآگاهانه) میزند جایگاه طبقاتیاش میشود باختردوست. اگر در آمریکا بزند میشود suit.
Anarchy نوشته: باختر زدگی اگر بر اساس و در محدوده این مواردی که شما گفتین باشه خیلی هم خوب و من به اون معتقدم اما نه اینکه با داستان فرضی جناب سجادی در مورد کراوات که حتی زحمت اثبات اون رو هم به خودشون نمیدن بگیم ما باختر زده شدیم و عقده حقارت داریم و بعد هم برای ما دلسوزی کنه که با روانشناسی بالینی ما رو درمان کنن..
من که چیزی بیشتر از فرض و انگاشت ندیدم، تازه در گفتآورد و کوت از نیک آهنگ کوثر نیز این را داشتیم:
نقل قول:البته سند یابی «خاستگاه ایرانی کراوات» مسبوق به سابقه است و چهار سال پیش تر از آقای کشاورز، یکی دیگر از مشتاقان جوان تر از آقای کشاورز در خارج از کشور (نیک آهنگ کوثر ـ کارتونیستی ضد انقلاب اسلامی ایران مقیم کانادا) چنین ادعائی را مطرح کرد و از جمله اظهار داشت:
طی سفری که به کراوواسی داشته ضمن حضور در فروشگاهی تحت عنوان کراوات مطلع شدم کراوات عنوان دستمال گردنی بوده که سربازان کرووات به گردن میبستهاند، البته با گرهای خاص. مسوول آنجا توضیح داد که قوم «خراوات» که قرنها پیش از ایران به اروپای مرکزی مهاجرت کرده بودند، همیشه این نشان را داشتهاند، منتهی بعد از قرن ۱۶، دستمال گردن و گره زدن مخصوص آن، فراگیر و تدریجا به "کراوات" امروزی تبدیل شد. یک نماینده مجلس کروواسی هم دقیقا همین داستان را برایم شرح داد. اگر چنین چیزی اندکی هم واقعیت داشته باشد، که قوم خراوات که بقیه آنها را تحت نام کرووات میشناسند، این رسم دستمال گردن بستن را از ایران با خودشان آوردهاند، پس لازم است به جماعت یک تلنگری بزنیم و این میراث فرهنگی چند هزار ساله که البته اندکی هم مدرن شده را پاس بدارند! (منبع در زیرنویس)
خوب اینکه چیز بدی نگفت، تازه احترام من به نیک آهنگ را بیشتر هم میکند چرا که در آنجا از گِرایندی اندک درستی آن آغازیده و فرجام میگیرد.
Anarchy نوشته: خب این دو دلیل است,زرنگی ایشان در نگارش و هم عدم مطالعه مطالب دیگه ایشون...
مثلا ایشون شخصیت امام راحل رو جز چند شخصیت برتر تاریخ ایران میدونن!!! یا مثلا در سالگرد رحلت ایشون بود فکر کنم که سیاوش اردلان مجری برنامه نوبت شما بی بی سی در صفحه فیس بوکشون مطلبی طنز در مورد امام نوشتن(در رابطه امکان برقراری رابطه جنسی با نوزاد که در کتاب امام راحل هست)...جناب سجادی به ایشون اولتیماتوم دادن که اگه بر نداری این مطلب رو از طریق قانونی پیگیری میکنم چون به شخصیتی که الگوی خیلی هاست توهین کردی...
خوب در اینجا میتوان سخن وی را نادرست دانست.
من هدف این جستار را در کوبیدن شخصیت این نویسنده دیدم. کوبیدن شخصیت ابزار بدی نیست و به اندیشه تندا میدهد (اگر بدانیم
بهمان کس بدرد نمیخورد، پس چیزی از او نمیخوانیم) ولی چون این نویسنده برای هیچکس شناخته شده نیست سودمندی آن را من نمیبینم.
از آنجاییکه چهرههای زیادی آن بیرون هستند و ما نمیتوانیم یک به یک واکاویم و بکوبیم! بهتر است هر کس
خودش منطقی و واکاوانه بخواند. در انگلیسی من حتا آموزش برای Bullshit Detection (شناسایی کسوشعر) هم دیدهام:
https://encrypted.google.com/search?q=bu...+detection
فکر کنم چند آموزش خودمان هم به پارسی داشته باشیم بد نباشد.
برای نمونه همین چیزی که در این جستار به آن پرداخته شده، شیوه نگارش نویسنده را اگر بتوان در کالبد قانونهای
ساده در آورد که هر کس با نگاه به نوشتار آنها را پیدا کند، میتوان بسادگی از گستردگی چنین نویسندگانی پیشگیری کرد.
مهربد نوشته: فکر کنم چند آموزش خودمان هم به پارسی داشته باشیم بد نباشد.
این لینک برای من نمیدونم چرا کار نمیکند.این ابزار bullshit detection با همان formal logic خودمان و آشنایی با مغالطات فرق میکند؟