05-04-2012, 09:53 AM
چند روز پیش گفتگویی در این مورد با یکی از دوستان داشتم.بحث اینجا بود که آیا اگر کاری غیر قانونی بود اما از دید ما اخلاقی بود مجاز به انجام اون هستیم یا نه؟! به طور کلی ارتباط,همپوشانی و مرز قانون و اخلاقیات تا کجاست؟
Havadar_e_Democracy نوشته: خب بحث اینه که به نظر میرسه هر کس برای خودش یه مبنا و حکم اخلاقی داره و این باعث میشه جایی قانون رو در مقابل خودش ببینه!!حالا تکلیف چیه اینجا؟!
فرض کنید در شرایطی باید دروغ گفت تا قانونی که در مقابل ماست برای رسیدن به شرایط بهتر مثلا کار,مهاجرت و ...رو دور زد.آیا این کار اخلاقیه؟!
مهربد نوشته:[COLOR="Silver"]Russell نوشته: بزارید سوال رو یطور دیگه بگم،خوب یعنی چی؟اصلاً قابل تعریف هست؟
خوب یعنی لذت؟یا برآورده شدن خواسته ها؟
- خوب: هر چیزی که به بقای ژن و کیفیت زندگی بیافزاید.
بقای ژن: زنده بودن و ادامه داشتن زندگی
کیفیت زندگی: کارها و چیزهایی که زندگی را باارزش و لذتبخش میکنند: برآورده شدن نیازهای پایهای (پوشاک،
خوراک، ..)؛ برآوردن نیازهای کناری مانند جنسی، احساس امنیت و احساس سودمند بودن؛ دیگر چیزها
هر چیزی که این دو را زیاد کند و یا به پایداری آنها کمک کند «خوب» است، هر چیزی که این دو را کم و یا ناپایدار کند «بد» خواهد بود.
Russell نوشته: آیا حقیایق اخلاقی وجود دارند؟
گزینش بهترین رویکرد یک واقعیت و امر فیزیکی (منطقی) است و پس حقیقت بیرونی خواهد داشت و حتی اندازهگیری نیز میتوان کرد.
Russell نوشته: در اینجا باز هم سود و زیان و خوب و بد سر جای خودشون هست،یک عمل سودمند یا خوب چه عملیست؟
سودمند به رفتاری گفته میشود که پیآمد و هوده خوب برای ما داشته باشد. برای رایانش و محاسبه آن ما یک پایگانی و سلسله مراتب ساده را دنبال میکنیم:
- سود خود
- سود نزدیکان
- سود همسایه و هممیهن
- سود جهانی و بشر
- ؟
سپس پارامتر مهادین دوم که «بازه زمانی» باشد را روی آن وارد میکنیم. در جاهای بسیاری "سود خود" میتواند در بازه زمانی کوتاه زیاد باشد، ولی اگر بازه
را اندکی گسترش و بسط بدهیم همان سود خود هم میتواند بسیار کم و یا حتی خطرناک شده باشد. برای نمونه یک کمپانی میتواند در راستای
سود خود و سهامداران خود و برای پایین نگهداشتن هزینههایش دست به آلودهسازی زیستگاه و محیط زیست بزند، ولی در یک بازهزمانی دورتر شده
آسیب آن از سود آن زیادتر میشود و همان سهامداران باید در هوای آلوده (تهران) و زمین گرم شده زندگی کنند و ریسک سرطان و بیماریهای گوناگون را بپذیرند.
اینجا اصل "فدا کردن سود کوتاه-زمان برای دراز-زمان" درست میشود.
اکنون اخلاقیترین همان بهترین رویکرد است که بیشترین سود بیشینه (از سود خود تا نزدیکان و بالاتر تا بشر) و کمترین زیان را داشته باشد.
برای رایانش اخلاقی/سودمند/خوب بودن یک کار، نخست برای هر کدام از دستههای نامبرده سود و زیان را
در میآوریم، سپس بازهزمانی را اعمال کرده و اگر اسپاگتی بزرگ خواست بهترین رویکرد را پیدا میکنیم.
Kaveh نوشته: ...از طرفی شکستن قوانینی که در یک جامعه دموکرات وضع می شود خودش بی اخلاقی به حساب می آید...
