دوستان گرامی گفتم یه مقدار هم در مورد مسائل غیر جدی با هم صحبت کنیم.دوست دارم بدونم دوستان در زمان بیکاری چیکار میکنن و تفریحاتشون چیه...برای من بازی های کامپیوتری و همین طور
گشت و گذار در اینترنت بزرگترین تفریحم هست.زیاد اهل بیرون رفتن و مسافرت و کارهای این چنینی نیستم
من هر موقع پول دستم بیاد با اتوبوس میرم یجایی ، این آمریکای شمالی انقدر بزرگ هست که ۳-۴ روز طول میکشه از یک طرفش بری اون ور ، چشم هم رو میبندم یک جای نقشه انگشت میزارم ، بعدش با اتوبوس میرم اونجا! تا حالا ۲۰ بار شاید توی ۴-۵ سال گذشته اینجوری رفتم یه شهر دیگه ، زیاد هم خرجش نمیشه با ۲۰۰-۳۰۰ دلار میرم و میام! خونه هم که هستم اگه درس نباشه ، چند تا سریال هست دنبال میکنم ، دانلود میکنم لپتاپ رو وصل میکنم به تلویزیون اونجا نگاه میکنم.
هتل اینها هم نمیرم ، کیسه خواب و یه چادر ۱ نفره ، یجا پیدا میکنم میخوابم ، میرم شهر میگردم جایی باشه میرم ، عکس میگیرم فرداش برمیگردم
منم بیشترین تفریحم همین اینترنته و کامپیوتر،ورزش و قلیون هم دیگر تفریحات سالم و ناسالم منه.اما در کل در این مملکت ما که آخر نفهمیدیم تفریح یعنی چی.
یکی از دوستان یه بار همین بحث پیش اومد گفت : "از بس توی ایران جلوی همه چیز رو گرفتند تفریح ما شده اینکه جمعه ها خونه فلانی جمع میشیم یکی میره وسط میگوزه بقیه میخندند ! "
در مورد خود بنده از اونجایی که بیشتر عمرم رو در ایران کذایی زندگی کردم و هنوز درست تفریح کردن رو یاد نگرفتم ! بیشتر اوقات پای پلی اسیشن و ایکس باکس و ... هستم دیگه خیلی کف کنم میرم توی جنگلهای پشت خونمون یه چرخی میزنم ، یه جاهایی مثل دُم یا هایده پارک هم تفریح برای من به حساب نمیاد چون چند سال یه بار شاید برم . و با اینکه توی اروپا هستم و اروپا بزرگترین قطب گردشگری جهان به شمار میره اصلن حوصله اینکه راه بیوفتم اینور اون ور رو ببینم رو ندارم . فکرش رو بکنید تا پاریس همش ۳-۴ ساعت راهه ولی کی حالشو داره بره ؟
انشاالاسپاغیتی ما هم کم کم مسافرت رفتن و گردنش کردن و تفریح داشتن رو یاد میگیریم از این وضع در میایم .
خواندن بدون وقفه یک کتاب خوب، با چایی یا قهوه کنارش بیشترین لذت را به من میده.
غرق شدن در کار (برنامهنویسی) هم بیشتر زمانها لذت بخشه، به ویژه اگه بتونم کافیشاپ یا بیرون انجامش بدم که لذتشو چندبرابر میکنه.
دختربازی هم یکی از تفریحات کم و بیش سالم دیگه است، جوری که به عاشق شدن
و رابطه همیشگی نکشه و در همان لذت دوسویه سکس و دوری و دوستی کوتاه بشه.
مسافرت و رفتن به یک جای کاملا دور از خانه و زندگی هم یکی از تفریحات نه چندان ارزان ولی خوب دیگه است، به نظر من هر کسی باید دستکم یک بار
در زندگیش جایی گردش بره که فرهنگ و شیوه زندگیش 180 درجه با محل زندگیش دگرش داشته باشه، مایه باز شدن فکر آدم و کوتهبینیهای زیادی هست.
تفریحات معمول دیگه مانند تلویزیون تماشا کردن را من بیشتر افسرده کننده میبینم و نگاه نمیکنم،
ولی دیدن فیلمهای خوب و یا بهتر از اون، دنبال کردن سریالهای خوب هم میتونه سرگرم کننده و خوب باشه.
سلام
اگه من در تعریف "شما" بگنجم خوشحال میشم به این سوال شما جواب بدم
بهترین تفریح من خوندن کتاب های علمی و تاریخی هست (البته اگه خوب ترجمه شده باشه)
شب ها تا دیر وقت با ماشین خیابون ها رو متر کردن (تا الان خودم نفهمیدم این تفریح محسوب میشه یا نه؟ شاید توی ایران محسوب بشه)
آخر هفته ها هم اگه حوصله داشته باشم با دوستان میریم لب دریا
فکر نمی کنم تا به حال لذتی بالاتر از وبگردی رو تجربه کرده باشم !
براستی هر چی فکر می کنم تفریح دیگه ای نداریم اینجا ! نه کنسرتی ، نه دسکویی ، نه هیچی ! یکی دیگه از تفریحات سالم(!) می تونه گوش کردن موسیقی باشه !
دوستان گفتم هم این تاپیک رو از زیر خاک بکشونم بیرون تا دوستان جدیدمون هم نظرشونو بگن هم اینکه بپرسم به نظر شما چطور میشه از زندگی لذت برد؟
آدم نمیداند به حال برخی دوستان که تفریحشان «کتاب خواندن» است حسرت بخورد یا افسوس..
تفریح من اینست که برنامهی تلویزیونی «The Biggest losers» را نگاه میکنم و میخندم، تازگیها دارم به افزودن « Here comes Honey Boo Boo » نیز میاندیشم. در یک کلام به مردمان چاق میخندم.