دفترچه

نسخه‌ی کامل: مرز قانون و اخلاقیات تا کجاست؟
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7
Russell نوشته: البته بنظر میرسد در همان زمان انقلاب هم میشده برده داری را بکل در شمال و جنوب بر انداخت و اجازه کناره گیری به کشتیهای حامل برده نداد همانطور که در شمال شد.یک دلیل دیگر هم همین ایالات متحده بودن آمریکاست،سطح قتل و کشتار با سلاح گرم یا غیر آن در ایالتهای شمالی برای مثال فرق چندانی با اروپا ندارد ولی در بعضی مناطق جنوب و غرب بقدری وضع خراب میشود که آمار کلی آن هم بالا میشود و ما این تفاوتها را فراموش میکنیم.
و نکته از همه مهمتر اینست که همین دولت که از آن سخن میگوییم در آمریکا بمراتب دیرتر رسید و حاکم شد و در برخی جاهای جنوب هنوز آثار سیستم کابویی حاکم است ولی در شمال که دولت بلند مدت مستقر بوده شباهت به اروپا هم بیشتر است چرا که در اروپا هم شرایط غرب وحشی حاکم نبوده.
این نکته حرکت روشنفکران و توده و ترس از دیکتاتوری اما جالب بنظر میرسد علت آنها بیشتر باز میکنی امیر ارجمند؟
تنها دلیلی که هست دموکراتیک بودن همه‌ی ارکان سیاسی در آمریکاست، من اینکه تغییرات حقیقی و بنیادین در آن کشور با دست‌اندازهای بی‌شماری روبرو می‌شوند و اغلب چند دهه دیرتر(یا هرگز)نسبت به اروپای غربی به آنجا می‌رسند را سراسر ناشی از برقراری نظام سیاسی می‌بینیم که بالاترین اقشار جامعه از بعد فکری/فرهنگی را برای پائین‌ترین اقشار جامعه متوقف می‌کند. راه درست اینست که جامعه بطور مداوم به سمت برابرتر و آزادتر شدن حرکت بکند، نه آنکه رای مردم پیرامون هر موضوعی(از سقط جنین گرفته تا ازدواج همجنسگرایان)توسط سیاستمداران مورد سوء استفاده قرار بگیرد و تمام دستگاه‌های اجتماعی برپاد پیشرفت عمل بکنند.

ترسی هست در ایالات متحده پیرامون اینکه دولت نمی‌باید قدرت بگیرد و یا بزرگ بشود و باید آنرا بطور سیستماتیک و غیرسیستماتیک تضعیف کرد و دولت حق دخالت در مسائل اجتماعی، اقتصادی و فردی را ندارد. در ظاهر چیز جالب و زیبایی‌ست، اما وقتی کمی با دقت در آن می‌نگرید می‌بینید که آنها کوچکترین مخالفتی با وجود و حضور دولت برای سرکوب توده‌های کارگر و فقیر جامعه ندارند، و فقط هنگامی از «دخالت‌های دولت» به خروش می‌آیند که می‌خواهد بیمه‌ی سلامت همگانی درست بکند و سود صدها ابرشرکت خدمات بیمه، داروسازی و بیمارستانی را کاهش بدهد، یا سه درصد روی درآمد میلیاردها مالیات بکشد و ... پس در عمل این هراس کاذب از قدرت اقتصادی دولت، جدا از همراه شدن با ریاکاری پنهان پیرامون قدرت سیاسی و سرکوب عینی آن، کارکردی بجز بدست آوردن تضمین قانونی برای دوشیدن مردم تا واپسین قطره توسط حزب جمهوری‌خواه(=نوکران وال‌استریت)نداشته، و طی چهار دهه‌ی گذشته مانع از هرگونه پیشرفت یا تغییر جدی در ایالات متحده‌ی آمریکا شده.
Anarchy نوشته: چند روز پیش گفتگویی در این مورد با یکی از دوستان داشتم.بحث اینجا بود که آیا اگر کاری غیر قانونی بود اما از دید ما اخلاقی بود مجاز به انجام اون هستیم یا نه؟! به طور کلی ارتباط,همپوشانی و مرز قانون و اخلاقیات تا کجاست؟