Havadar_e_Democracy نوشته: دوست جدیدمون اهل بیت گرامی باعث شد من یاد این بحث و سوال قدیمی بیوفتم چون اون زمان جوابم رو نگرفتم...ضمن اینکه مطالعه این تاپیک رو به ایشون هم توصیه میکنم!!!خوب آنارشی جان این سوال خوبیه از این جهت که من در ایران (شاید بعلت زیاد نبودن در میان وکلا و فلاسفه و... ایران) ندیدم چنین سوالی باشه،علتشم اینه که هم قانون جزایی کیفری و هم خدا و اراده ازاد و اینها اصلن جای بحث ندارند در ایران.
البته میشد این سوال رو در تایپک مرز قانون و اخلاقیات تا کجاست؟ هم مطرح کرد.
سوال من این هست که اخلاق از فرگشت تاثیر گرفته و مثلا کسی که قاتل سریالی هست احتمالا از نظر ژنتیکی هم تفاوت هایی با بقیه داشته...پس با این حساب نقش اختیار کجا هست این وسط؟ در واقع میشه باید پرسید آیا ژن ها هستن که ما رو کنترل میکنن به طور کامل؟ اگه به طور کامل این جور نیست,اون قسمت مستقل از کجا ناشی شده؟ با توجه به جواب این سوال میشه بعد پرسید اگه اگه تحت تاثیر ژن هستیم خب چرا فرد مجرم رو مجازات میکنن؟!
Havadar_e_Democracy نوشته: اگر اختیار اهمیت نداره,پس چی اهمیت داره؟ در قانون این موضوع مطرح میشه...برای فرد دیوانه هیچ گاه مجازات اعدام یا زندان طولانی در صورت مرتکب شدن قتل در نظر نمیگیرن!!!این بحثی اخلاقی هست.اساسن دو دیدگاه غالب در بحث پیدا کردن اصول اخلاق وجود داره.
Havadar_e_Democracy نوشته: خب بحث اینه که به نظر میرسه هر کس برای خودش یه مبنا و حکم اخلاقی داره و این باعث میشه جایی قانون رو در مقابل خودش ببینه!!حالا تکلیف چیه اینجا؟!
Havadar_e_Democracy نوشته: فرض کنید در شرایطی باید دروغ گفت تا قانونی که در مقابل ماست برای رسیدن به شرایط بهتر مثلا کار,مهاجرت و ...رو دور زد.آیا این کار اخلاقیه؟!اخلاقی بودن یا نبودنش مهم نیست. مهم اینه که قانونی نیست. اول قانون، بعد اخلاق. توجه داشته باشید که در جایگاه عمل، اولویت با قانون است بعد با اخلاق. ولی در جایگاه نظریه سازی و نظریه پردازی این سلسله مراتب شکسته میشه و اوضاع برعکس هم میشه.
kourosh_bikhoda نوشته: اخلاقی بودن یا نبودنش مهم نیست. مهم اینه که قانونی نیست. اول قانون، بعد اخلاق. توجه داشته باشید که در جایگاه عمل، اولویت با قانون است بعد با اخلاق. ولی در جایگاه نظریه سازی و نظریه پردازی این سلسله مراتب شکسته میشه و اوضاع برعکس هم میشه.
kourosh_bikhoda نوشته: عمل به قانون. مهمترین نکته در تصمیم گیریها قانون مدنی هست. مباحث فلسفی و اخلاقی رو باید در جای وضع یا بازنگری قانون انجام داد. ولی تا وقتی قانون برجاست، باید بهش عمل کرد. مثلن من سعی میکنم در ایران مشروب نخورم چون خلاف قانونه. ولی خب بعضی وقت ها از دستم در میره، بنابر این به حالت مست بیرون نمیرمچرا عمل به قانون؟! قانون بر چه مبنایی وضع شده؟ اگه قانونی غیر اخلاقی بود چطور؟ مثلا الان همین فعالیت شما در اینجا غیر قانونی نیست؟
kourosh_bikhoda نوشته: اخلاقی بودن یا نبودنش مهم نیست. مهم اینه که قانونی نیست. اول قانون، بعد اخلاق. توجه داشته باشید که در جایگاه عمل، اولویت با قانون است بعد با اخلاق. ولی در جایگاه نظریه سازی و نظریه پردازی این سلسله مراتب شکسته میشه و اوضاع برعکس هم میشه.اگر زمانی برای کمک به شخصی مجبور بودید عمل غیر قانونی انجام بدیم تکلیف چیه؟! چون گاهی بحث در عمل خیلی پیچیده میشه و نمیشه گفت همیشه و همه جا اولویت با قانون هست....
Havadar_e_Democracy نوشته: اگه قانونی غیر اخلاقی بود چطور؟ مثلا الان همین فعالیت شما در اینجا غیر قانونی نیست؟