شما کلا مجاز به انجام هر کاری که دوست دارید اعم از اخلاقی یا غیر اخلاقی یا قانونی یا غیرقانونی هستید ولی قبل از انجامش به تبعاتش هم فکر کن که چقدر برات هزینه بر هست و ارزش انجام دادن رو داره یا نه. مثلا اگه در کمال صحت عقل تمایل شدید داشتی یکی رو بکشی قبلش فکر کن آیا در صورت لو رفتن دلت میخواد اعدام بشی یا سالها بری زندان یا پشیمون نمیشی ؟ 4
shirin نوشته: شما کلا مجاز به انجام هر کاری که دوست دارید اعم از اخلاقی یا غیر اخلاقی یا قانونی یا غیرقانونی هستید ولی قبل از انجامش به تبعاتش هم فکر کن که چقدر برات هزینه بر هست و ارزش انجام دادن رو داره یا نه. مثلا اگه در کمال صحت عقل تمایل شدید داشتی یکی رو بکشی قبلش فکر کن آیا در صورت لو رفتن دلت میخواد اعدام بشی یا سالها بری زندان یا پشیمون نمیشی ؟ 4
اگه هیچ مجازاتی در کار نباشه چی؟ بکشیمش اشکالی نداره؟
نظر من مهم نیست. نظر خودش مهم هست. اون دلش میخواد یکی رو بکشه. از کشتن حس بدی که بهش دست نمیده حتی بسیار هم براش دلنشین هست.و نگران قانون و افکار عمومی هم نیست. در نتیجه چرا باید همچین کاری رو نکنه؟ ممکنه اون کسی رو که میخواد بکشه من باشم. من باید به تنهایی از خودم محافظت کنم. چون وقتی کسی این انگیزه رو داره و مانعی هم سر راهش نیست مطمئنن اینکارو میکنه و اگه انجام نده عجیب هست. چه من بگم تو مجاز هستی چه بگم مجاز نیستی. در واقع کاری هست که همه دارن انجام میدن. هر کسی کاری رو که میخواد انجام میده. همیشه توجیهاتی وجود داره وقتی ترس خارجی از انجامش وجود نداشته باشه. عواملی که مانع از انجام رفتارهایی که به دیگران آسیب میزنه هست یکی قانون هست یکی نگرش عموم و نگرانی از طرد شدن از اجتماع و یکی هم هنجارها و آموزه هایی (یا همون اخلاقیات) که اجتماع از بدو تولد در ذهن ما فرو کرده (که البته وقتی انگیزه قوی باشه این مورد رو میشه خیلی راحت ماست مالیش کرد. به وسیله همون توجیهات) وقتی همه این عوامل از بین برن خودبخود انجام هر رفتار غیر اخلاقی یا غیر قانونی و ناهنجار مجاز میشه و اینکه من بگم چی مجاز هست یا نیست هم هیچ اثری نخواهد داشت و البته در جایگاهی هم نیستم که برای دیگران تعیین کنم چی مجاز هست یا نه. هر کسی خودش بهتر میدونه. فقط باید راههای پیش رو رو خوب بشناسه. E056
شیرین جان البته سوال من در این مورد نبود...منظور من این بود که هر آنچه قانونی هست اخلاقیست یا نه؟اخلاق باید در اولویت باشد در هنگام عمل یا قانون؟حتی به فرض اینکه عملی غیر قانونیست ولی از دید ما اخلاقی یا بر عکس...
اخلاقیات نسبی هست. شاید بعضیا اخلاقیات رو منافی قوانین ندونن. و قانونین هم همه جا مثل هم نیست. تو یه جامعه رفتارهایی غیرقانونی هست که در یه جامعه دیگه نه تنها غیرقانونی نیست بلکه تصور غیرقانونی بودنش هم خنده دار هست.
به خاطر همین نمیشه هیچوقت حکم کلی داد و یا یه نظر رو در این موارد معتبر شمرد. هر کسی با اخلاقیات خاص خودش و باید و نبایدهای خودش زندگی میکنه. هر چند بعضی رفتارها در طول تاریخ برای جلوگیری از فروپاشی اجتماع به عنوان اخلاقیات و هنجارها از طرف همه مردم دنیا پذیرفته شدن ولی با این حال هر کسی برای انجام هر رفتاری جدا از هنجارهای پذیرفته شده کلی تبصره و شرط داره. به خاطر همین این نوع بحثا ممکنه بی فایده به نظر برسن. در نهایت میشه همون توصیه رو کرد که هر انسان عاقلی شرایط خودشو بهتر میدونه و بهتر میتونه در این مورد تصمیم بگیره.
شیرین بانو یعنی میفرمایید اگر ما یک قاتلی را دیدیم که کسی را به قتل رسانده و دارد از مجازات در میرود ما نباید به ساحت مقدس ایشان تعرض کنیم که چرا این بدبخت را کشتی چرا که این جناب قاتل محترم خود صلاح کار را بهتر میدانند؟
نه. منظور من این نبود. جنابعالی هم در چنین مواقعی طبق اخلاقیات تعریف شده خودت میتونی در اسرع وقت اونو به پلیس معرفی فرمایید. اون شخص قاتل باید فکر اینو هم میکرد که وقتی کسی رو میکشه مردم یا قانون هم بیکار نمیشینن نگاه کنن. و باید مسئولیت رفتار ناهنجارشو قبول کنه.
shirin نوشته: نه. منظور من این نبود. جنابعالی هم در چنین مواقعی طبق اخلاقیات تعریف شده خودت میتونی در اسرع وقت اونو به پلیس معرفی فرمایید.
مقصود من این بود که از نظر شما چکار باید بکنیم،در چنین شرایطی شما چه میکنید با "اخلاقیات تعریف شده خودتان"
بستگی به قاتل داره. اگه از آشناها و نزدیکان من بود که من دوسش داشتم سعی میکردم بهترین راه حل رو برای نجاتش پیدا کنم. اگه هم غریبه بود من صد در صد به پلیس معرفیش میکردم فوری.
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7